ما اصلا آمار درستي از ميزان آبهاي كشور نداريم و حتي آمارهايي كه از ميزان بارندگي در كشور ارائه ميشود نيز محل اشكال است چراكه نه به اندازه كافي ايستگاه هواشناسي داريم و نه بارانسنجي ما به روش علمي انجام ميشود؛ تنها آماري كه وزارت نيرو عملا قادر به اظهار آن است به تغيير سطح آبهاي زيرزميني مربوط ميشود كه نشان ميدهد در فلان زمان آب يك منطقه در چه سطحي قرار داشته و اكنون در چه سطحي است؛ مابقي آمارها مبنايي ندارد. به جاي بازي با اين آمارها و كم و زياد كردن آنها بايد فكري كرد كه وضعيت موجود به بهترين شكل مديريت شود.
با گرم شدن كره زمين، كل نظم بارندگيها به هم خورده و بارشها شبيه زلزله شده كه زمان آن مشخص نيست؛ متوليان حوزه آب بايد خود را براي اين وضعيت و استفاده حداكثري از بارشها آماده كنند نه اينكه براي كمرنگ كردن بحران آب، فقط بهدنبال نصف كردن آب كشاورزان و بستن چاههاي غيرمجاز آنها باشند درحاليكه بارندگيها چه در كوهستانها و چه در دل دشتها تلف ميشوند.
بخش كشاورزي اگر آب مصرف ميكند لااقل توليد هم دارد، درحاليكه برخوردهاي غيركارشناسي با بخش كشاورزي فقط باعث مهاجرت كشاورزان به شهرها و افزايش نياز كشور به واردات مواد غذايي خواهد شد.
از آن طرف ترويج شيوههاي آبياري مانند قطرهاي نيز گرچه در ظاهر بايد به كاهش مصرف آب بينجامد اما در عمل همانگونه كه در جهرم تجربه شد نهتنها اثري در كاهش مصرف آب ندارد بلكه اثرات مخربي هم درپي خواهد داشت. مثلا در جهرم كسي كه به روش آبي 4هكتار باغ را آبياري ميكرد با آمدن روش آبياري قطرهاي سطح زيركشت را به 40هكتار افزايش داد نتيجه هم اين شد كه عاقبت سطح آبهاي زيرزميني 200متر پايينتر رفت.
از اين طرف ميبينيم هر روز با افزايش مهاجرت، حاشيهنشيني شهرها بيشتر ميشود و كشور هم در حوزههاي مختلف براي تأمين غذا به واردات وابستهتر ميشود تا حدي كه بدون واردات، كنترل بازار هم از دست دولت خارج ميشود. كساني كه آمارهايي از درصد مصرف آب كشور ميدهند و با گذشته مقايسه ميكنند، خودشان هم نميدانند از چه چيزي حرف ميزنند.
ما اصلا آماري از وضعيت گذشته آب كشور نداريم كه برخي ميگويند منابع آب ايران از فلان مقدار در سال 1300به فلان مقدار در شرايط فعلي رسيده است! ما تازه از سال 1325 مطالعه روي آبهاي سطحي و از سال 1336 مطالعه آبهاي زيرزميني را آغاز كردهايم و آماري به اين شكل وجود ندارد كه كسي بخواهد آن را تحليل كند. گرچه اين حقيقت وجود دارد كه ما زياد آب مصرف ميكنيم اما سؤال اين است كه تاكنون براي حل معضل آب چه كردهايم؟ اگر آب كشاورزي را نصف ميكنيم بايد آب صنعت، خانگي، شهري و خدماتي هم نصف شود.
اگر بخش كشاورزي آب را درست استفاده نميكند نبايد براي رفع اين معضل كشاورز و كشاورزي را به نابودي بكشانيم و كشور را با بحران ديگري در حوزه مهاجرت و بيكاري و تأمين غذا مواجه كنيم. ما به آبخيزداري علمي و كارشناسي نياز داريم؛ فعلا فقط در بالادست سدها و بهخاطر حفظ سد آبخيزداري ميكنيم درحاليكه اين كار بايد در همه جا به شيوه مناسب هر محل انجام شود. بايد در ارتفاعاتي كه شرايط آنها مساعد است، بانكت ايجاد كنيم و در درهها بند يا بهاصطلاح آبگور ببنديم كه آب حاصل از بارندگيها در اين بندها بماند و در زمين نفوذ كند تا سيل راه نيفتد البته اصول كارشناسي در همه اين مراحل بايد مدنظر قرار گيرد.
از آن طرف ماجرا، ميبينيم دشتهاي كشور نشست كردهاند و با وقوع بارندگيهاي شديد سريعا سيلابي ميشوند چراكه زمين ديگر حالت اسفنجي ندارد و آب جايي براي نفوذ و ماندگاري در زمين پيدا نميكند. بايد در ابتداي دشتها كه بهصورت ريگزار است، متناسب با كيفيت زمين در اين مكانها تاسيسات تغذيه مصنوعي ايجاد شود و آبها با هدايت به استخرها و يا چاهها به داخل زمين نفوذ كنند. از سوي ديگر بايد در اصول شهرسازيهايمان بهصورت جدي تجديد نظر كنيم و استفاده از تجهيزات كاهنده مصرف آب همهگير شود. بارندگيهاي شهري نيز بايد بهگونهاي مديريت شوند كه مانع هدررفت آب شود.
در شرايط فعلي همه پشتبامهاي خانهها غيرقابلنفوذ هستند و بارشي اگر باشد يكسره به خيابان و فاضلاب هدايت ميشود كه نهتنها فايدهاي ندارد بلكه بايد هزينههاي سنگيني هم براي انتقال و تصفيه آن صرف شود درحاليكه قطره قطره اين آبها ميتواند با اجراي طرحهاي آبخيزداري علمي و مداوم مورد استفاده قرار گيرد. اگر مشكل كم آبي ما از كاهش بارندگي باشد،
پس در گيلان كه سالانه 2هزار ميليمتر باران ميبارد نبايد مشكل آب داشته باشيم پس چرا پربارانترين استان كشور ما نيمي از سال با معضل كمبود آب دست و پنجه نرم ميكند؟ ما چطور در شمال كشور آبخيزداري ميكنيم كه تا بارندگي داريم شاهد خرابي هستيم و وقتي بارندگي تمام ميشود مشكل آب پيدا ميكنيم؟ چرا در استان پربارشي مانند مازندران در قسمت شرقي شاهد اتلاف آب هستيم درحاليكه بخش شرقي همين استان با كمآبي مواجه ميشود؟ اين مشكلات ناشي از نبود آب نيست بلكه حاصل مديريت نادرست و كار نكردن در اين بخشهاست.