به همين دليل، شعاع و گستره آن تمام مرزها را درنورديده و با گذر از مقاطع تاريخي و مناطق جغرافيايي، در هر عصر و ميان هرنسل از جوامع بشري دگرگوني و پويايي ايجاد كرده است. بنابراين، آنچه باعث شده است كه حادثه عاشورا و قيام امامحسين(ع) مرزهاي عقيدتي، فكري، ديني، سياسي، جغرافيايي و... را درنوردد، جوهره و درونمايههاي اصيل و محتواي الهي و انساني آن است كه مجموعهاي از تعاليم الهي و ارزشهاي انساني را در خود جاي داده است. با اين حساب بايد همواره نگاه جديدي به آن داشت تا عمق پويايي آن نيز درك شود، به همين منظور سراغ حجتالاسلام و المسلمين علي سرلك رفتيم تا ببينيم چطور اين فرهنگ غني در نسلهاي مختلف بشري و حركت آنها به سوي كمال تأثير گذاشته است.
- اگر قبول داريم كه عاشورا فرهنگي است براي تمام تاريخ بشريت، چطور امروز و در شرايط فعلي ميتوان به عمق آن دست پيدا كرد؟
ما وقتي درباره بشريت حرف ميزنيم، در واقع درباره هويت، آرمانها و قلههاي بلندي كه او را به تحركات اجتماعي وادار ميكند صحبت ميكنيم. اگر زماني اين انسان معاصر كه به روزمرگي روي آورده، بخواهد در هواي هويت خودش نفس بكشد، يك پتانسيل بزرگ به نام عاشورا ميتواند محرك بسيار جذاب، مؤثر و عملي براي او باشد؛ همانگونه كه گاندي، نجاتبخش هندوستان گفت: من براي نجات هندوستان از استعمار انگلستان، شاگرد مكتب امام حسين(ع) هستم و با نگاه به او ميتوانم بنبستها را بشكنم و جلو بروم.
عاشورا و حركت امام حسين(ع) در خودش ظرفيتي دارد كه اگر انسانها آهنگ عزيمت به سمت آن هويت اصلي خودشان را داشته باشند، مسير را به آنها نشان ميدهد. عاشورا اهداف بلند و آرماني را با روشهاي دقيق، درست و حساب شده، قابل استناد و هوشمندانه پيش پاي بشر گذاشته است كه البته اين مسير يك جذابيت بزرگ هم دارد و آن جذابيت همذات پنداري با مظلوم است زيرا امام حسين(ع) در پديد آوردن اين تابلوي حركت، خودشان و خانوادهشان در نهايت مظلوميت بودند. شما بر همين اساس ميبينيد كه هرساله در پيادهروي اربعين چندين كشيش مسيحي حضور دارند، وقتي از آنها ميپرسند كه شما اساسا مذهب و دينتان با ما فرق ميكند پس چرا به پيادهروي اربعين آمدهايد؟ ميگويند: ما شايد دينمان فرق كند اما امام حسينمان(ع) فرق نميكند. امام حسين(ع) آنقدر عظمت دارد كه براي همه اديان حرف جديد و محرك دارد.
- يكي از دغدغههايي كه بعضا مطرح ميشود اين است كه فرهنگ عاشورا دارد از يك حركت مذهبي به نمادي صرفا ملي تبديل ميشود. نظر شما چيست؟
همواره انسانهايي كه ميتوانند با هر چيزي غافلانه برخورد كنند، اين ظرفيت اهريمني را هم دارند كه ميتوانند از عظمتهاي بزرگ، بازتوليدهاي كوچك و ناچيز درست كنند. امكان دارد كه كساني عاشورا را در نمادهاي صنفي و حتي شخصي يا بيخاصيت تقليل كنند فلذا امكان اينكه كساني درسهاي عاشورا و واقعه عاشورا را تحريف كنند هست، اما آنها به واقع خودشان را تحريف كردهاند؛ مثل اينكه كسي از چشمه جوشاني، انشعابي بگيرد و آن را تبديل به باتلاق كند اما اين كار نميتواند از جوشش چشمه جلوگيري كند. اگرچه ممكن است در مناسباتي كه بين يك جريان فكري و آن حركت عظيم برقرار ميشود، بعضي از عقبگردها هم اتفاق بيفتد، مثل اينكه عاشورا را صرفا در يك مراسم آييني خلاصه كنند، اما ماهيت عاشورا آتشفشان فعالي است كه با سرپوشهاي جهالت نميشود جلوي فورانش را گرفت. به هرحال بايد بزرگان، علما و شاگردان واقعي مكتب عاشورا همواره رصد كنند تا مبادا بعضيها اين حقيقت عرشي و بينظير را اسير كنند؛ مثلا اكنون حج و كعبه در اختيار وهابيتي است كه آن را اسير و اين مراسم را از بعضي حقايق تهي كردهاند و منافعللناسي كه حج بايد داشته باشد را در مناسبات صحبت و قدرت آوردهاند و آن حقيقتش را ذبح كردهاند. ميبينيم كه رهبر حجاز با رئيسجمهور آمريكا رقص شمشير ميكند، درحاليكه ترامپ صريحا گفته است كه ما عربستان را مانند گاو بزرگ شيردهي ميدانيم كه بايد او را بدوشيم. بهرغم اين اظهارات آمريكا، خادمين حرمين، حج را در حصار آن ذهنيتهاي پوسيده وهابيت محصور ميكنند؛ البته اين موضوع تعبير زيبايي در قرآن دارد كه ميگويد: «اگر به شما آسيبي رسيده آن قوم را نيز آسيبي نظير آن رسيد و ما اين روزها [ي شكست و پيروزي] را ميان مردم به نوبت ميگردانيم [تا آنان پند گيرند] و خداوند كساني را كه [واقعا] ايمان آوردهاند معلوم بدارد و از ميان شما گواهاني بگيرد و خداوند ستمكاران را دوست نميدارد». (سوره آل عمران، آيه 140)
اينها يك روزگاري دوام ميآورند و دوباره حقيقت و درخشندگي حج، اين جريانات پوسيده و عقبمانده را كنار خواهد زد. عاشورا هم همين گونه است و ممكن است جايي صرفا به آيين بزرگداشت تقليل يابد اما عاشورا به سمت جهاني شدن و اوج درخشش خودش پيش ميرود؛ همانگونه كه نمودش را در راهپيمايي اربعين ميبينيم.
