دکتر شروین وکیلی: سخنرانی اخیر دونالد ترامپ که در آن قرار بود درباره دوام یا ابطال برجام سخن بگوید، از چند زاویه رخدادی مهم و معنادار بود.

بگذاريد نخست اين سويه‌ها را فهرست كنم و بعد داوري‌ام را درباره‌اش بگويم:

نخست: گفتمان ترامپ با آنچه از رئيس‌جمهور يك كشور مقتدر انتظار مي‌رود سازگاري نداشت. قاعده آن است كه هر دولتمردي وقتي درباره كشوري ديگر سخن مي‌گويد حداقلي از ادب ديپلماتيك را رعايت كند. همچنين در شرايطي چنين حساس و موضوعي چنين مهم در ابعاد جهاني، انتظار مي‌رود رئيس‌جمهور كشوري كه يكي از طرف‌هاي دعوا در معاهده‌اي بين‌المللي است، بادقت و شفافيت و با بهره‌گيري از واژگان مرسوم در علوم ‌سياسي و روابط بين‌الملل سخن بگويد. همين‌طور انتظار مي‌رود هر مقام رسمي‌اي كه درباره چيزي حرف مي‌زند، حداقلي از اطلاعات عمومي را درباره‌اش داشته باشد و اشتباه‌هاي فاحش مرتكب نشود. ترامپ هيچ‌يك از اينها را برآورده نكرد. تا جايي كه من ديده‌ام او در تاريخ جهان نخستين رهبر كشوري ابرقدرت است كه با زباني فحاش، گزاره‌هايي نادقيق و مبهم با گفتماني گسيخته و ناسازگار با خود، درباره موضوعي مهم سخن مي‌گويد و درباره تلفظ نام‌هايي مشهور مثل خليج‌فارس هم اختلال دارد.

دوم: اين نخستين‌بار است كه اعلام موضع يك رئيس‌جمهور آمريكا با واكنشي چنين صريح و مخالفت‌هايي چنين پردامنه روبه‌رو مي‌شود. از دولتمردان بلندپايه پيشين آمريكا تا رهبران دولت‌هاي اروپايي و از مردم آمريكا تا مردم ايران، به اين گفتارها واكنشي نشان دادند كه علامت از بين رفتن موقعيت هژمونيك آمريكا- دست‌كم در اين يك مورد- بود.

سوم: بازتاب رفتار ايرانيان به سخن ترامپ بسيار معنادار بود. ترامپ با زباني گزنده به بخش‌هايي سياسي و نظامي از ساختار حكمراني ايران حمله كرده بود و در ضمن در اشاره‌هايي اغلب ملايم و با لغزش عمدي زباني، توهين‌هايي هم به مردم ايران كرده بود؛ يعني لبه برنده گفتمانش دوبخش داشت؛ يك لبه خشن، خشمگين، مهاجم و صريح كه نظام ‌سياسي و اقتدار سپاه را مورد حمله قرار مي‌داد و يك لبه نرم‌تر، ملايم‌تر و تلويحي كه بر هويت تاريخي ايران و تماميت ارضي كشور گران مي‌آمد.

چهارم: ايرانيان در رفتاري خودسازما ن‌ده و خودجوش كه از سويي مورد نقد قرار گرفته و از سوي ديگر بسيار ستوده شده، به صفحه اينستاگرام ترامپ حمله كردند و در كمتر از يك روز بيش از دو ميليون پيام بر آن نهادند؛ طوري كه متوسط سرعت شگفت‌انگيز هزار يادداشت بر دقيقه را شاهد بوديم. در اينكه بخشي از پيام‌هايي كه گذاشته شد، بي‌ادبانه و ركيك بود ترديدي نيست و در اين هم شكي نيست كه طنز، شوخي، عناصر اديبانه و نكته‌سنجانه هم در اين ميان اندك نبوده‌ است. تحليل محتواي اين پيام‌ها اما نشان مي‌دهد كه اكثريت قاطع‌شان محتواي ملي‌گرايانه را بازنمايي ‌كرده‌اند. از پيام‌هاي پندآموز و مودبانه‌ درباره تاريخ ايران و پيام Persian-Gulf گرفته تا شوخي‌هاي ركيك و ناسزاگويي، آنچه در سراسر اين گفتمان نمايان بود آزردگي از خدشه‌دار شدن هويت ملي بود و واكنش به آن. در كل اينكه مردم كشوري با اين سرعت و با اين هماهنگي نسبت به رخدادهاي سياسي روز دنيا واكنش نشان مي‌دهند و از وحدت ملي‌شان دفاع مي‌كنند، امري فرخنده و مبارك است؛ با اين گوشزد كه عرصه گفتمان توده مردم به لحاظ گفتماني جاي چندان منزه و پارسايانه‌اي نيست و همه جاي دنيا توده مردم بيشتر با هم شوخي‌هاي ركيك مي‌كنند و ناسزا مي‌دهند تا اينكه براي هم شعر و قطعات ادبي بخوانند و اين البته هيچ تعارضي با اين حقيقت ندارد كه شعر و قطعات ادبي بسيار ارجمندتر و ارزشمندتر از اين گفتمان‌هاي عوامانه است.

و اما داوري‌ام درباره سخنراني تاريخي‌اي كه با اين سرعت پيامدهايي چنين پردامنه را به‌دنبال داشته اين است كه: زماني كه پيش از انتخابات آمريكا نظرم را بيان كردم و گفتم انتخاب شدن ترامپ براي منافع ملي ايرانيان سودمندتر از كلينتون است، بسياري از اطرافيان آزرده شدند؛ شايد از آن رو كه فكر مي‌كردند بايد براساس منافع ملي آمريكا در اين مورد داوري كرد يا آنكه انتخاباتي سياسي را با مسابقه انتخاب پسر فرهيخته و دختر شايسته خلط كرده بودند. سخنراني‌اي كه ديديم نشان داد حدسم درباره ترامپ درست بوده است. برخلاف هيلاري كلينتون، ترامپ مهارت‌هاي لازم براي سازماندهي جرياني بين‌المللي را ندارد و توانايي‌‌اش براي جلب متحد در بافت سياسي كشور خودش هم محدود است. در شرايط بحراني كنوني، حضور رئيس‌جمهوري با چنين گفتماني و چنين مهارتي در ويران كردن ائتلاف‌ها و اعتبارهاي كشورش كه آشكارا هم دوستي و هم تسلطش بر علم جغرافيا در بازار آزاد عرضه شود، براي ايران نعمتي بزرگ است.