ميان آثار اين نابغه روس، شياطين جايگاه ويژهاي بخصوص براي ما ايرانيها دارد؛ به اين دليل كه داستايوفسكي در شياطين، فضايي از روسيه قرن نوزدهم تصوير كرده كه براي ما آشنا به نظر ميرسد. مهارتي كه داستايوفسكي در فضاسازي شياطين بروز داده، شگفتانگيز است. حال و هوايي كه او از جامعه روسيه ترسيم ميكند و نقش لمپنيسم در مناسبات اجتماعي آن دوران و اشرافيت روبهزوالي كه گويي به دست خودش در حال سقوط است، شياطين را به اثري يكه تبديل كرده است.
شياطين پيش از انقلاب اكتبر نوشتهشده ولي نشانههاي آشكاري از تقابل طبقاتي و حتي ايدههاي سوسياليستي در اين رمان مشاهده ميشود.در جهان داستايوفسكي آدمها زيستي باورپذير دارند. فضايي هم كه نويسنده خلق كرده، هم ضرورت است و هم آميزهاي است از آنچه مولف مطلوب ميداند با آنچه كه در دل جامعه مشاهده ميكند.
كاراكترهاي شياطين از ناكجاآباد نيامدهاند و پيداست داستايوفسكي با تجربههاي زيستياش شخصيتها را طراحي كرده است. اين كاراكترها و روابطشان با يكديگر به ديالكتيك جذابي منجر ميشود كه شياطين را به رماني پركشش و دوستداشتني تبديل كرده است. داستايوفسكي از رنجهاي آدمها مينويسد و ما را با اين رنجهاي انساني شريك ميسازد.
ما آدمها را باور ميكنيم چه اشرافي كه دورانشان در حال سپريشدن است و چه طبقه فرودستي كه بهنظر ميرسد دارد براي يك جدال طبقاتي آماده ميشود. رمان داستايوفسكي از سالهاي دور تا امروز بارها توسط مترجمان مختلف ترجمه شده و حالا مدتي است ترجمهاي از سروش حبيبي به بازار نشر آمده كه مثل ديگر كارهاي اين مترجم، نثري پالوده و فارسينويسي فصيحي دارد.
- نويسنده و كارگردان سينما