درحالیکه معروف و منکر رفتارهایی به اندازه همه اعمال خوب و بد انسان است.
امامحسين عليهالسلام در قيام خود نشان داد كه ملاك امر به معروف، صرفا اجراي احكام بهطور ظاهري نبوده چرا كه دشمنان هم نماز ميخواندند و حج ميرفتند، روزه ميگرفتند و حجاب را هم رعايت ميكردند، اما همه آنها دچار انحراف بينشي شده بودند و امام بهخوبي ميدانست كه انحراف در بينش انحراف گرايشي را بهوجود ميآورد. متأسفانه امروز خيلي از ما با گفتن جملههايي مانند: «اعمال ديگران را به پاي ما نمينويسند»، «به ما ارتباطي ندارد»، «او را كه در گور ما نميگذارند» و... بار مسئوليت خيلي از مسائل را از دوش خود برميداريم. البته درست است كه خدا در قرآن فرموده هركس مسئول اعمال خودش است اما از سوي ديگر به اجراي امر به معروف و نهي از منكر توسط مسلمانان تأكيدات بسياري شده است.
دليل اينكه تا اين حد در آموزههاي اسلامي به امر به معروف ونهيازمنكر تأكيد شده اين است كه فروع دين همه ساحتهاي عقيدتي، اخلاقي، معنوي و فقهي را شامل ميشود. بهنوعي ميتوان گفت معروف و منكر ميتواند انسان را يا به تعالي و تكامل برساند يا فلسفه حيات پوچگرايانه را ارائه دهد. به همينخاطر همه عالمان ديني معتقدند فلسفه امر به معروف و نهي از منكر در هيچ شرايطي ساقط نميشود و هميشه واجب است، تنها روش و مكانيسم اجرايي آن در ادوار و شرايط گوناگون فرق ميكند. در عصر حاضر روشهاي قهرآميز براي امر به معروف و نهي از منكر پاسخگو نيست. بايد با خوشخويي و زبان نرم و دلايل مستدل و شواهد گوناگون و بدون درگيري وظيفه خود را انجام دهيم. البته در برابر منكرهايي كه جنبه اجتماعي دارند و ضرر و زيان به جامعه ميرسانند بايد بهگونهاي متفاوت عمل كرد. بهنحوي كه فضاي جامعه طوري باشد كه اگر كسي ميخواهد منكري انجام دهد احساس ناامني كند و بهنوعي امنيت فرهنگي و رواني نداشته باشد. البته مهمترين نكته در بحث امر به معروف و نهياز منكر اين است كه نبايد صرفا بهدنبال عمل نيك يا قبيح از ديگران باشيم چرا كه در درجه اول همه بايد از خودمان شروع كنيم. در ابتدا دوري از منكر و انجام معروف، سپس نهي و امر آنها.