تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۳

علیرضا حکمتی: هوای خانه: برایت غم نوشتم، نان بیاور گلوی خسته‌ام را جان بیاور

عزيز من! هواي خانه ابري‌ست

براي ما كمي باران بياور

 

  • لحظه‌ي ديدار

اگرچه كم، اگر بسيار باران

شروع تازه‌ي هر بار باران

كسي كه حال ما را خوب كرده‌ست

هميشه لحظه‌ي ديدار، باران

 

  • بدون چتر

همين احساس مبهم زير باران

مرا آورد كم‌كم زير باران

و اين احساس كاري كرد، مانديم

بدون چتر، با هم، زير باران

 

  • احوال خوش

دوباره ياد ما افتاد باران

چه احوال خوشي را داد باران

چه كاري با دل ما كرده‌اي تو

الهي! خانه‌ات آباد باران!

 

  • دلتنگ باران

دلم را زير پاي تو نوشتم

غمم را با صداي تو نوشتم

دلم دلتنگ باران بوده هر روز

از اين غم‌ها براي تو نوشتم