براساس گزارش نيچر، اكنون محققان با رديابي ردپاي دومينويي از تحولات اجتماعي و تغييرات اقليمي مخربي كه به واسطه فوران آتشفشاني ايجاد شدهبود، متوجه شدهاند اين رويدادهاي غير سياسي نقش مهمي در سقوط مصر باستان داشتهاست.
گروهي از تاريخدانان ميان مدارك به دست آمده از فوران آتشفشاني در هستههاي يخي با الگوي سيلابهاي فصلي رود نيل ارتباطاتي يافتهاند و معتقدند اين اختلال در رگ حياتي مصر باعث تشديد و سرعت بخشيدن به وقوع رويدادهايي شدهاست كه در نهايت به حمله روميها،مرگ كلوپاترا و سقوط مصر باستان منجر شدهاند.
تغييرات اقليمي و شورشهاي اجتماعي معمولا دست به دست هم داده و به تغييري قابل توجه در شرايط سياسي و اقتصادي منجر ميشوند كه ميتواند بر كل تمدنها اثرگذار باشد. محققان دانشگاه ييل با اتكا بر نتيجه پژوهشهاي پيشين درباره فورانهاي آتشفشاني بزرگ طي 2500 سال گذشته به اين نتيجهگيري دست يافتهاند.
تنها گدازه آتشفشانها نيستند كه ميتوانند دردسرساز شوند، خاكستر و ذرات سولفور ميتوانند به ذرات معلقي تبديل شوند كه در ميان اتمسفر پراكنده شده و موجب بازتاب نور خورشيد به شكلي ميشوند كه ميتواند بر دماي هوا و بارش باران در فواصلي بسيار دورتر از محل فوران آتشفشان اثرگذار باشد.
محققان براي كشف اينكه چگونه آب و هواي فصلي مصر تحت تاثير فوراني همزمان قرار گرفتهاست، از بناي المقياس يا نيلسنج استفاده كردند. اين بناي خيرهكننده تركيبي از هنر معماري، منابع آبي و مستندسازي تاريخي است زيرا توانسته اطلاعات مربوط به افزايش و كاهش آب رود نيل در طول فصلهاي مختلف را از اوايل قرن هفتم ثبت كند و دانشمندان بر اين اساس مدلي از ارتباط ميان جريان رود نيل و سالهايي كه در جايي از جهان آتشفشاني فوران كرده به دست آوردند.
محققان با استفاده از اين دادهها تصويري از روند جريان رود نيل را در طول تاريخ مصر به دست آوردند كه در كنار آن ميتوان فعاليتهاي تكتونيكي زمين را نيز در همين دوران مشاهده كرد. به گفته محققان زماني كه جريان نيل قوي بودهاست، دره نيل يكي از حاصلخيزترين مناطق جهان باستان بودهاست، اما اين رود دچار تغيير وضعيتهاي نامنظمي ميشدهاست. نيل امروزه به عنوان طولانيترين رود جهان شهرت دارد، اما در جهان باستان، مركز همهچيز بودهاست.
هرتابستان،بادهاي موسمي از استوا بخشهاي مرتفع نيل را فرسوده ساخته و خاك حاصلخيز را جابهجا ميكردند و در كنار مبنع آبي مناسب، كشاورزي رونق پيدا ميكرد. بدون اين انتقال سالانه خاك حاصلخيز و آب،محصولات كشاورزي مصر دچار كمبود ميشدند و مصر دچار كمبود غذا ميشد و كاهش غذا به معني شهروندان خشمگين و ناراضي است.
براساس مدارك تاريخي، در طي سلطنت خاندان بطلميوسي، كه با مرگ اسكندر در سال 323 پيش از ميلاد آغاز شد، يكي از اين دورانهاي ركود رخ داد. در طول دوران حكومت كلوپاتراي هفتم، فوران آتشفشاني نسبتا شديدي در جهان رخ داد كه حجم زيادي خاكستر و گازهاي داغ را روانه اتمسفر ساخت كه تحت تاثير آن بادهاي موسمي استوايي تضعيف شده و قحطي بزرگي شكل گرفت.
در اين دوران حكمراني كلوپاترا با كمبود غذا و ركود اقتصادي همزمان شد و مسير براي آغاز طاعون را هموار ساخت زيرا روستاييان براي تامين نيازهاي خود به شهرها هجوم آوردند. اين ناآرامي اجتماعي و مرگ كلوپاترا در سال 30 پيش از ميلاد به دليل مسموميت به روميها كمك كرد تا از فرصت استفاده كنند و مصر باستان به اين شكل سقوط كرد.