از استاد منصوري لاريجاني تاليفات مختلفي هم در موضوعات گوناگون حوزه معارف دين و اهلبيت(ع) منتشر شده است. كتاب «از قيام تا قيام» كه وي در آن به بررسي واقعه عاشورا تا انقلاب اسلامي ايران پرداخته و كتاب«زينب كبري پيامآور عاشورا» كه در آن بهطور خاص به حضرت زينب(س)، تشريح قيام كربلا و نقش زينبكبري(س) در آن پرداخته، ازجمله تاليفات منصوري لاريجاني است. تحقيق و پژوهشهاي او پيرامون قيام عاشورا فرصت مناسبي براي گفتوگو با اين محقق و نويسنده حوزه عرفان اسلامي و اهلبيت(ع) شد درباره نقش حضرت زينب(س) در قيام سيدالشهدا(ع) و الگوپذيري زنان امروز ما از سيره وي.
- بهنظر ميرسد همه جايگاه و نقشي كه طي ساليان سال در منابر و روضهها از حضرت زينب(س) براي مخاطب ترسيمشده صرفا در بيان فضايل آن حضرت در استقامت و پايداري و رشادت در صحنه عاشورا و پيامآور عاشورا بودن است. به اعتقاد شما چقدر به واقعيت نقش حضرت زينب(س) و نقش او در پيشبرد حركت اباعبدالله، چه در روز عاشورا وچه در وقايع پس از شهادت حضرت(س) پرداخته شده است؟
حضرت زينب(س) شخصيتي بينظير دارد كه حق او در تاريخ اسلام بهخوبي ادا نشده است. آشنايي با الفباي زندگي آن حضرت و بناي حياتي نوين بر پايه ملاكها و الگوهايي كه وي ارائه داده است، بهقطع، زن را به دنياي عظيم معرفت و انديشه اسلامي ميكشاند، تا آنجا كه او را بر منظري بلند مينشاند و قلههاي رفيع اخلاق و انسانيت را در چشمانداز او قرار ميدهد. در دوران دفاعمقدس وقتي كه به مادران درباره وقايعي كه درعاشورا براي حضرت زينب(س) رخ داد و سختيها و مرارتهايي كه در اين مسير تحمل كرد، ميگفتيد، قلبشان آرام ميشد و ميگفتند: ما ميخواهيم با حضرت زينب(س) همدردي كنيم. بازخواني حادثه عاشورا، بهويژه رسالت حضرتزينب(س)، همسران امام حسين(ع) و دختران حضرت در عاشورا براي تقويت روحيه مردم مخصوصا مادران، خواهران، همسران و دختران جامعه ما در سالهاي دفاعمقدس بسيار حائز اهميت بود. عرفان حضرت زينب(س) به قدري در عاشورا تجلي كرد كه ما در سايهسار مقاومت او در دوران دفاعمقدس وقتي اين خصوصيات را ياد ميكرديم واقعا مايه آرامش زنان و مادران بود. اگر حادثه عاشورا نبود واژگاني مانند ايمان، مقاومت، صبر، توكل به خدا، خودباوري و باورمندي ديني كه ما در حوزه اخلاق خانوادگي و اجتماعي از آنها ياد ميكنيم، تحقق عيني و خارجي پيدا نميكردند. من يقين ميدانم كه اگر تأثير اخلاق و رفتار حضرت زينب(س) در زنان و مادران ما در دوران دفاعمقدس نبود آنطور مشتاقانه فرزندان، پدران و شوهرانشان را روانه جبههها نميكردند و آنگونه از شهداي خود استقبال نميكردند.
- خطبههايي كه حضرت زينب(س) پس از واقعه عاشورا در مجلس عبيدالله و كاخ يزيد بيان كرد در تبيين رسالت امام حسين(ع) و پيام عاشوراييان چقدر اهميت داشت؟
اگر حضرت زينب(س) در آن مقطع آن خطبه معروف در مجلس عبيدالله و در برابر يزيد آن خطبه حكيمانه را ايراد نميفرمود، شايد مسير تاريخ عوض ميشد. دشمن همه توان خود را به كارگرفت تا هيبت و قداست اين خاندان را لكهدار كند اما نتوانست. كدام منطق بود كه توانست در كورترين فراز تاريخ از چنگال بيرحمترين انسانها به اين زيبايي عبور كند و نهتنها شكست نپذيرد بلكه مهر شكست بر دامن دشمن بنشاند.
