ميشود گفت در محاصره خبرهاي بد قرار گرفتهايم و آنچه نگرانكنندهتر است نوعي ولع عمومي براي خواندن و بازنشر چنين اخباري است. چرا بايد جامعه اتفاقهاي تلخ و تراژيك را مورد توجه قرار دهد؟ اينجاست كه بايد نسبت به سلامت اجتماعي دغدغه داشت؛ اينكه در اتفاقي به شدت تلخ كودكي مورد آزار قرار گرفته و به قتل ميرسد افكار عمومي را به شدت متأثر ميكند. طبيعي است كه مجرم بايد مورد تعقيب و مجازات قرار گيرد ولي اين طبيعي نيست كه ساعت 4 صبح انبوهي از جمعيت موبايل به دست به شكل آنلاين در حال انتشار تصاوير اعدام باشند. از همه بدتر اينكه تعداد زيادي از كودكان در ميان جمعيت مشاهده ميشوند. كودك 5 سالهاي كه اعدام را از نزديك ميبيند تا آخر عمر اين تصوير از ذهنش پاك نميشود.
اين همه كارشناسان توصيه ميكنند كه فيلمهاي اكشن كه داراي صحنههاي خشونتبار هستند را پيش فرزندانمان تماشا نكنيم. چيزي به نام درجهبندي فيلمها وجود دارد(كه البته در ايران جدي گرفته نميشود) و آن وقت فرزندانمان را به تماشاي صحنه اعدام ميبريم؟ اين همان بذر خشونت نيست كه خودمان آن را در ذهن و نهاد پاك كودكان ميكاريم؟ آن قاتل زنجيرهاي با فلان متجاوز بيماري كه با اعمال شنيعش جامعه را دچار آسيب رواني كرده از شكم مادر قاتل و متجاوز متولد نشدهاند. حتماً بستري وجود داشته كه فرد در دل آن رشد كرده و به هيولا بدل شده است. هر چند تأكيد بر شرايط اجتماعي نافي مسئوليت فردي نيست و نميشود و نبايد انسانها را افرادي فاقد اراده تصور كرد.
از سوي ديگر اما نميتوان نسبت به رفتارهايي كه به خشونت دامن ميزنند حساسيت نشان نداد. به عنوان فيلمسازي كه سينمايم سمت و سويي اجتماعي دارد، براي هر كاري تحقيقات ميداني انجام ميدهم و از دل اين تحقيقات معمولا با زيرپوست وقايع و رخدادها آشنا ميشوم؛ با زير لايههاي اتفاقهايي كه معمولا در پوسته آن باقي ميمانيم ولي هر كدام از اين پروندهها داستاني براي خود دارند كه اغلب به آن توجه نميشود. اين جمله نغز و عالمانه ژانپل ساتر، نويسنده و فيلسوف فرانسوي همچنان مصداق دارد: «كودكي انسان تعيين كننده است.» اگر دغدغه سلامت رواني جامعهمان را داريم بايد حساسيت ويژهاي نسبت به كودكان داشته باشيم . كافي است به اين موضوع توجه كنيم كه هر گامي كه برميداريم، هر كاري كه انجام ميدهيم، هر ناسزايي كه از دهانمان بيرون ميآيد، هر دروغي كه با هر توجيهي ميگوييم را فرزندمان ميبيند و ميفهمد.
بچهها را دست كم نگيريم بهخصوص بچههاي اين نسل را كه به شدت هوشمند هستند. از اين هوش، انرژي و استعداد ميشود و بايد به بهترين شكل بهره گرفت تا آينده سرزمينمان سبز شود. اگر قابليتها و تواناييهاي فرزندانمان را به درستي متبلور سازيم، سلامت رواني جامعه را تضمين ميكنيم. فراموش نكنيم آن كه امروز و در كودكي مورد آزار قرار ميگيرد، فردا كه بزرگ شد خود مستعد تبديلشدن به مجرمي خطرناك است. در معصوميت تباه شده بچههاي امروز و مجرمان فردا، خيليها مقصرند؛ همانها كه با بيتوجهي و سهلانگاري بذر خشونت را در جامعه پاشيدند بيآنكه حواسشان باشد چه ميكنند و بيمبالاتيشان چه ابعادي در آينده خواهد داشت.