با توجه به تجربه آقاي دكتر عيسي كلانتري در تشكيل ستاد احياي درياچه اروميه، اميدوارم اين پيشنهاد مورد توجه ايشان و مشاورانشان قرار گيرد و چنين ستادي بهزودي شكل گيرد.
- تا به حال پيشنهادهاي زيادي در مورد تغيير ساختار فعلي محيطزيست و منابع طبيعي و آب مطرح شده است. اينكه آقاي كلانتري تخصيص 70درصدي برنامههايشان به آب را مطرح كردهاند، پرداختن به اين موضوع ميتواند در همان راستا قرار گيرد. ما ميدانيم كه آب از وظايف اصلي سازمان حفاظت محيطزيست نيست و قانون هم اختيارات زيادي به سازمان در اين خصوص نداده است. لذا آقاي كلانتري ميتوانند با رسيدن به ساختار جديد به هدف خود برسند.
- يكي از معضلات آب كشور، بزرگ شدن وزارت نيرو است. اين غول با دههاهزار متخصص و كارمند و شركتهاي وابسته خصولتي، تنها راه بقاي خود را ادامه حفظ نگاه سازهاي به مديريت آب ميداند تا منافعي كه بهناحق در آشفته بازار سياست در ايران با حيف و ميل كردن بيتالمال بهدست آورده است را همچنان حفظ كند. حتي بهترين وزير در اين وزارتخانه قادر به تغيير سياستها نخواهد بود. فقط با حفظ نگاه سازهاي است كه ميتوان لفت و ليس در منابع مالي را ادامه كرد و همچنان با بستن چشم و گوش به كوه نمك و زباله پشت سدها را ناديده گرفت و به عواقب امنيتي و اجتماعي پروژههاي سدسازي و انتقال آب بيتوجه بود. اين ادامه همان راه غلطي است كه همه از آن آگاهند و حتي نمايندگان - كه سالها از چنين نگرشي حمايت ميكردند - با رد صلاحيت حبيبالله بيطرف به آن «نه» گفتند.
- يكي از پيشنهادهاي مطرح بين فعالان و متخصصان آب و محيطزيست، تاسيس وزارت آب و منابع طبيعي است. چنين وزاتخانهاي ميتواند از ادغام بخش غيرنيروگاهي وزارت نيرو، سازمان جنگلها و مراتع كشور و بخش حفاظتي سازمان حفاظت محيطزيست تشكيل شود. نگاه يكپارچه به مديريت آب و منابع طبيعي، موازيكاري در بسياري از زمينهها را از بين ميبرد و با تجميع نيروي تخصصي اين سه تشكيلات، اميد به همافزايي و حفظ اين منابع باارزش را بيشتر ميكند.
- «سازمان حفاظت محيطزيست» با تغيير ساختار و كوچك شدن به «سازمان محيطزيست» (با حذف حفاظت) تبديل ميشود و رياست آن نهتنها از حمايت رئيسجمهور، بلكه با حمايت كل حاكميت تحتتأثير هيچ دستگاهي قرار نخواهد گرفت و وظيفه آن نظارت بر همه دستگاهها و اجراي قوانين، تمركز بر ارزيابيهاي زيستمحيطي، آلايندههاي زيستمحيطي، نظارت بر اجراي پروتكلها و پيمانهاي ملي و بينالمللي خواهد بود. در ضمن با توجه به ماهيت مديريت پاركهاي ملي و ذخيرهگاههاي زيستكره، اين پاركها همچنان در اختيار «سازمان محيطزيست» خواهد بود تا با اعمال مديريت فرااستاني، اجازه قرباني شدن پاركهاي ملي و ذخيرهگاهها در قبال منافع منطقهاي را ندهد.
- بخش نيروگاههاي وزارت نيرو با وزارت نفت و سازمان انرژي اتمي ادغام شود تا سياستهاي تأمين و مديريت انرژي متمركز گردد. براي نمونه ايجاد چهار معاونت، نيروگاههاي برق-آبي، حرارتي، هستهاي و خورشيدي-بادي ميتواند ضمن همكاري همه بخشها، با تنوعبخشي و بهخصوص تغيير سياستها به سوي استفاده از انرژيهاي دوستار محيطزيست مانند انرژي خورشيدي منجر شود و ما را از آثار مخرب نيروگاههاي حرارتي، برق-آبي و هستهاي در امان نگه دارد. اين ضرورتي است كه ما براي حفظ سرزمين ايران و محيطزيست مطابق پيمان اقليمي پاريس بايد به سمت كاهش گازهاي گلخانهاي حركت كنيم.