همانگونه كه در خانه و دفتر كار، اگر هر چيز بر سر جاي خود باشد، بهتر ميتوانيم كار كنيم، در فضاي عمومي شهر يا روستا و محيطهاي طبيعي هم اگر ريختوپاش نباشد و اجزاي طبيعت در جاي خود قرار داشته باشند، زندگي در نظرمان زيباتر مينمايد. اساسا همين تشخيص «زيبايي» غريزهاي است كه ميتواند معيارهاي حفظ محيطزيست را به دستمان دهد؛ آسمان بايد آبي، زمين بيآشغال، درخت سبز و سلامت و محيط آرام باشد تا روح زيباپسند ما احساس آرامش كند. اينها، به اضافه اينكه اگر پرندگاني در آسمان، جنگلها و چمنزارهايي در كوه و دشت، رودخانههايي روان، درياها و درياچههايي برقرار و پاكيزه باشند...، آن احساس وصفناشدني كه از منظمبودن اوضاع بهدست ميآيد، در وجودمان جاري ميشود. اما چرا اوضاع چنين شده كه امروزه ميبينيم هوا پردود و غبار، زمين پرزباله، درختانِ شهر بيمار، جنگلها و چمنزارها نزار، سروصدا كركننده و حتي درياها آلوده است؟! شايد بهخاطر اينكه ما انسانها، از غريزه طبيعي و زيباپسند خود فاصله گرفته و به روحيه برتريطلبي فردي و مالاندوزي كه بهويژه از حدود 2قرن پيش به ما القا شده، ميدان دادهايم. اقليت بسيار كوچكي از آدميان، دوست دارند به هر قيمتي كه هست، بر ديگران و بر منابع ثروت و قدرت سلطه داشته باشند. متأسفانه، معمولا همينها هم ميتوانند سياستهاي كلي آموزش را تعيين و دستورهاي رفتاري را ترويج كنند. آنان مصرفِ بيشتر را تبليغ ميكنند تا خودشان از اين بازار مصرف بيشتر منفعت ببرند.
به يك بازنگري در شيوههاي رفتاري خود و به شكي در آنچه تبليغ ميشود نياز داريم تا بتوانيم زيبايي را به محيط زندگي خود در شهر و روستا و كوه و دشت بازگردانيم. اگر ميخواهيم آن ثروت عظيم و طبيعي كه تا چند دهه پيش منبع شادماني و احساس رضايت براي همگان بود، يعني هوا و آب و خاك سالم و چشماندازهاي دلفريب و آرامش دوباره به ما بازگردد، بايد بر مصرفهاي خود مهار بزنيم. چگونه؟ به اين ترتيب:
هوا را كمتر مصرف كنيم! هر كيلومتر خودروسواري، دهها برابر بيشتر از پيادهروي، اكسيژنِ هوا را ميسوزاند. پس تا ميتوانيم پياده يا با دوچرخه راه برويم و براي مسيرهاي دورتر، از وسايل همگاني مانند قطار و اتوبوس استفاده كنيم. سوار شدن بر خودروي شخصي، شخصيت نميآورد! تا ميتوانيم اين وسيله را در پاركينگ نگهداريم!
آب كمتري مصرف كنيم! دورريز مواد خوراكي را به صفر نزديك كنيم و به ياد داشته باشيم كه براي توليد هر كيلوگرم ماده خوراكي، دهها و حتي صدها ليتر آب صرف شده است. حمام خود را به حدود 5 دقيقه كاهش دهيم و با خود مسابقه بگذاريم كه هربار، كمتر از پيش آب بريزيم. گياهاني در باغچه بكاريم كه فقط هر 10روز يكبار به آب نياز داشته باشند.
خاك را هدر ندهيم! شايد كمتر به اين فكر كرده باشيم كه ما، مصرفكننده مُسرفِ خاك هم هستيم. هدر دادن اين ثروت گرانقدر همگاني، به شيوههاي گوناگوني صورت ميگيرد: با ريختن زباله بر زمين و آلودن آن به پساب و سم، خاك را نابود ميكنيم و بخشي از اين دارايي خودمان را كه بستر رويش گياه و توليد آب است، از مجموعه داشتههايمان حذف ميكنيم. گردشگري بيملاحظه نيز همين اثر منفي را دارد؛ با لگدكوبكردن پوشش گياهي، جاگذاشتن پسماندهايمان و ايجاد راههاي جديد (چه بزرگراه و خيابان و چه پاكوبهاي اضافه در كوه و دشت) خاك را عقيم ميكنيم و آن را از زايش بازميداريم.