- شما براي عاشوراشناسي چه پيشنهادي به جوانان داريد؛ آيا اينكه فقط هيئت بروند كافي است؟
قطعا هيئت رفتن لازم است يعني اساسا هيئت عبارت است از آن نقطه اتصالي كه هيجانات و تمايلات جوانان، موحدانه و توحيدي ميشود و ميتوانند حركت درستي را انجام بدهند. هيئتها پايه انقلاب اسلامي، پايه اداره جنگ، پايه دفاع از ايران و دفاع از مرزهاي استكبارستيزي جهان اسلام هستند؛ مثلا در سوريه و لبنان، هيئت كاملا لازم است و به هيچ وجه نميشود جريان هيئت را تضعيف كرد فقط بايد تكميلش كرد. هيئت نبايد در حد شور و صرفا در حد تجربه هيجانات باقي بماند بلكه بايد آن بعد معرفتي، تحليلگري و آمادهسازي درونش باشد. به واقع هيئت به مثابه سربازخانهاي است كه در آنجا هيئتيها و سربازها در حال مشق ميدان هستند؛ مثل شهيد حججي كه چگونه در برابر آن داعشي رفتار شجاعانه را انجام داد! او در هيئت پرورش يافته بود. او در هيئت آن نقش را بارها تمرين كرده بود و توانست در ميدان عمل پياده كند. كار هيئت اين است، منتها هيئت نبايد سكولار باشد و به مزاج مثلا انگليس خوش بيايد. هيئت بايد درونش اخلاق، ادب، تدين، رعايت حقوق ديگران و وظايف شرعي و انقلابي و اجتماعي، يادآوري شود و انسان متدين وظيفهمند و مسئوليتپذير پرورش دهد.
- همواره دشمن سعي دارد شيعيان از عاشورا جدا شوند؛ مثلا ما ميبينيم كه آمريكا براي اين موضوع طرح مينويسد و در كنگره هم تصويبش ميكند...
از زمان خود امام حسين(ع) دشمن ميخواسته اين كار را بكند، اماننامه براي حضرت عباس فرستادند تا او را از امام حسين(ع) جدا كنند. اساسا تنهاگذاشتن ولي خدا استراتژي دشمن در طول تاريخ بوده است. اميرالمؤمنين(ع) و امام حسن(ع) را تنها گذاشتند، براي امام حسين(ع) هم تلاش كردند تا اصحاب را از اطراف ايشان پراكنده كنند، اما در مورد 72نفر تيرشان به سنگ خورد و همين 72نفر در كنار امام حسين(ع) تاريخ را به سمت حيات و توحيد سرپرستي ميكنند. در زمان ما هم همين است؛ مهمترين كاري كه شيطان و جريان شيطنت ميكند اين است كه تمايلات جوانان و جامعه را به سمت چيزي كه درآن ياري امام حسين(ع) نيست هدايت ميكند. ترويج بيبندوباري نتيجهاش تنهايي امام است؛ اگر مباحث موادمخدر و مشروبات الكلي هست، اگر نزولخواري هست، اگر بياعتنايي برخي مسئولين به حقوق مردم و جامعه هست، اگر فسادهاي اقتصادي هست؛ نهايتا اينها مديريت جامعه است براي اينكه امام زمان(عج) تنها بماند. يعني به واقع مديريت و تحريك اميال جامعه به سمت دنياپرستي و پولپرستي است كه در اين مسير، حق و صداقت و انصاف را زير پا ميگذارند. در سطح بينالمللي هم جنگهايي است كه برپا ميكنند، امثال داعشيها را درست ميكنند تا با نماد ديني، جنگ دين راه بيندازند و اذهان را منحرف كنند و انسانها را از اين دين پر از رحمت دور كنند اما به وعده خدا كه ميفرمايد: «ميخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد كرد». (سوره الصف، آيه 8). انشاءالله بهزودي جامعه لياقت آمدن آن منجي عالم را پيدا خواهد كرد.
