ترامپ مكرر اعلام كرده است كه برجام بدترين توافق تاريخ ايالات متحده است و دولت وقت يعني دولت باراك اوباما رئيسجمهور قبل از خود را متهم ميكند كه در قضيه توافق هستهاي و مذاكرات ايران و گروه 1+5 امتيازات بزرگي به ايران داده و ماعوض قابل توجهي به دست نياورده است. لذا مواضع ترامپ از اين نظر رويكرد جديدي محسوب نميشود،
گرچه به علت محل سخنراني و ايراد شدن در جمع روسا و نمايندگان كشورها حائز اهميت است. كاخ سفيد طي ماههاي اخير به موازات روشن شدن مواضع اتحاديه اروپا، سازمان ملل و كشورهاي طرف مذاكره با ايراني يعني 3كشور اروپايي، روسيه و چين مبني بر اينكه ايران به تعهدات خودش درقبال جامعه جهاني پايبند بوده است و گزارشهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي نيز اين پايبندي را نشان ميداد، رويكرد ضديت با برجام را تغيير داد.
ترامپ ميخواهد ساير كشورها را به اين نكته توجه دهد كه انتظارات فرابرجامي ايالات متحده آمريكا از برجام محقق نشده است. آمريكاييها بر مقدمه متن برجام انگشت ميگذارند كه اگر برجام به شكل كامل محقق شود به صلح و امنيت جهاني به ويژه در منطقه غرب آسيا كمك ميكند.
از ديد دولتمردان آمريكايي اقداماتي كه جمهوري اسلامي ايران در منطقه غرب آسيا انجام ميدهد بيثباتكننده است و با روح برجام مغايرت دارد. اين نكتهاي است كه ترامپ نيز در سخنرانياش به آن اشاره كرد و ايران را متهم به اقدامات ثباتزدا كرد؛ چه با فعاليتهاي موشكياش و چه به واسطه آن چيزي كه از آن تحت عنوان كمكهاي ايران به حزبالله لبنان، سوريه و يمن ياد كرد.
آمريكا به دنبال القاي اين شبهه است كه اگرچه به تعبير ركس تيلرسون وزير امور خارجه آمريكا، ايران «بخشهاي فني» برجام يا همان متن برجام را نقض نكرده است، اما به تعهداتش مبني بر اينكه برجام بايد به صلح و امنيت جهاني كمك كند عمل نميكند.
بخش مثبت اين مواضع اين است كه آمريكا پذيرفته انگشت گذاشتن بر بخش تعهدات فني ايران در موضوع هستهاي قابل دفاع در جامعه جهاني نيست، اما اين فصل جديد را باز كرده كه اگر قرار است برجام باقي بماند، جمهوري اسلامي ايران بايد برخي رفتارهاي خارج از برجام خود را نيز تغيير دهد، مثلا فعاليتهاي موشكي خودش را موردتجديد نظر قرار دهد يا به ادعاي آنها از سلطه و امپراطوري ايراني در منطقه خاورميانه دست بردارد. اينكه جامعه جهاني با چنين رويكرد جديدي از سوي كاخ سفيد همراه باشد، محل ترديد است.
البته برخي از نشانههاي همسويي از سوي اروپاييهاي طرف مذاكرهكننده با ايالات متحده ديده شده است، اما قانع كردن جهان نسبت به خطر ناشي از كشوري كه در صف مقدم مبارزه با داعش بوده است و نيروهاي مستشارياش در شهرهايي مثل تكريت، موصل يا حلب شهيد شدهاند سخت است؛ ترامپ به راحتي نميتواند از جمهوري اسلامي ايران به عنوان كشوري در مرز خطر براي امنيت جهاني بسازد. تبليغات آمريكاييها اگرچه ميتواند براي ايرانهراسي موثر واقع شود،
اما اينكه بتواند اجماع جهاني ايجاد كند محل ترديد است. رويكرد نهايي آمريكاييها شايد اين باشد كه برجام بماند و ايالات متحده از فوايد آن بهرهمند شود، اما درنهايت ايران را وادار كند تا در خود برجام تعديلهايي را ايجاد كند يا در غير صورت رويكردهاي سياست خارجي، امنيتي و دفاعي ايران تغيير كند. جمهوري اسلامي ايران بايد به گونهاي اجماعساز رفتار كند و جامعه جهاني را قانع كند كه به عنوان يك بازيگر سياسي سازنده در منطقه خاورميانه فعاليت ميكند و حضور و فعاليت جمهوري اسلامي ايران به نفع صلح و امنيت جهاني است.
اين وظيفه دستگاههاي ديپلماسي، نظامي، امنيتي، اطلاعاتي و مسئولان جمهوري اسلامي ايران است كه بتوانند از طريق رايزني با كشورهاي غربي و كشورهاي عرب منطقه غرب آسيا اين فضاي منفي را بشكنند. فراموش نكنيم دونالد ترامپ مسيري را طي ميكند كه پيش از اين جورج دبليو بوش با طرح محور شرارت در سال 2002 رفته بود. اگر جمهوري اسلامي ايران توانست فضاي مبتني بر ادعاي محور شرارت بودن ايران در آن سالها را بشكند و از كشوري كه تقريبا در يك فضاي خصمانه قرار گرفته بود به سمت تضمين بخشي از صلح و امنيت جهاني حركت كند، الآن هم اين مسئله امكانپذير اما دشوار است.
- كارشناس مسائل آمريكا