از تراكم جمعيت در مناطق مركزي و پاييني شهر با ساختمانهايي كه اغلب يا بافت فرسوده هستند يا ساختمانهاي كجوكولهاي كه آپارتمانهايي محقر را پيش چشم رهگذران قرار دادهاند گرفته تا مناطق بالاشهر كه خود داستاني است پر آب چشم. برخي از برجهاي تهران آنقدر مجلل هستند كه بهتر است نامشان را كاخ بگذاريم. محصول سرمايههاي رانتي كه در 15 سال اخير رشد يافتهاند را ميشود در اين كاخها مشاهده كرد.
اين برجهاي فاخر اقليتي بسيار برخوردار و ثروتمند را نمايندگي ميكنند كه گرچه درصد پاييني از كل جامعه را تشكيل ميدهند ولي در دهه 80 و اوايل دهه 90 به چنان رشدي رسيدند كه بخش عمدهاي از نقدينگي را در اختيار گرفتند. اين كه توليد ثروت انبوه چگونه و طي چه فرايندي حاصل شده داستاني است مفصل و مجزا.
اما حتي اگر نخواهيم وارد علتهاي وجودي اين اتفاق شويم هم نميتوانيم از اين پرسش گذر كنيم كه چگونه همزمان با فقيرتر شدن بخش عمدهاي از جامعه، يك اقليت توانست به ثروتهاي افسانهاي دست پيدا كند. در يك جامعه متوازن و توسعهيافته طبيعي است كه افراد كارآفرين در بستر يك اقتصاد شفاف به ثروت و مكنت دست يابند.
در چنين جامعهاي طبقه متوسط شهري و طبقه كارگر هم از دست يافتن به نيازهاي روزمره خود ناكام نميمانند. در ايران اما مجموعهاي از رخدادها باعث شد تا از چنين جامعهاي به شدت فاصله بگيريم. در دوران تحريم كه بهاي ارز به 3برابر افزايش يافت به همين سبب مردم عادي يك شبه در مرز فلاكت افتادند، ولي عدهاي نيز موفق شدند از فضاي غيرشفاف اقتصادي نهايت استفاده را ببرند. ما در اين دوران شاهد ظهور و بروز طبقه نوكيسهاي شديم كه نمايش ثروت را به بخشي از سبك زندگياش تبديل كرد.
از انتهاي دهه 80 همزمان با تحليل رفتن طبقه متوسط، ثروتمندان نوظهوري به ميدان آمدند كه براي خودنمايي برخيشان حتي وارد حوزههاي فرهنگي هم شدند. ورود سرمايههاي مشكوك به حوزههاي فرهنگي تبعاتي را به همراه داشت كه نتيجهاش كنار رفتن و خانهنشين شدن بخشي از اهالي فرهنگ بود. اين اتفاق در عرصههاي ديگر هم رخ داد. توان رقابت از توليدكننده داخلي سلب شد چون صاحبان سرمايههاي مشكوك با برخورداري از موقعيتهاي ويژه، توانستند اين نكته را جا بيندازند كه اين «دلالي» است كه توجيه اقتصادي دارد نه «توليد».
در سالهاي اخير كوششهايي براي تصحيح روشهاي غلطي كه 8 سال بر اين مملكت حاكم بود صورت گرفته ولي به نظر ميرسد براي رسيدن به افقهاي مطلوب همچنان بايد گامهاي جديتري برداشته شود. هميشه ويران كردن آسان و ساختن دشوار بوده است. با اين همه نبايد در مرحله آواربرداري متوقف شويم. برقراري عدالت اجتماعي، جامعه را از چالشهايي بنيادين رهايي ميبخشد. جامعهاي كه فاصله طبقاتي در آن پيدا شود نميتواند مسير درستي را طي كند. پيش از هرمسئلهاي بايد به سوي شفافيت حركت كنيم كه تنها در فضاي غبارآلود است كه رانت به وجود ميآيد و جهان به كام نوكيسهها ميشود.
- نويسنده و كارگردان سينما