تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۶ - ۰۷:۰۵

نصرالله حدادی: در خبرها آمده بود که یکصدهزار جلد ویزای تقلبی اربعین حسینی(ع) کشف و ۲ چاپخانه «پلمب» شده و متهمان به قوه قضاییه معرفی شده‌اند.

مي‌گويند دزد پي بازار آشفته مي‌گردد و انگار اشتياق حضور در جوار مضجع مبارك حضرت اباعبدالحسين(ع) در ايام اربعين حسيني(ع) آن هم به‌صورت ميليوني از سوي شيفتگان آن حضرت در اقصي‌نقاط جهان و به‌خصوص كشورمان، طراران خام‌طمع را واداشته كه در اين امر متبرك و خداپسندانه، قلب و دغل به‌كار ببندند و علاوه برسرگردان كردن عده بسيار زيادي از عاشقان حضرت، مال و مكنت بادآورده‌اي به جيب بزنندو پس از اين موفقيت، رو به ديگر انواع دغلكاري بياورند و همچنان به كارهايشان ادامه دهند.

از سوي ديگر، برخي مواقع از تحويل دزد به زندان باخبر مي‌شويم و چندي بعد، «شاه‌دزد» تحويل مي‌گيريم. اين، بدان معناست كه قوانين بازدارنده، آنچنان كه بايد و شايد، شداد و غلاظ نيست و بايد قوانيني درخور و در عين حال بازدارنده، موضوعيت پيدا كنند، و بماند اين همه قلب و دغل در فضاي مجازي كه جواني 23‌ساله مي‌تواند با هك كردن حساب‌هاي بانكي افراد مختلف، يك‌شبه صاحب ميليارد‌ها تومان ثروت شود و به قيمت به‌خاك سياه نشاندن افراد و خانواده‌هاي بسياري، به خوشگذراني و عشرت‌طلبي، روزگار طي كند.

كنت‌دومونت فورت، رئيس پليس تهران در 140سال پيش، براي پيشگيري از اعمال مجرمانه، قوانين در‌خور و بازدارنده‌اي را وضع كرده بود و بر اعمال آنها، اصرار بسياري داشت. او در ماده 11 نخستين سري از قوانين موضوعه خود چنين آورده است:«شعبده‌باز و معركه‌گير و مارگير به ملاحظه اينكه جوان‌هاي مردم را گمراه نكرده و از كسب‌وكار باز ندارند، بايد نقالي نكنند كه حسين كُرد چه قسم قلاب انداخت، جعبه جواهر را برد؛ چه اين حرف‌ها اسباب تشويق جهان به‌دزدي و شرارت است و بايد ممنوع شود».

او در ماده 4 دومين سري از قوانين وضع شده، مي‌نويسد: «كسي كه پول قلب مملكت يا خارجه را سكه بزند و يا بسازد، از 10 الي 25‌سال با زنجير گردن محبوس خواهد شد و آن دستي كه مرتكب اينگونه عمل خلاف شده است با آهن بسته خواهد شد». و جالب توجه ماده 7 آن است: «كسي كه ترياك مي‌كشد، از 6 ماه الي يك سال محبوس خواهد شد».

بسته‌شدن دست متهم با دستبند آهني و حبس از 10 الي 25 سال و مجرم شناختن فرد معتاد، آن‌ هم در آن روزگار، نشان از هوشياري فردي است كه از اروپا به ايران آمده بود و با تطبيق فرهنگ ديني و عرفي جامعه ما، با قوانين موضوعه در اروپا، قصد جلوگيري از جرايم را داشت؛هرچند عوامل بسياري در ناكامي او نقش داشتند و بسياري از اعمال مجرمانه، در طول زمان قبح خود را از دست دادند و بعضا به هنجار تبديل شدند و امروز به جايي رسيده‌ايم كه صبح به سعي و عمل پليس، معتادان از سطح شهر جمع‌آوري مي‌شوند و غروب هنگام به محل عمليات خود بازمي‌گردند.

باور كنيم معتاد اگر بار اول دستگير شد، بيمار است و دفعات بعد، متهم و سپس مجرم خواهد بود. سعي و تلاش پليس فداكار زمان را ارج‌گذاري و با وضع قوانين بازدارنده، از ارتكاب اعمال مجرمانه جلوگيري كنيم.