به گزارش ایسنا، وقتی اسکندر مقدونی ۳۳۰ سال قبل از میلاد در "صد دروازه دامغان" (در سمنان) درگذشت و بخشی از امپراطوری سلوکیان از بین رفت، اشکانیان دامنههای پادشاهی خود را روی این محوطه گستراندند و به مرور در سطح کشور پراکنده شدند.
حالا در ۳۸۰ کیلومتری این محوطهی تاریخی در استان مازندران، که بعد از کشف به نام تختگاه اشکانیان یا نخستین خاستگاه اشکانیان در شرق نامگذاری میشود، عبور لولههای گاز سبب خیر شدند تا محوطهای تاریخی با نامِ برگرفته از نزدیکترین روستای کناریاش «وستمین» کشف شود؛ روستایی با تدفینهای خانوادگی و سربازان اشکانی و حتی بعضا اسبهایشان که با توجه به نوع تدفینها، معماری و اشیاء به دست آمده در آنها، این گورستان را فضایی متمایز از بسیاری از سایتهای باستانشناسی امروزی معرفی میکند.
- شنايي 250 گوردخمه تنها در يك فصل
عبدالمطلب شریفی، سرپرست تیم کاوش در محوطه تاریخی وستمین و باستانشناسی که به قول خودش در بسیاری از محوطههای تاریخی کشور سایتهای باستانی بیشماری را مطالعه و کاوش کرده است، از سال ۹۴ نخستین فصل کاوش در این محوطه را آغاز میکند و از همان زمان، با گوردخمههای زیادی مواجه میشود؛ گورهایی که شاید تعداد زیادشان نمیتواند این باور را در ذهن جا بیندازد که چطور در یک فصل کاوش، ۲۵۰ گوردخمه شناسایی و ۴۸ گور باز و بررسی میشود
درهی عظیمی که «صد دروازه» را از «وستمین» جدا میکند، در میانهی خود کوهی بزرگ با نام «شاهدژ» دارد، که وجود همین قله، باعث شده تا شریفی حدسیات خود برای نوع استفادهی این محوطه در سالهای قبل از میلاد را مطرح کند، مانند «استفاده از این محوطه برای خبررسانیها و تبدیل منطقه به یک محوطهی نظامی».
- محوطه كشف شده شبيه يك شاه دژ است
شریفی که در جمع خبرنگاران میراث فرهنگی و بر سر سایت باستانشناسی «وستمین» باید این محوطهی تاریخی را معرفی و نتایج کاوشهایش را ارائه میداد، این محوطه را بیشتر به یک قُلهی نظامی تشبیه میکند و دلیل آن را وجود شاهدژ در ضلع جنوب غربی محوطه میداند، قلهای که چشماندازی دقیق از محوطه دارد. آن هم در محوطهای که از یافتههایش میتوان یکی به تدفین اسبها و دیگری به نمونههای متفاوت گورها در این محوطه اشاره کرد.
شریفی میگوید: اشکانیان در زمان حضورشان در محوطه «وستمین» به ارتفاعات آمدند، چون باید ارتباطِ بین این محوطه و پایتختشان «صددروازه» به گونهای برقرار میشد که پیامرسانی انجام شود. اقدامی که با تنها وسیلهی موجود یعنی «آتش و دود» میتوانستند انجام دهند. از سوی دیگر علاوهبر چشمانداز مناسبی که از بالای «شاهدژ» وجود داشته، کشف ابزارآلات جنگی این فرضیهها را میتواند تکمیلتر کرده و به یقین نزدیکتر کند.
او بار دیگر به روی زمین در کنار گوردخمههای اشکانی برمیگردد و نخست به مشکلِ مازندران و استانهای شمالی کشور، یعنی سوخت گاز اشاره میکند.
وی با اشاره به بارش برف سالیانه در این منطقه، نیاز شدید مردم به گاز را عاملی میداند که براساس آن دولت تصمیم میگیرد از خط ۴۲ اینچی که از عسلویه به سمت خط «خانگیان سرخس» میرود، انشعاب بگیرد؛ در نتیجه با این اقدام میتواند برای سوخت نیروگاه شهید سلیمی و برطرف کردن مشکل مازندران، گیلان و گلستان قدمی بردارد.
