خليجفارس يا بهتر بگوييم «خليج هميشگي فارس» يا «سينوس پرسيكوس» يوناني، سابقه مستندي بهمراتب بيشتر از تاريخ كشف آمريكا داشته و آبراههاي بود كه تمدن پارس را از اين سوي خليجفارس به سوي ديگر كه حالا به مدد مرزبنديهاي جديد سياسي و جغرافيايي تبديل به كشورهاي كوچك شدهاند وصل ميكرد.
دكتر عبدالمجيد ارفعي، مترجم زبانهاي باستاني و عيلامي در گفتوگو با همشهري به گلنبشتهاي اشاره ميكند كه در مصر كشف شده و به كتيبه كانال سوئز شهرت يافته و در آن از خليجفارس نام برده شده است.
اين تنها سندي است كه مشخص ميكند نام خليجفارس در دوره هخامنشي بر گلنبشتهها و مكاتبات آن دوره حك شده و اين آبراهه كه دو سوي فرمانروايي پارس را به يكديگر متصل ميكرد خليجفارس نام داشت. اين كتيبه در مصر باستان حك شد و حالا در موزه لوور پاريس به نمايش گذاشته شده است.
حامد وحدتينسب، باستانشناس دوره پيش از تاريخ اما در گفتوگو با همشهري به سابقه زيست انسان دوره باستان در خليجفارس اشاره ميكند و ميگويد: شواهدي از دو سوي خليجفارس بهدست آمده كه براساس آنها از يك ميليون سال پيش به بعد اين منطقه محل تردد جوامع انساني بود.
او گفت: خليجفارس 12هزار سال پيش و يكبار ديگر در 8هزار سال پيش كوچكتر شد و مناطق آنها به يكديگر نزديكتر شدند اما 5هزار سال پيش پيشروي آب در خليجفارس صورت گرفت و اكنون بسياري از شواهد باستاني اين منطقه زير آبهاي نيلگون خليجفارس قرار گرفته است.
اين باستانشناس دوره پيش از تاريخ با اشاره بهعنوان خليجفارس در نقشههاي باستاني و در گلنبشته مشهور هخامنشي كه به گل نبشته سوئز شهرت دارد و در مصر باستان حك شده است افزود: اشارات مورخان يوناني نيز حاكي از نام خليجفارس در منابع باستاني دارد. آنها در نوشتههاي خود از عنوان سينوس پرسيكوس يا آبراهه پارس استفاده كردهاند.
وحدتينسب ميگويد: اين عنوان البته عجيب نيست چون دوسويه خليجفارس تحت فرمانروايي پادشاهان باستاني ايران قرار داشتند. در دوره پيش از تاريخ و دوره عيلامي روابط بسيار مستحكمي نيز بين مردم دوسويه خليجفارس برقرار بود و در دوره هخامنشيان و ساسانيان نيز اين آبراهه تحت فرمانروايي شاهنشاهي ايرانيان بود.
او با اعلام اينكه وضعيت خليجفارس در دوره باستاني ايران درست مثل يك درياچه در وسط يك كشور بود گفت: بعدها كه مرزبنديهاي سياسي و جغرافيايي ايجاد شد كشورهاي كوچكي در حاشيه جنوبي اين آبراهه باستاني متعلق به ايران شكل گرفتند.
به گفته او، محوطههاي باستاني فراواني در حاشيه جنوبي خليجفارس وجود دارند كه آثار معماري هخامنشي، اشكاني، ساساني و حتي پس از ورود اعراب به ايران متعلق به فرهنگ و تمدن ايرانيان را در خود جاي دادهاند.
او با اعلام اينكه جعل نام خليجفارس توسط كشورهاي كوچك حاشيه جنوبي خليجفارس به نام مجعول خليج ع.ر.ب.ي عمر زيادي ندارد و به اواسط دهه 50و 60ميلادي همزمان با شكلگيري ناسيوناليسم عربي توسط جمال عبدالناصر بازمي گردد گفت: در تمام متون باستاني و نوشتههاي مورخان يوناني نام خليجفارس، خليجفارس است.
