آرزوهاي کوچک و بزرگ و تلخ و شيريني که از دلهاي شفاف دختران 12 تا 16ساله سر زده است. برخي از عکسها به آيندهي شغلي مربوط ميشود؛ مثل زيبا که به قول خودش در 10سال آينده عکاس شده و آرزو دارد آتليهي خودش را داير كند. بعضي از عکسها به محدوديتهاي موجود برميگردد، مثلاً شيوا دلش ميخواهد موتورسواري کند.
اين پروژه در مدارس شهرهاي شهريار، يزد، گرگان، بندر ترکمن، تهران و کرج اجرا شد. نوجوانان عكاس از مدارس دولتي و خصوصي، از طبقات مرفه تا کم درآمد هستند، بهخاطر همين عکسها هم از تنوع زيادي برخوردارند.
«فري ملکمدني»، مدير پروژه دربارهي روند کار ميگويد: «در ملاقات با اين دختران جوان سعي کرديم تخيل آنها را قلقلک بدهيم. کار آساني نبود، چرا که آرزوهاي آنها بيشتر زميني، مادي و به نوعي دستيافتني بود. تصاويري را براي آنها نمايش داديم و پس از آموزش فشردهي مباني عکاسي، دوربينهاي ديجيتال را ميان آنها توزيع کرديم. دفترچههايي هم به آنها داديم تا دربارهي عکسهايشان بنويسند.»
راستش با ديدن اين نمايشگاه به آرزوهاي خودم فکر ميکنم و اينکه چهطور ميشود نشانشان بدهم.