تروريسم بودايي را مسلمانان روهينگيا كه در استان راخين در غرب ميانمار زندگي ميكنند بيش از هر گروه ديگري درك كردهاند. 5درصد از جمعيت 54ميليوني ميانمار را مسلمانان تشكيل ميدهند؛ يعني اندكي بيش از يك ميليون نفر اما دولت ميانمار وجود آنها را از اساس به رسميت نميشناسد.
ميانمار قوم روهينگيا را مهاجران غيرقانوني «بنگالي» ميداند. اين در حالي است كه مسلمانان از قرن هفتم ميلادي در سرزمين گستردهاي در شبه قاره و جنوب آسيا كه اكنون بخشي از آن در چارچوب مرزهاي سياسي به نام ميانمار شناخته ميشود، زندگي ميكردهاند.
در ميانمار، دولت 135اقليت قومي را به رسميت شناخته اما هيچ هويتي براي مسلمانان روهينگيا كه خود را ميانماري ميدانند درنظر نميگيرد. اكنون ديگر موضوع روهينگياها به رسميت شناخته شدنشان نيست، بلكه دولت ميانمار در همراهي با گروههاي افراطي بودايي به پاكسازي اين قوم كمر بسته است.
5سال پيش حمله گروههاي افراطي بودايي به مسلمانان حدود 300كشته به جا گذاشت. آن زمان 140هزار نفر از مسلمانان روهينگيا از خانه و روستاهاي خود آواره شدند و در كمپهايي تحت كنترل نيروهاي دولتي اسكان داده شدند؛ نيروهايي كه ابتدا قرار بود از آنها حفاظت كنند اما خيلي زود به زندانبانان آنها تبديل شدند.
اين آوارگان از امكانات بهداشتي و آموزشي برخوردار نبودند و اجازه ترك كمپها را نداشتند. اگر در آن سال، كشتار روهينگياها از سوي گروههاي افراطي بودايي و در حضور نيروهاي ارتش و پليس انجام شد، اكنون اين خود نيروهاي دولتي هستند كه بهصورت سازمانيافته اقدام به كشتار مردم كردهاند. طبق اعلام سازمان ملل، طي دو هفته گذشته تعداد كشتهها از هزار نفر عبور كرده و بيش از 300هزار نفر هم آواره كشور همسايه يعني بنگلادش شدهاند.
- «ماباتا» محور ترور در ميانمار
دين بودا تروريسم را منفور ميداند؛ چه در عمل چه در كلام. اما اقدامات خشونتبار سالهاي اخير عليه مسلمانان ميانمار از سوي راهبان بودايي عضو گروه «ماباتا» برنامهريزي و سازماندهي شده است. رهبري اين گروه در دست راهبي به نام «ويراتو» است كه خود را «بنلادن ميانمار» مينامد. ويراتو اقدامات خود در سركوب روهينگياها را در جهت حفظ دين بودا در برابر اقليت مسلمان عنوان كرده است.
ويراتو در صومعه ماسويين در شهر ماندالي در شمال ميانمار مستقر است و شاگردان بسياري تربيت كرده است. سخنرانيهاي جنجالي او در شهرهاي مختلف ميانمار بارها و بارها جمعيت عظيمي از بودائيان را عليه اقليت مسلمان بسيج كرده است. در سال 2012پس از سخنراني پر شور او در شهر «ميكتيلا» در مركز ميانمار بود كه مردم به محله مسلماننشين شهر حمله كردند و خانهها و مساجد را به آتش كشيدند و به زنان و دختران تجاوز كردند.
در اين واقعه در طول يك روز بيش از 100نفر كشته شدند. طي ماههاي بعدي نيز ويراتو و راهبان هوادارش بارها مردم را به حمله به مسمانان ترغيب كردند و هدايت كشتار آنها را بهدست گرفتند. پس از اين موج كشتار در شهرها و روستاهاي مختلف بهخصوص در منطقه غرب ميانمار بود كه هفتهنامه «تايم» با چاپ تصوير چهره رهبر گروه ماباتا روي جلدش، او را «چهره ترور بودايي» ناميد.
ويراتو سخنانش را با عقايد مليگرايانه پيوند زده و حضور اسلام در ميانمار را تهديدي جدي براي دين بودا و موجوديت سياسي ميانمار معرفي كرده است.
او چندي پيش در گفتوگويي تلويزيوني داعش و مسلمانان را با هم يكي دانست و گفت كه تلاش دارد مردم كشورش را از «شر» مسلمانان در امان نگه دارد. ويراتو تفكرات مليگرايانه خود را در پيوند با مليگرايان و راستهاي افراطي اروپا و آمريكا معرفي ميكند. او پيش از انتخابات آمريكا هم در ويدئويي خطاب به مردم اين كشور از آنها خواست به ترامپ رأي دهند. پس از انتخابات هم گفت كه حاضر است هر زمان لازم باشد به رئيسجمهور آمريكا «مشاوره» بدهد.