- وقتي عبيدالله به حضرت زينب(س) ميگويد: «ما رأيت صنعالله في اخيك»؛ (كار خدا را با برادرت چگونه ديدي؟)، ميگويد: «ما رأيت الا جميلا»؛ (جز زيبايي نديدم). اين چه عرفاني است كه مرگ برادر را جز زيبايي نميبيند! اينها براي دنياي مادي قابل فهم و هضم نيست.
كاربرد خطبههاي ايشان در چند حوزه قابل بررسي است. اول اينكه انسان در آينه تعاليم، احاديث، روايات و سلوك عملي اهلبيت(ع) خود را بهتر ميشناسد و به بازيابي و شناسايي نقاط قوت و ضعف خود ميپردازد. دوم اينكه معني زيستن و زندگي را ميفهمد، سوم اينكه چگونه زندگي كردن را ميفهمد، چهارم اينكه به كجا رفتن را ميآموزد و پنجم اينكه موانع زندگي خود را ميشناسد و بصيرت پيدا ميكند و در سايه بصيرت، دشمنشناس ميشود. خطبههاي حضرت زينب(س) بهخوبي مسير حركت انساني را براي ما در همه تاريخ مشخص كرده است.
- زينبشناسي در اين دوره و متناسب با زمان امروز چگونه بايد باشد؟
عاشورا وسيلهاي براي ظهور حضرت زينب(س) شد. چقدر ايمان در انساني ميتواند قوي شود كه همه عزيزانش قرباني شوند اما در روحيه او كوچكترين تزلزلي پديد نيايد. آنهماري شيمل ميگويد اين چه روحيهاي است كه در روز عاشورا نيزهشكستهها را كنار ميزند و تن بيسر برادر را بيرون ميآورد و ميگويد: «اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِيلَ من الْقُرْبَانَ» ؛خداوندا! اين قرباني كوچك را از ما بپذير. او در حيرت و درك اين سخن مانده است. امام راحل فرمودند كه رمز عاشورا را دريابيد. بزرگترين رمز سيدالشهداست و كليد اين رمز حضرت زينب(س) است.
براي امام حسين(ع) هم همينگونه بود وگرنه همه شخصيت زينب(س) در آينه عاشورا تجلي پيدا نكرد. از اين جهت فضايل حضرت زينب(س) فقط در استقامت و پايداري و رشادت در صحنه عاشورا و پيامآور عاشورابودن خلاصه نميشود. حضرت زينب(س) داراي شخصيتي ذو ابعاد بوده. الان هم اگر ما بخواهيم خودمان را از چالشهاي پيش روي زندگيمان و جوامع را از امواج ويرانگر مدرنيته،كه بنيان دين، ديانت، اخلاق و هنجارهاي خانوادگي را هدف قرار داده است نجات دهيم، بهترين رويكرد اين است كه به زندگي اهلبيت(ع) روي بياوريم و آنها را بازخواني كنيم و شخصيت آنها را متناسب با نيازهاي خود دوباره تعريف كنيم. اينكه گفته ميشود «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا » يعني در هر دورهاي امكان بهرهوري و الگوسازي از منابع سرشار عاشورا و كربلا وجود دارد. بهنظر من شخصيت امام حسين(ع) و حضرت زينب(س) در ساحت تاريخ و ملك و ملكوت جاري هستند زيرا آنها نماد فضايل انسانياند؛ يعني همه آن چيزهايي كه بشر بهعنوان كمال تحقق منويات اجتماعي، اخلاقي و رواني بايد براي خود در هر دورهاي درنظر بگيرد، در اهلبيت(ع) است و آنها در هر دورهاي براي ما قابل الگوگيري هستند.
