اسبها پرواز ميکنند و گاوها حرف ميزنند و موشها دانشمندند. دنيايي که نميتوانيد برايش انتهايي تصور کنيد و ميتواند شما را درون خودش غرق کند...
اگر شما هم مثل من فکر ميکنيد که اين افکار فوقالعادهاند، بايد بگويم خوش آمديد، اينجا دنياي فانتزي است!
- چرا فانتزي ميخوانيم؟
فانتزي يعني خيال و تصوركردن چيزي که وجود ندارد. در داستانهاي فانتزي از افسانهها، اساطير و جادو براي طرح اصلي داستان استفاده ميشود. ميگويند داستانهاي فانتزي راه گريزي است که ما را از تلخيها و حقايق زندگي روزمره جدا ميکند و به شيريني خيال پيوند ميزند.
از قرون وسطي داستانها و افسانههاي متعددي بهجا مانده و در کشور خودمان داستانهاي هزار و يک شب از برجستهترين فانتزيهاي شرقي است.
در دنياي امروز، فانتزي، اهميت بيشتري پيدا كرده، زيرا حجم گستردهي اطلاعات و تبليغات سبب شده آدمها بيشتر به سمت رهايي از اين معرکه سوق پيدا کنند و به فانتزي بهعنوان راه نجات نگاه کنند.
- جايگاه فانتزي در ادبيات فارسي
در ايران احمدرضا احمدي از پيشکسوتهاي داستانهاي فانتزي امروزي است و «خرگوش سفيدم هميشه سفيد ماند» يكي از فانتزيهاي اوست. فريبا کلهر هم فانتزيهاي زيادي نوشته است؛ آثاري همچون «آخرين تکشاخ». آرمان آرين و مسعود گلشيري نيز از فانتزينويسهاي ايران هستند.
سيدمحمدصادق كاشفيمفرد
16ساله از كرج
تصويرسازي: محبوبه نوابي
15ساله از تهران
منبع: «فانتزي: چيستي و تاريخچهي آن در ادبيات ايران و جهان»، تأليف دکتر مصطفي موسوي و عاطفه جمالي