شال آبی‌ات پوشیده از شکوفه‌هایی روشن تنها چیزی که آرامم می‌کند.

و اين اشک‌ها

دلتنگ لبخند سرخت

ميان شکوفه‌هاي سفيدند

 

هليا لگزايي

17ساله از تهران

 

عكس: فاطمه خدابنده، 16ساله از ابهر

 

  • آن‌ها

آن‌ها دوست دارند از زندان من 

فرار کنند!

آن‌ها

آن سرفه‌هاي لعنتي!

 

كمند اميري

15ساله از اراك

 

  • روشنايي

نوري از ويرانه‌ي دل من جرقه زد

وقتي که در گوشه‌اي از آن

تو پلک زدي

 

مبينا يگانه

14ساله از شهريار

 

  • يك دنيا

يک دنيا حرف

يک دنيا سکوت

خودمانيم

عجب دنيايي است

 

هليا وفايي

15ساله از تهران

 

عكس: پرنيان كربلايي‌احمد، 17ساله از تهران

 

  • قايم‌باشك

آسمان را...

رنگين‌كمان را...

حتي آن درياچه را كه پر از ماهي بود

جست‌وجو كردم.

در كنجي از قلبم پنهان شده بودي!

باشد

من باختم

 

مهشين عسگري

12ساله از پرديس

 

  • چشم باز

بهترين درس زندگي را

گرگي داد

که با چشم باز مي‌خوابيد

تنها کسي

که وقتي همه خواب بودند

دنيا را ديد

 

افسانه پورآذر

13ساله از صالحيه