اين تصميم از سوي بسياري از معارضين سوري مورد انتقاد جدي قرار گرفته است. بسياري از اين جريانات، از قطع اميد نسبت به تركيه بهعنوان اصليترين حامي منطقهاي خود سخن ميگويند. در مقابل، برخي جريانات حامي تركيه، ورود نظامي اين كشور به ادلب را تضميني براي جلوگيري از تكرار حوادث حلب بهحساب ميآورند. تمام اينها در حالي است كه تنشهاي لفظي ميان مقامات تركيه و آمريكا طي ساعات گذشته تا حد قابل توجهي افزايش پيدا كرده و كار اين 2كشور به توقف صدور رواديد براي شهروندان يكديگر كشيده است. درباره موقعيت فعلي تركيه نسبت به بحران سوريه و آمريكا، با اردشير پشنگ، كارشناس مسائل خاورميانه گفتوگو كردهايم.
- ورود مستقيم تركيه به صحنه درگيريهاي ادلب در كنار ايران و روسيه، تحول مهمي در بحران سوريه به شمار ميرود. آيا تركيه باز هم استراتژي جديدي در اين بحران اتخاذ كرده است؟
تركيه در قبال بحران سوريه از سال2011 دچار نوعي سردرگمي استراتژيك بوده، بهطوري كه تا به امروز 3استراتژي كاملا متفاوت را در پيش گرفته است. نخستين استراتژي تركيه سكوت در قبال بحران سوريه بود؛ به اين اميد كه مخالفان داخلي با تكرار سناريوهاي ليبي و مصر، بشار اسد را از قدرت بركنار كرده و دولتي اخواني در سوريه روي كار بيايد، اما مقاومت دولت و همچنين شكنندگي معارضين موجب شكست اين استراتژي شد. به اين ترتيب، دومين استراتژي تركيه بر محور حضور فعالانه و دخالت آشكار در بحران سوريه متمركز شد. از نتايج اتخاذ اين استراتژي، ظهور و قدرتگيري گروههايي همچون جبههالنصره و يا داعش در سوريه بود؛ گروههايي كه در پي نا اميدي تركيه از اپوزيسيون سكولار، مورد حمايت اين كشور قرار گرفتند. اتهاماتي كه بسياري از كشورها، ازجمله روسيه و آمريكا، در زمينه حمايت تركيه از گروههاي تروريستي در سوريه مطرح ميكنند، مربوط به اين دوره است؛ بهگونهاي كه تركيه تبديل به مركز ترانزيت نيروهاي جديد داعش از اروپا و همچنين منطقه قفقاز شد.
استراتژي دوم تركيه نيز در پي حمايت تمامقد ايران از دولت سوريه، ورود نظامي روسيه با هماهنگي ايران و همچنين نوعي مماشات سياستخارجي اوباما براي پرهيز ار ورود به جنگ با شكست مواجه شد. اكنون و طي يك سال اخير، تركيه به نوعي استراتژي حداقلي روي آورده كه براساس آن، روابط خود را با روسيه بهبود بخشيده و تا حدي از آمريكا فاصله گرفته است؛ حضور در مذاكرات آستانه محصول اين دوره به شمار ميرود.
- با توجه به عملكرد تركيه طي سالهاي گذشته و چرخشهاي مكرر اين كشور، آيا ميتواند باز هم اطمينان طرفهاي مختلف درگير در بحران سوريه را جلب كند؟
بهنظر ميرسد مسكو و تهران نسبت به سياستهاي جديد تركيه داراي ابهامات جدي و شايد عدماطمينان باشند. از سوي ديگر، تغيير مداوم سياستهاي تركيه، نوعي بياعتمادي را نسبت به اين كشور در ميان معارضين سوري نيز ايجاد كرده است. وضعيت فعلي تركيه نسبت به سوريه، حضور مستقيم نظامي و ارسال دو برابر نيروهايي كه براساس توافق آستانه قرار بود وارد ادلب شوند، در حقيقت نشانهاي ديگر از سردرگمي استراتژيك تركيه است. تركيه هماكنون خود را ظاهرا با ايران و روسيه در يك جبهه قرار داده، اما از سوي ديگر همچنان مشغول حمايت از برخي جريانات معارضه سوريه است.
- سخنراني روز يكشنبه اردوغان، مملو از انتقادات تند وي نسبت به سياستهاي آمريكا در خاورميانه بود. آيا تنشهاي تركيه و آمريكا وارد مرحله جديد شده است؟ ريشه اين تنشها چيست؟
از منظر ديپلماتيك بهنظر ميرسد روابط طرفين نسبت به گذشته سردتر شده است. در پي پيروزي ترامپ در انتخابات رياستجمهوري آمريكا، يك گرايش نئو مسيحي-نئو يهودي در اين كشور قدرت گرفته كه با هرگروه يا حتي سياستمدار اسلامگرا مشكل دارد و براساس طبقهبندي آنها، اردوغان رهبر حزبي است كه با برچسب اسلامگرايي شناخته ميشود. البته همانطور كه اشاره كردم اين وضعيت محدود به دوران ترامپ نميشود و طي 6سال گذشته، تمام طرحهايي كه تركيه براي ورود آمريكا به بحران سوريه داشت، با مخالفت دولت اوباما روبهرو شد. در واقع ميتوان گفت بخش بزرگي از سردرگمي استراتژيك تركيه، حاصل عدمهمراهي آمريكا و اروپا با برنامههاي اين كشور در قبال بحران سوريه است. عمليات ادلب از ديد من مقدمهاي براي افزايش تنشها در منطقه عفرين و همچنين برخي ديگر از مناطق تحت سيطره يگانهاي مدافع خلق (YPG) كه مورد حمايت ويژه آمريكا و تاحدودي نيز روسيه هستند، به شمار ميرود. پيگيري ديدگاه نيروهاي نظامي آمريكايي مستقر در سوريه به ما نشان ميدهد آنان نسبت به فعاليتهاي تركيه، كارشكنيهاي اين كشور و حملات عليه نيروهاي كرد انتقادات جدي دارند و از سوي ديگر ميدانيم كه در كابينه ترامپ، كفه ترازو بيش از ديپلماتها، به نفع ژنرالها و جنگسالاران سنگيني ميكند؛ امري كه تا حد زيادي علت افزايش تنشهاي اخير تركيه و آمريكا را توضيح ميدهد.
اعتمادناپذيري تركيه، در پي چرخشهاي مكرر اين كشور در حوزه سياستخارجي، در دوران اردوغان بسيار تشديد شده و امروزه تركيه از سوي بسياري از جريانات كشورهاي منطقه، بهعنوان دوستي غيرقابل اطمينان تلقي ميشود.