تصادفات زياد، بياحترامي به مسافران، نقص سرويس و خدمات، گرانفروشي و زبالهريزي همه نشان از عدماستاندارد در خدمات حملونقل دارد و علت اصلي اين نابساماني سيستم خردهمالكي وسايل حملونقل است. در همين چند هفته گذشته حوادث دردناك دختران دانشآموز هرمزگاني، سقوط اتوبوس در جاجرود و رفتار ناشايست يك راننده تاكسي در اصفهان نمونههايي از هزاران حادثه و تخلف بود كه بسياري از آنها ديده نميشود. در سيستم فعلي در ايران صاحب وسيله همزمان راننده و مدير خود است و به همين دليل به كسي پاسخگو نيست. پليس هم نميتواند به ازاي هر خودرويي يك مأمور بگمارد. در بسياري از كشورهاي داراي حملونقل پيشرفته، حملونقل عمومي توسط شركتهاي بزرگ و معتبر انجام ميشود و رانندگان فقط كاركنان آن شركت هستند.
دولتها، شهرداريها و دستگاههاي نظارتي هم مديران آن شركتها را ميشناسند و از آنها مسئوليت ميخواهند. شركتهاي اتوبوسراني و تاكسيراني در ايران صرفا محلي براي جمعكردن صاحبان ماشينها هستند و مبلغي هم از آنها براي گذران امور خود ميگيرند. طبيعي است كه آنها اقتدار، نيروي لازم و سرمايه براي نظارت فني ندارند و بعد از آنكه حادثهاي ايجاد شد نميتوان آنها را تحت پيگرد قرار داد. براي نمونه در بسياري از حوادث رانندگي، راننده ممكن است كشته يا بهشدت مجروح شود و برخورد با او يا امكان ندارد يا بيفايده است.
حل كوتاهمدت معضلات حملونقل عمومي ممكن نيست. اما در كوتاهمدت ميتوان با استفاده از سيستمهاي موبايل و اينترنت يك سيستم مركزي نظارت درست كرد. پليس راهنمايي و رانندگي ميتواند همه رانندگان را مجبور كند كه شماره خودروي خود را در داخل اتومبيل در معرض ديد مسافران قرار دهند. براي كساني هم كه مجوز حملونقل مسافر دارند هم يك شماره ديگر بدهد كه آسانتر از شماره خودرو باشد. با طراحي يك اپليكيشن امكان گزارشدهي و نظارت مردمي بر رانندگان بهراحتي قابل اجراست. در اين صورت اگر رانندهاي تخلف سرعت، برخورد غيراخلاقي و غيرحرفهاي و هر عمل مجرمانه ديگري داشت بهراحتي از طريق مسافران به مركز ارسال ميشود.
براي مثال در همان اپليكيشن مانند waze حتي سرعت قابل كنترل است و به جاي آنكه اين همه مأمور راهنمايي رانندگي در سطح شهر باشند، هر شهروند ميشود يك مأمور راهنمايي و رانندگي. يكي از تخلفات رايج بسياري از رانندگان ريختن زباله در جاده و خيابان است. اگر در اپليكيشن مربوطه زبالهريزي هم گنجانده شود، كمك بسياري به پاكسازي ايران از زباله ميشود.
مزيت چنين سيستم يكپارچهاي اين است كه نظارت مردمي را بهشدت بالا ميبرد و افراد متخلف ميدانند كه هر آن ممكن است توسط مسافران و يا ساير مردم گزارش شوند. حتي ميتوان از داوطلباني كه سابقه بيتخلفي يا كمتخلفي در رانندگي داشتهاند و يا مشاغل فرهنگي دارند نيز بهعنوان پليسيار ثبتنام كرد و به آنها اپليكيشن ديگري داد كه گزارشهاي آنها بلافاصله توسط پليس پيگيري شود.
درمان يك معضل اجتماعي فقط تنبيه و جريمه نيست. بايد در كنار نظارت، كساني كه گزارشهاي آنها منجر به كشف جرم و يا جلوگيري از يك حادثه مرگبار ميشود نيز تشويق شوند. ميتوان انسانهاي شريفي كه با رعايت مقررات نظم جامعه را حفظ ميكنند با تشويقهايي مانند تخفيف يا معافيت از عوارض يا بيمه و يا شركت در قرعهكشي بهكار نيك هدايت كرد. براي نمونه در مترو و قطارهاي آلمان، اگر كسي گزارش تخريب و آسيب به قطار را دهد چندصد يورو پاداش ميگيرد.