اين الگو كه در ايران هم رايج شده نوعي بيماري است كه بشر به آن مبتلا شده و رهايي از آن بسيار دشواراست. مسعود اميرزاده، فعال محيطزيست با بيان اين مطلب به همشهري گفت: انسانهايي كه اين الگوي زندگي را دنبال ميكنند چه بهلحاظ جسمي و رواني و چه بهلحاظ اخلاقي دچار اختلال هستند و برخلاف آنچه در مزاياي الگوي جديد گفته ميشود انسانها با انتخاب اين الگو، كليت محيطزيست و بهعبارت ديگر كليت حيات را به خطر انداختهاند. در كشور ما تا حدود 70سال پيش، مردم در جاي جاي كشورمان الگوي زيستي متناسب با توان طبيعت داشتند. براساس اين الگو، مصرف آب در هر شهر يا روستا به اندازه آبي بود كه در همان شهر يا روستا در دسترس بود. اين شيوه مصرف مانع از آن ميشد كه آب شهر يا روستايي از منطقه ديگري تأمين شود.
به گفته اميرزاده، الگوي جديد زندگي با 2دروغ بزرگ همراه بود؛ نخست اينكه مروجان اين الگو ميگفتند با وجود تكنولوژي، چيزي بهعنوان محدوديت وجود ندارد و هرموقع هرچه بخواهيم فراهم خواهد بود كه اين يك دروغ بود. دروغ ديگر اينكه دولتها مدعي بودند به كمك ديوانسالاري ميتوانند به تمامي مشكلات محيطزيست ناشي از دخل و تصرف و برداشتهاي بيرويه از طبيعت غلبه كرده و يك زندگي توأم با رفاه را براي مردم فراهم كنند. اين دو دروغ بزرگ باعث شد مردم به الگوي جديد زندگي روي خوش نشان دهند و مصرفگرايي بيحساب و كتاب جايگزين شيوه زندگي متناسب با توان طبيعت شود.
وي افزود: اين شيوه زندگي سبب شد تا طي 70 سال اخير، هر روز روستاها و طبيعت كشور آلودهتر شود چرا كه هر روز شهروندان نسبت به ديروز بيشتر به مصرف وابستهتر ميشوند درحاليكه كره زمين و هر سرزميني منابع محدودي دارد كه رو به اتمام است. براين اساس، بشر بايد خود را از شر بيماري مصرفگرايي خلاص كند. براي رهايي از اين بيماري بايد پذيرفت كه تكنولوژي هرگز نميتواند هر مشكلي را برطرف كند و هر فردي بايد با قناعت ورزي، از منابع طبيعي سرزمين خود استفاده كند.
اميرزاده معتقد است ما بايد بدانيم اين الگوي زندگي را خودمان انتخاب نكردهايم بلكه به آن مبتلا شدهايم الگويي كه باعث نابودي نسل آينده ميشود. رهايي از اين الگو هم كار دشواري است زيرا دولتها و مراكز علمي وابسته به آنها باورهاي تكنولوژيكي را ترويج ميكنند و همين باورها مانع از خلاصي از اين الگو ميشود. در چنين شرايطي رسالت تكتك مردمان سرزمين ايران كه دچار انواع مخاطرات زيستمحيطي هستند فاصله گرفتن از اين شيوه زندگي است.
اين فعال محيطزيست با اشاره به اينكه تنها با رفتار مناسب با طبيعت ميتوان منابع محدود سرزمينمان را كه چون امانتي دردست ماست براي آيندگان حفظ كنيم، ميگويد: پشت الگوي مصرفگرايي سوداگريهاي كلاني وجود دارد كه مروجان اين شيوه زندگي از آن منتفع ميشوند.آنها درمواردي با تبليغات ودرمواردي هم با جبر مانع از رويگرداني از اين مدل زندگي هستند.
او تأكيد ميكند كه سدسازان وپيمانكاران وابسته به آنها از مصرف افسارگسيخته آب ناراضي نيستند همچنانكه يك شركت دستاندركار تجارت انرژي مثل گازرساني از مصرفگرايي و صدور آن به دورافتادهترين نقاط استقبال ميكند.