- همكاري عالي اداره گاز با ميراث فرهنگي
شریفی آغاز مطالعه در این سایتِ تاریخی را از نزدیکی سایت اشکانی «وستمین» میداند و میگوید: مطالعه و در ادامه اجرای گازرسانی به این سه استان از سال ۸۷ شروع شد، تا آن زمان هیچ نشانه یا سندی از وجود چنین محوطهای در منطقه در دست نداشتیم،اما با آغاز کار بولدوزرها روی یکی از تپهها در شرق محوطه - که برای عبور لولههای گاز برش خورده بود - چند گوردخمهها به دست میآید که با اطلاع به میراث فرهنگی، کار حدود سه سال به طور کامل متوقف میشود تا بتوانیم به نتیجهای منطقی در این زمینه برسیم.
او از ابتدای توضیحاتش تاکید میکند که «نمیتوان یافتههای معماری و باستانشناسی در وستمین را به جایی ارجاع داد، چون چنین ساختار دخمهای تا امروز هیچ جایی پیدا نشده و این موارد فقط مربوط به همین محوطه است.
وی همین دلیل را کافی میداند تا در تفاهمنامهای با شرکت گاز تائید شود که طرح انتقال گاز به سه استان نباید از این محوطه بگذرد و در نتیجه مسیر لولههای گاز راهشان را دور میکنند و با دور زدن تپه، گاز را به نیروگاه شهید سلیمی ساری منتقل میکنند.
به گفتهی این باستانشناس، براساس طرح مطرح برای عبور لولههای گاز، قرار بوده سایت لولهگذاری گاز درست از وسط محوطه و با عمق چهار متر و عرض دو متر عبور کند، که در این شرایط همهی آثار محوطه تخریب میشدند.
«شریفی» همکاریهای شرکت گاز برای مطالعه روی این محوطهی تاریخی را به حدی میداند که علاوهبر تعطیلیِ چند ساله پروژه، اعتباری حدود یک میلیارد و ۶۲۰ میلیون تومان برای پژوهش در این محوطه را تقبل میکند و حتی با وجود هزینههایی که تا آن زمان کرده، باز هم مسیر خود را تغییر میدهد.
- کشاورزان لایه اول محوطه وستیمن را با شخم زني تخریب کردهاند
وی با تاکید بر نبود هیچ سندی متعلق این محوطه از قبلِ کشف، به نقش کشاورزان و دامداران در تخریب لایههایی از آن اشاره میکند.
شریفی عملکرد کشاورزان تا سال ۹۴ در این محوطه را آنقدر میداند که حدود ۴۰ سانتیمتر از لایه رویی محوطه از بین رفته و باستانشناسان برای بررسی مجبور به برداشتن این میزان از لایههای باستانشناسی در محوطه شدهاند. آنها سطح محوطه را به طور کامل شخمزده و به هم ریخته بودند، بنابراین از ادامه کار آنها جلوگیری کردیم. در کاوشهای در این سطح زمانی به اسکلت میرسیم که معماری گور را از دست دادهایم و دیگر بافتی نداریم.
او به شکایت کشاورزان از میراث فرهنگی نیز اشاره میکند و میگوید: دادگاه ما را به پرداخت اجرتالمثل (پرداخت سالیانه پول گندم یا جو) به کشاورزان محکوم کرد.
وی ترانشههای باز شده در بخش شرقی را با ۱۵ متر ارتفاع و در بخش غربی با توجه به عمق ۱۷ متر میداند و اضافه میکند: با آغاز کار متوجه شدیم در بخش غربی محوطه، گوردخمههای قدیمیتری از دوره اشکانی وجود دارد و گوردخمهها در بخش شرقی، چاله تدفین و از نوع طاقباز یعنی به دورههای جدیدتر متعلق هستند.
او با اشاره به انجام فصل اول کاوش در سال ۹۴ و پیدا کردن ۶۰ گور دخمه در محوطه که ۴۸ گورِ آن باز شده، میگوید: امسال ۱۲ گور دیگر بررسی میشوند تا بتوانیم عرصهی سایت را به دست آوریم و مشخص شود که آثار تا کجا کشیدگی دارند. در سطح حدود ۱۵ هکتار برآورد مساحت داشتهایم، اما در حال حاضر گمانهزنی آثار تا شش هکتار را در دستور کار داریم.
- قدم اول ثبت ملي
به گفتهی او، کاوش در این محوطه تا عمق سه متر انجام و بدون آسیب وارد شدن به معماری انجام و کار ادامه پیدا کرده است.