- تو در توي سياست در ميانمار
ميانمار همچون بيشتر كشورهاي كمترتوسعهيافته در جهان، ساختار سياسي پيچيدهاي دارد. اين كشور اواخر قرن نوزدهم ميلادي يعني بين سالهاي 1856تا 1885تحت استعمار بريتانيا در آمد. پس از جنگ جهاني دوم و با فرو ريختن شاكله استعمار در بيشتر نقاط جهان، ميانمار هم مستقل شد. همين سالها بود كه كشمكش ميان اقليت روهينگيا و اكثريت بودايي آغاز شد.
در سال 1962نظاميان كودتا كردند و قدرت را بهطور كامل در دست گرفتند. 3دهه بعد، آنگ سان سوچي، رهبر حزب اتحاديه ملي براي دمكراسي در انتخاباتي كه براي نخستين بار برگزار ميشد به پيروزي رسيد اما نظاميان انتخابات را باطل كردند و سوچي را تحت حصر خانگي قرار دادند. خانم سوچي در سال 2010از حصر آزاد شد، فعاليت سياسياش را بار ديگر از سر گرفت و در نهايت موفق شد در سال 2015در انتخابات سراسري با پيروزي قاطع پارلمان قدرت را در دست بگيرد.
پس از 6 دهه حكومت نظاميان بر ميانمار، اين كشور اكنون رسما تحت رهبري خانم آنگ سان سوچي، صاحب يك حكومت مبتني بر دمكراسي است اما نظاميان اين كشور همچنان در سايه حضور دارند و قدرت اصلي متعلق به آنهاست. نظاميان از همان زمان كه قدرت را در دست گرفتند تلاش كردند با دامن زدن به اختلافهاي قوميتي، جايگاه خود را تقويت و تثبيت كنند. از خلال اين سياست، پيوند ميان نظاميان و گروههاي افراطي بودايي متولد شد.
در اين سالها بيش از يك ميليون نفر از روهينگياها مجبور به ترك ميانمار شدند. با انتقال قدرت از نظاميان به دولت غيرنظامي خانم سوچي و گشايش نسبي در فضاي سياسي، گروههاي افراطي بودايي هم فضاي بيشتري براي فعاليت پيدا كردند. اگر پيش از اين دامنه فعاليت آنها محدود به معابد و برخي شهرهاي خاص بود اكنون آنها در شهرهاي مختلف ميتينگهاي سياسي بزرگ برگزار ميكنند. در اثر گشايش فضا بار ديگر روهينگياها قرباني شدند. در اين ميان، ارتش نيز با هدف تقويت قدرت خود حمايتهايش از گروههاي افراطي و بهطور مشخص گروه ماباتا را بيشتر كرد و با آنها در حمله به مسلمانان همراه شد.
- معماي آنگ سان سوچي
خانم سوچي سالها تك ستاره مبارزه براي آزادي و دمكراسي در ميانمار بود. همين مسئله در سال 1991براي او جايزه صلح نوبل را به ارمغان آورد. او كه خود 15سال در حصر خانگي به سر ميبرد اكنون در قبال كشتار بخشي از مردم كشورش سكوت اختيار كرده است. او حتي كشتار اخير را «دروغ رسانهها در جهت منافع تروريستها» خوانده است. سكوت آنگ سان سوچي در قبال كشتار روهينگياها باعث شد تا روز جمعه دزموند توتو، اسقف اعظم در آفريقاي جنوبي و از رهبران جنبش ضدآپارتايد اين كشور كه در سال 1984برنده جايزه صلح نوبل شد، در نامهاي سرگشاده به آنگ سان سوچي، هشدار داد.
در نامه توتو كه از دوستان نزديك سوچي است آمده: « اگر بهخاطر حفظ قدرت سياسي سكوت كردهاي، بايد بگويم هزينه گزافي پرداخت خواهي كرد.» نامه توتو اشاره به واقعيتي در ساختار سياسي ميانمار دارد كه كمتر به آن پرداخته شده است. بسياري از اعضاي حزب خانم سوچي، خود در سازمانهاي فعال عليه مسلمانان حضور دارند. از سوي ديگر، ويراتو خود بارها گفته است:
«سوچي شايد بخواهد به بنگاليها كمك كند، اما من نميگذارم.» آنگ سان سوچي «بخشي» از ساختار قدرت در ميانمار است. بسياري حتي دولت او را به دولت «بدون سر و دست» تشبيه كردهاند كه قدرت چنداني ندارد. با اين حال، گروههاي حقوق بشري سكوت فردي كه خود قرباني سياست بوده در قبال كشتار مردم بيگناه را دست داشتن در جنايت ميدانند. سوچي ديگر براي آنها قهرمان سابق نيست.