گينگريچ در مدت دو سالي كه در كمپين انتخاباتي ترامپ شبانه روز همراه وي بود و نقشي كليدي در پيروزي وي ايفا كرد، مهمترين ويژگي ترامپ را يادگيري سريع مسائلي دانسته است كه قبلا هيچ اطلاعاتي راجع به آن نداشته است. همين ويژگي به ظاهر مثبت، مهمترين نقطه ضعف وي بهويژه در مسائل بينالمللي است. سادهسازي بيش از حد مسائل پيچيده و ديرپاي منطقهاي و جهاني و جستوجوي راهحلهاي سادهاي كه «فهم و يادگيري» آنها به سادگي انجام شود، نتيجه اين ويژگي بارز ترامپ است.
يكي ديگر از ويژگيهاي ترامپ بيعلاقگي وي به خواندن و اتكا به شنيدهها يا شوهاي تلويزيوني بهويژه شبكه محبوبش فاكس نيوز است. اين ويژگي باعث شده است مسابقهاي بين افراد، گروهها، لابيها و حتي مقامات كشورها براي دسترسي به گوشهاي وي كه مشتاق دريافت مطالبي سادهسازي شده و زودفهم هستند، شكل بگيرد. ظاهرا در اين ميان لابيها و مقامات اسرائيلي و سعودي و اماراتي موفقتر از ديگران عمل كردهاند.
نتيجه اينكه ترامپ در 9ماهي كه از رياستجمهورياش گذشته است، تحليلهاي ساده و راهحلهاي ساده تري را براي مسائل پيچيده جهاني پسنديده و انتخاب كرده و دل خوشي از كساني كه تحليلها و راهحلهاي جامعتر و پيچيده تري ارائه ميدهند، ندارد. در اين چارچوب، هر بحران جهاني بهطور ساده يك طرف اصلي دارد كه معامله با آن كل موضوع را به سادگي حل ميكند. بر اين اساس، بحران هستهاي كرهشمالي صرفا با تعامل و معامله با چين حل ميشود، جنگ سوريه نيازمند يك معامله خوب با روسيه است و ساير بحرانهاي ديرپاي خاورميانه با فشار به ايران يا تهديد اين كشور حل ميشود. شايد به همين دلايل است كه راهبردهاي جامعي كه تاكنون توسط دولت ترامپ درقبال مسائل جهاني و منطقهاي اعلام شدهاند، عمدتا مجموعهاي از شعارها و اعلام مواضع تكراري سياسي است.
در مورد خاص برجام، مهمترين مشكل ترامپ تعلق اين توافق به ميراث اوباماست. بسياري اعتقاد دارند كه اگر ترامپ ميتوانست نام خود را روي اين توافق حك كند و نام اوباما را از روي آن بردارد، مشكلي با مفاد آن كه تا حدود زيادي هم از جزئيات آن بياطلاع است، نداشت. با اين حال تأييد هر 90روز يكبار اين توافق باعث ميشود كه وي احساس ناراحتي زيادي در قبال توافقي كه بيشترين حمله به آن را در دوران انتخاباتي بهعنوان مهمترين دستاورد سياست خارجي اوباما داشته است، بنمايد. براي رفع اين ناراحتي دستياران وي در 3ماه گذشته راههاي متفاوتي را از فشار بر آژانس بينالمللي انرژي اتمي براي بهانه جويي از ايران تا تلاش براي همراه كردن ديگر اعضاي ١+٥ بر ضدبرجام آزمودند كه نتيجهاي به همراه نداشت. به همينخاطر بهدنبال راهحلي گشتند كه به قول ديويد ايگناشس يادداشتنويس واشنگتن پست، هم خدا را داشته باشد و هم خرما را؛ يعني راهي كه هم آمريكا را از برجام خارج نكند و هم مجبور نباشد سالي چندبار برجام را تأييد كند و مسئوليت را بر عهده كنگره بيندازد.
در راستاي همين توهم بود كه برخي مخالفين جدي برجام تلاش كردند ترامپ را متقاعد كنند كه عدمتأييد برجام و سپردن سرنوشت برجام به دستان كنگره كار بيضرري است و كنگره باعث خروج آمريكا از برجام نخواهد شد. در همين راستا سناتور تام كاتن در شوراي روابط خارجي ترامپ را به اجراي اين سناريو تشويق ميكرد يا جان بولتون در مقاله هايش هرچند بهترين كار را خروج يكباره از برجام ميدانست، ولي ادعا ميكرد سناريوي پيش رو همان راهحل جادويي داشتن خدا و خرما با هم است. با اين حال در عالم واقعي وجود چنين راهحلهايي لااقل درباره برجام معمولا آميخته با توهم است.
نطق بسيار تندي هم كه ترامپ درباره خودداري از تأييد پايبندي ايران به برجام ايراد كرد، اگرچه يكي از تندترين نطقهاي ضدملت ايران در سالهاي اخير بود، ولي در واقع سعي داشت عقب نشيني ترامپ را از نطقهاي تند انتخاباتياش عليه برجام مخفي كند. با اين حال بهنظر نميرسد محاسبات ساده انگارانه وي در مورد بيعملي كنگره در 6ماه آينده چندان درست باشد، چرا كه سكوت يا همراهي موقتي مخالفين برجام در آمريكا بهمنظور متقاعد كردن وي به اين راهحل به ظاهر بيخطر صورت گرفته و تلاشهاي آنها در روزها و هفتههاي آينده براي از بين بردن توافق هستهاي تشديد خواهد شد. مشكل است بتوان تصور كرد شخصي مثل تام كاتن و لابيهاي اسرائيلي به سپري شدن بيدردسر مهلت 60روزه كنگره براي بازگرداندن تحريمها و خروج آمريكا از برجام بيتفاوت باشند؛ 60روزي كه اگر به خاتمه فوري برجام نينجامد، در درازمدت برجام را به گروگان خواهد گرفت.
نكتهاي كه براي ايران اهميت دارد داشتن سناريوهاي مختلف در 2ماه آينده، حفظ انسجام و هماهنگي مواضع در داخل و رايزني و هماهنگي با ساير طرفهاي ١+٥ در قبال تحولات آينده خواهد بود.