- حالا كه بحث به اينجا رسيد و فهميديم كه دشمن براي تنها گذاشتن وليخدا تلاش ميكند، آيا ميشود تحريفهاي عاشورا را هم جزوي از اين برنامه دانست؟
قطعا، ببينيد تحريفهاي عاشورا زماني روشن ميشود كه شما عاشورا را بشناسيد. يعني بايد اول اصل را شناخت تا بتوان بدل را شناخت. براي تشخيص اصل بايد مطالعه كرد، پاي سخنان كارشناسان واقعي نشست. خواندن كتابهاي شهيد مطهري و عاشوراپژوهان در اين حوزه، مذاكره پيرامون اينها و همه اينها كمك ميكند تا مرزها و حدودها را بتوان تعيين كرد و اگر كسي اطلاعات خوبي داشته باشد ميتواند شبهاتي را كه در فضاي مجازي منتشر ميشود پاسخ بدهد و مرزهاي واقعي را تعيين كند. اتفاقا آنجاهايي كه شبهات وارد ميشود نقطه قوت است؛ زيرا اينها ميخواهند ريشهها را بزنند؛ مثلا در زمان امام حسين(ع) انگيزه خود امام را زير سؤال ميبردند و ميگفتند امام براي رياكاري اين كار ميكند و امام توضيح ميدادند كه من براي آنچه شما فكر ميكنيد قيام نكردم؛ يعني اينها با ايجاد شبهه مهمترين وجه عاشورا را زير سؤال ميبردند، فلذا يكي از راهها، بررسي شبهات است. ما امامزمان (عج) را در دعاي ندبه به اين نام ميشناسيم: «أَينَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْكذْبِ [الْكذِبِ] وَ الافْتِرَاءِ؛ كجاست آن كسي كه شبكههاي دروغ و تهمت را قطع ميكند.» از كذب و افتراها ميتوان صداقتها و درستيها را تشخيص داد.
- واجب فراموش شده
امر به معروف و نهي از منكر متأسفانه در جامعه ما دچار سوءتفاهمات بسياري شده است و تا ميگويند امر به معروف و نهي از منكر همه ياد تذكر به بدحجاب ميافتند و اين ظلم به امر به معروف و نهي از منكر است. قطعا بدحجابي يكي از هزاران مصداقي است كه با زبان خوب و محترمانه و با تواضع و رعايت حدودش حتما بايد تذكر داد اما اصل امر به معروف و نهي از منكر همانگونه كه آمده، امر به معروف و نهي از منكر مسئولين و حاكمان است. امام حسين(ع) امر به معروف و نهي از منكر حاكمان را در دستور كار خودشان قرار داده بودند كه كاري بسيار پرهزينه است و تشخيص آن كار بسيار سختي است؛ مثلا اسلام رحماني در ديدگاه خيليها اسلام بيخاصيتي است كه به هر قيمتي با همه سازش ميكند و اين خفت را به جان ميخرد؛ اين منكر بزرگي است و مقابل اين ايستادن كار بسيار سختي است و در درجه اول شخص را به خشونتطلبي متهم ميكنند. اسلام رحماني از ديدگاه اينها يعني حذف آيات جهاد از قرآن. اسلام رحماني به تعبير برخيها يعني عنصر قيام و امامت را از جامعه ديني گرفتن؛ اين عقيده فاتحه حيات اسلام را خواهد خواند. به هر روي اينها تحريفهاي بزرگي هستند كه لازم است انسان در برابرشان امر به معروف و نهي از منكر كند يا مثلا مديريت اشرافي در جامعه؛ برخي از مسئولين پولهاي كلان ولو از راهحلال دارند؛ اين تحريف و انحراف است. مسئولي كه رسما اعلام ميكند هزاران ميليارد پول دارد يعني دارد غم مستضعفان را هزار برابرميكند. لذا مهمترين مصاديق امر به معروف و نهي از منكر بايد در برابر جريانهاي سرنوشت ساز جامعه باشد.نكته مهم اينكه ما اگر اهل قرآن و خدا و پيغمبر نباشيم قطعا كساني خواهند بود كه اين مسير را جلو ببرند همانگونه كه قرآن ميگويد: «... يأتِيالله بِقَومٍ يحِبُّهُم وَ يحِبّونَهُ...»(سوره مائده، آيه 54)، اگر ما نباشيم خداوند از هدف خودش دست نميكشد و انسانهاي شايستهاي را خواهد آورد. انشاءالله كه همگي وظايفمان را خوب انجام دهيم.