- الگوپذيري از حضرت زينب(س) در اين دوره براي زنان جامعه ما بهطور عيني و مصداقي چگونه تحققپذير است؟
امروز چالش پيش روي زنان ما اين است كه دچار بحران هويت شدهاند و يكي از بهترين راههاي مقابله با آن معرفي شخصيت زناني مانند حضرت زينب(س)، حضرت زهرا(س)، حضرت فاطمه معصومه(س) يا حضرت مريم(س) و آسيه است.
حضرت زينب(س) داراي شخصيت بينظيري است كه با تاسي به تقوا و نجابت ايشان، امنيت درون زن امروز ما تأمين ميشود و حريم عفاف و پاكدامني او را با سلاح غيرت و جسارت حفظ ميكند. زن در سايهسار اين تعاليم، خود و جان خود را در چشمه زلال عاطفه پيدا ميكند و در پرتو عشق به آن بزرگوار اميد و شور زندگي را بازمييابد. زينب(س) معناي شخصيت و ارزش زن و تفسير حرمت اوست.
ما عموما اطلاعات و مطالعاتمان از اهلبيت(ع) خوب است اما اين در قلب و زبان و قدم ما ساري و جاري نيست. خداوند در قرآن ميفرمايد: «يا أيهاالذين آمنوا لمتقولون ما لاتفعلونكبرمقتا عندالله أن تقولوا مالاتفعلون». بدترين چيزي كه خدا را به خشم ميآورد اين است كه حرفي را بزنيم و عمل نكنيم. بنابراين بايد بعد از باورمندي، عملگرايي را تقويت كنيم و به آن پايبند باشيم. جوان امروز ما هيچ وقت نميآيد مرا الگوي خود قرار دهد كه حرف ميزنم و عمل نميكنم.
- حضور حماسي حضرت زينب(س) در واقعه عاشورا و همراهياش با قيام سيدالشهدا براي رساندن پيام وي چه پيامهايي براي امروز ما دارد؟
پيام عاشورا امر به معروف و نهي از منكر است. بياييم شيوههاي اصل امر به معروف و نهي از منكر كه راه نجات جامعه ديني است را از خود اهلبيت(ع) بياموزيم. جانمايه اين امر، باورمندي و عملمندي است. شيوههاي تبليغ اين بزرگان زيبا و متين است و محور امر به معروف در شيوه آنها منطق است. وقتي حضرت زينب(س) زبان به خطبه گشود، فصاحت و بلاغت و مضامين بلند و حكمت نهفته در خطبهاش بهقدري جلوه كرد كه دوست و دشمن در حيرت فرورفتند. اين نشان ميدهد كه ايشان سراسر در حقيقت دين غرق شده است و دين لقلقه زبانش نيست. اين جانمايه همه حركتهاي ديني است. آداب تعليم و تربيت ديني حضرت زينب(س) بايد امروز در ميان آموزهها و تاليفات ما قرار بگيرد. اهلبيت(ع) نيامدهاند كه فقط با خلق الفاظ و دستورالعمل مردم را ديني كنند بلكه خود، با رفتارشان مردم را ديني ميكردند. دينداري به لفظ نيست؛ دينداري شخمزدن جان كسي است.
- براي اينكه حرفهاي حضرت زينب(س) در مردم اثر كند از چه شگردي براي ورود به بازار كوفه و تحتتأثير قراردادن مردم استفاده كرد؟
ايشان در ميان هلهله، هياهو، دشنام و سنگاندازي مردم كوفه، وقتي جمعيت در بازار گرد ايشان جمع شدند، فرمود: «بسماللهالرحمن الرحيم. الحمدلله ربالعالمين. صليالله علي جدنا محمد.» مردم از شنيدن اين عبارات متعجب شدند كه اينها حرف خدا و پيغمبر(ص) را ميزنند چراكه گمان ميكردند آنها خارج از دين هستند. زنان كوفه گفتند: اين صدا براي ما خيلي آشناست و فهميدند كه حضرت زينب(س) است و با همين شگرد به درون آنها راه پيدا كرد. حضرت زينب(س) نيامد زبان به لعن و نفرين كوفيان بازكند. متانت ايشان در آن صحنه مثالزدني است. معتقدم بهترين جبهه در جنگ فرهنگي، سنگر اهلبيت(ع) است. بهترين خوراك و سلاح و ابزار، آموزهها و تعاليم اهلبيت(ع) است.