1- فضاي نزديك پيراموني: اين اقليم ناحيهاي خفه بهشمار ميرود كه راهي به درياي آزاد ندارد.
دستكم امروزه، اينگونه نواحي محصور در خشكي، شانس چنداني براي تبديلشدن به كشور ندارند. اين ويژگي خود منبع دهها ناسازگاري ديگر است.
هر 4 كشور پيراموني اقليم يعني تركيه، ايران، عراق و سوريه، ماهيتا با تشكيل كشوري كرد مخالفند و آن را دشنهاي كشنده براي بقا و امنيت ملي خود ميپندارند. در صورت اوجگيري تنش ميان اقليم و كشورهاي پيراموني و رسيدن آن به سطح جنگ كه البته تصور آن بسيار سخت است، شانس مقاومت در برابر 3 يا 4 جبهه شايد متحد براي اقليم بسيار كم خواهد بود.
2- فضاي داخلي: اقليم فاقد دشتها و سرزمينهاي پهناور براي تحقق خوداتكايي غذايي است. همچنين از مديريت، فناوري و سازههاي مناسب براي ورود به توليدگري نوين برخوردار نيست. اقليم بيشتر نيازهاي حياتي خود را از كشورهاي تركيه و ايران بهدست ميآورد.
اقليم از يكپارچگي سازماني، فرهنگي و قومي لازم براي ايستادگي درازمدت در جهت دستيابي به اهدافش برخوردار نيست؛ بنگريد به سازهاي مخالف اتحاديه ميهني و... .
پيشمرگهها پيشينه، انگيزه و تخصص مناسبي در جنگ كوهستاني بهدست آوردهاند ولي همه اين برتريها تنها هنگامي براي اقليم برگ برنده به همراه خواهد آورد كه در جهت هدفهاي درست استراتژيك بهكار رود. به گفته آلفرد تاير ماهان چنانچه استراتژي نادرست باشد، مهارت ژنرال در ميدان جنگ، دلاوري سرباز و اغواي پيروزشدن، هرقدر هم كه تعيينكننده باشد، مؤثر نخواهد افتاد. با توجه به پيشينه تاريخي، يكدستماندن پيشمرگهها در صورت طولانيشدن و اوجگيري تنش، دور از انتظار است. حتي ممكن است اقليم در نهايت ناگزير باشد جبهههاي دروني را نيز بگشايد.
3- فضاي منطقهاي: اين فضا كه دربرگيرنده كشورهاي خارج نزديك اقليم است همچون فضاي پيراموني كه همسايگان را دربرميگيرد، تاكنون براي اقليم نامناسب عمل كردهاست. علاوه بر فضاي مذهبي مانند سفارش آيتالله سيستاني و الازهر، دولتهاي منطقه غير از اسرائيل (رژيم اشغالگر)، هيچگونه همراهياي با همهپرسي و اهدافش نشان ندادهاند.
4- فضاي بينالمللي: شوراي امنيت سازمان ملل متحد، اعضاي كليدي اتحاديه اروپا، روسيه و حتي ايالاتمتحده، بيشتر با بغداد همآوا بودهاند تا اربيل.
در يك نتيجهگيري كلي ميتوان گفت گرچه خودمختاري گسترده در قالب عراقي يكپارچه حق طبيعي و تاريخي كردهاي شمال عراق بوده و به چنين آرماني نيز تا حدودي (با ارادهاي شگفتآور) دست يافتهاند و گرچه اقليم از پشتگرميهاي خوبي نيز در فضاهاي چهارگانه نامبرده برخوردار است ولي احتمال شكلگيري كشوري كرد با وجود فضاهاي پيچيده، مخالف و سنگين كنوني و نيز جغرافياي نامساعد، براي اقليم بسيار دور از منطق جغرافيايي است. استراتژي ژئوپليتيك حكم ميكند كه رهبران كرد اقليم سمتوسوي تحول فدراليته را از دستور كار خارج نكنند.