عباسعلي قرباني اين را هم گفته كه 25 درصد مدارس تهران بين 40 تا 50 سال قدمت دارند و بيشتر آنها براي مناطق مركزي تهران به ويژه منطقه 12 هستند. (ايسنا)
اين فاجعه سخت افزاري در مورد مدارس تهران از اواخر دهه هشتاد قابل پيش بيني بود، آن زمان كه در دولت نهم و مجلس(سال 1387) بودجه 4 ميليارد دلاري براي مقاوم سازي مدارس تصويب شد اما در راستاي سياست تمركز زدايي، وزراي آموزش و پرورش از آن ور بوم افتادند و بيش از 80 درصد بودجه عمران و نوسازي مدارس را به روستاها و شهرهاي غيركلان بردند.
گرچه اوضاع مدارس در روستاها و شهرهاي كوچك در دهه هفتاد و هشتاد بسيار بد و وخيم بود و نياز به توجه ويژه داشت اما در عين حال بايد مهندسي اعتبارات طوري صورت ميگرفت كه به مدارس تهران و برخي كلانشهرهايي مانند مشهد، تبريز، اصفهان هم كه روز به روز جمعيتشان افزايش پيدا ميكرد و به تبع تعداد دانش آموزانشان بالا ميرفت، رسيدگي ميشد كه امروز با فاجعه فرسودگي نيمي از مدارس آنها مواجه نشويم.
البته در بخشي از اين ماجرا نيز ما خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش مقصر هستيم كه در طول 9 سال گذشته همواره اخبار مربوط به مدارس مناطق مرزي و محروم را تنها رسانهاي كرديم و حواسمان به مدارس كنار گوشمان نبود كه هر روز پيرتر و كهنهتر ميشدند و هيچ مسئولي به فكر دوران فرتوني آنها نبود. مدارسي كه هر كدام بيش از پانصد دانش آموز دارد.
و اي كاش آن خبرنگاراني كه بدون در نظر گرفتن نگاه كارشناسي به بافت مناطق و استانها، تنها خواستار ساخته شدن مدارس در برخي روستاها و شهرها بودند، امروز سري به همان مناطق بزنند و گزارشي از مدارس نوساز اما خالي كه اتفاقا بسياري از آنها دست دلالان ساختماني افتاده، بنويسند.
براي اثبات كلامم شما را به توييت هفته گذشته آقاي وزير رجوع ميدهم كه نوشته بود: «از صبر و شکیبایی مردم روستای سرگچ دیشموک تشکر می کنم. مقرر شد با انتقال تجهیزات، کلاس درس جدیدی احداث شود و دانشآموزان از محل فعلی جابجا شوند. هرچند که این روستا به علت آبگیری سد بالیات، سال آینده تخلیه می شود.»