رياض و مسكو از سال 1990يعني يك سال مانده به فروپاشي شوروي بار ديگر روابط خود را از سر گرفتند اما روابط چنداني نداشتند تا اينكه در سال 2003(شهريور 1382) عبدالله كه آن زمان وليعهد عربستان بود به روسيه سفر كرد. در آن زمان، مناسبات دو طرف ارتقا پيدا كرد اما هدف سعوديها بيشتر اين بود كه بتوانند از طريق روسيه جايگاه بهتري در ميان مسلمانان قفقاز شمالي و آسياي ميانه پيدا كنند. عربستان پولهاي زيادي در اين مناطق هزينه كرد و وامهاي كلاني به كشورهاي اين منطقه داد. سعوديها تلاش داشتند فرهنگ سلفيگري را در اين منطقه گسترش دهند. نتيجه آن گسترش افراطگرايي در چچن بود. عبدالله بعدا كه در مسند پادشاهي قرار گرفت در تقويت روابط با مسكو موفق نبود. اكنون اما سلمان و فرزندش محمد، براي تقويت روابط با روسيه گام بزرگي برداشتهاند. عربستان در اين دوره بهدنبال دستيابي به سلاحهاي پيشرفته ازجمله سيستم موشكي اس-400، مهار ايران و هماهنگي با مسكو در جهت كنترل بازار نفت است. در اين ميان، رقابتهاي منطقهاي با ايران و متقاعد كردن مسكو براي تحت فشار قرار دادن تهران در مورد سوريه و يمن براي آنها از اهميت بالايي برخوردار است.
براي روسيه اما در كنار موضوعاتي چون درآمدهاي هنگفت از فروش سلاح و كنترل بازار نفت، حضور جدي و پررنگتر در منطقه خاورميانه از اهميت بالايي برخوردار است. از حدود 6سال پيش با آغاز تحولات بهار عربي، روسها تلاش كردند حضور بيشتري در منطقه خاورميانه داشته باشند. آنها بهطور مشخص در سوريه فعال شدند و در كنار ايران توانستند مانع قدرتگيري يك دولت طرفدار غرب در دمشق شوند. روسها سپس روابطشان را با مصر تثبيت كرده و قراردادهاي مهمي را با قاهره امضا كردند. آنها در يك اقدام غيرمنتظره روابطشان با تركيه را هم ترميم كردند و در كنار ايران يك گروه سهجانبه در ماجراي سوريه بهوجود آوردند. قدرت مهم منطقهاي كه بيرون اين حلقه مانده بود و سياستهايش را در سوريه شكستخورده ميديد، عربستان بود. سفر سلمان به روسيه، نخستين سفر يك پادشاه عربستان به مسكو است. روسها اكنون تصميم گرفتهاند عربستان را هم وارد اين مناسبات كنند. به اين ترتيب، حلقه روابط روسيه با قدرتهاي منطقهاي در خاورميانه تكميل ميشود. روسيه با استفاده از اين ساختار جديد، موقعيت خود را در خاورميانه در مقابل آمريكا بسيار پرقدرتتر از گذشته تثبيت خواهد كرد.