عليرضا خسروزاده، باستانشناس دوره تاريخي كه بر محوطههاي دوره اشكاني و ساساني خليجفارس تمركز ويژه دارد در گفتوگو با همشهري به نكات جالبي اشاره ميكند كه تاكنون از زبان باستانشناسان ديگر شنيده نشده است.
او در مورد آثار تاريخي و باستاني متعلق به ايران در كشورهاي آنسوي آبراهه پارس و خليجفارس ميگويد: آثار بسياري از دوره اشكاني در حاشيه جنوبي خليجفارس وجود دارد و محوطههاي باستاني زيادي متعلق به تمدن ايران باستان در اين منطقه برجاي مانده است.
به گفته خسروزاده، محوطه باستاني الدور در امارات براساس منابع تاريخي و مواد فرهنگي بهدست آمده از اين محوطه يك بندر بزرگ اشكاني در آنسوي خليجفارس است و نام باستاني آن اومانا بود و در متون تاريخي پوليني و پريپلوس نيز مشخصات اين بندر بزرگ اشكاني درج شده است.
اين باستانشناس دوره تاريخي متمركز بر دورههاي اشكاني و ساساني خليجفارس ميگويد: محوطه باستاني مليحا در امارات، محوطه باستاني بندر سوهار در كشور عمان، محوطه باستاني قلات بحرين و محوطههاي تاج و هفوف و تار در عربستان يا محوطههاي باستاني جزيره فيلكه در كويت همگي داراي آثار اشكاني فراوان هستند كه نهتنها تعلقشان به ايران در متون تاريخي و كهن تأييد شده است كه آثار بهدست آمده از آنها شامل سكه، سفال و شيشه اشكاني و مواد فرهنگي متعلق به دوره ساساني از آنها بهدست آمده است.
به گفته خسروزاده، از دوره ساساني هم در تمامي منابع تاريخي اشاره شده است كه نهتنها خليجفارس كه مناطق حاشيه جنوبي آبراهه پارس نيز جزئي از امپراتوري اشكاني بود و اردشير ساساني توانست قلات بحرين كه آنزمان تيلوس نام داشت و قلعه بحرين بود تصرف و پادشاه اشكانياش را بركنار كند. محوطه سوهار عمان نيز از محوطههاي مهم دوره ساساني بود. محوطههاي باستاني كوش در امارات نيز مملو از آثار تاريخي متعلق به دوره ساساني است كه سكههاي ساساني فراواني با نقش خسرو دوم و خسرو اول ساساني از آنها بهدست آمده است. خسرو ساساني حتي يكي از سرداران خود را به يمن اعزام كرد و اين نشان ميدهد كه ساسانيها حتي تا يمن هم پيش رفتند. باستانشناسان عرب اما مهرهاي هخامنشي زيادي در كشورهاي حاشيه جنوبي خليجفارس بهدست آوردهاند كه هرگز نامي از دوره هخامنشي براي آثار بهدست آمده نبردهاند و حتي بهدليل آنكه نامي از تمدن ايران در يافته هايشان نباشد سكههاي ساساني و هخامنشي را منتسب به عصر آهن 3كردهاند.
آنطور كه اين باستانشناس دوره تاريخي به همشهري گفته است، خليجفارس يكي از مهمترين آبراهههاي جهان در ايران باستان بود و راه ابريشم آبي بهعنوان مسير تبادلات تجاري فراوان با چين و هند در عهد باستان نام گرفت. در وصف اهميت خليجفارس در دوره باستان نيز همين بس كه بدانيم مواد فرهنگي زيادي در سريلانكا و بندر كانتون چين بهدست آمده است كه نشان از ارتباط تجاري اين مناطق با خليجفارس و ايران دارد.
به گفته او، در بيشتر نقشههاي جغرافيايي تاريخي در نقشه بطلميوس و استرابن نيز نام خليجفارس ذكر شده و جغرافيدانان يوناني و رومي همزمان با دوره اشكاني و ساساني هر كجا در مورد ايران مطلب نوشتهاند نام خليجفارس يا آبراهه پارس را نيز ذكر كردهاند.