آنها ديروز براي دومين مرتبه در دادگاه محاكمه شدند و هر يك قتل را گردن ديگري انداختند.به گزارش همشهري، نيمهشب 23مرداد سال94، در جريان درگيري 2جوان با مردي ميانسال در حوالي خيابان قزوين، مرد ميانسال بهشدت آسيب ديد و به بيمارستان منتقل شد.
اصابت ضربات متعدد به جمجمه اين مرد موجب خونريزي مغزي وي شده بود. هرچند او 2روز در بيمارستان بستري بود اما در نهايت جانش را از دست داد. با گزارش مرگ اين مرد به بستانزاده، بازپرس وقت دادسراي امور جنايي، تحقيقات در اينباره كليد خورد و مأموران 2متهم را بازداشت كردند. با اينكه متهمان شركت در اين درگيري را قبول داشتند اما هر يك اتهام قتل را به گردن ديگري ميانداخت. در اين شرايط پرونده با صدور كيفرخواست به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
متهمان بعد از پايان محاكمه به پرداخت ديه محكوم شدند. اين رأي با اعتراض وكيل مدافع اوليايدم به ديوانعالي كشور فرستاده شد و قضات ديوان رأي دادگاه را نقض كردند. به اين ترتيب ديروز بار ديگر 2متهم محاكمه شدند. در اين جلسه كه در شعبه دوم، به رياست قاضي محسن زالي بوئيني و با حضور قاضي اسلامي برگزار شد، ابتدا مادر و دختر نوجوان مقتول براي هر دو متهم درخواست قصاص كردند.
سپس متهمان يك به يك در جايگاه ايستادند و به دفاع از خود پرداختند. نخستين متهم گفت: من 3سال قبل با برادر متهم دعوا كرده بودم اما اين ماجرا تمامشده بود و ديگر هيچ خصومتي بين ما نبود. وي ادامه داد: شب حادثه از عروسي برميگشتم كه ديدم مقتول و متهم ديگر با يكديگر درگير هستند. پياده شدم تا آنها را جدا كنم اما مقتول با من هم دعوا كرد. من هم يك سيلي به او زدم. دعواي آنها ادامه پيدا كرد تا اينكه مقتول عقب عقب رفت و افتاد و سرش به قفل مغازهاي كه در آنجا بود برخورد كرد و روي زمين افتاد.
در ادامه اين جلسه وقتي نوبت به دفاع دومين متهم رسيد او اما حرفهاي ديگري زد و همهچيز را به گردن متهم رديف اول انداخت. او گفت: وقتي من رسيدم آنها با هم درگير شده بودند. ميخواستم آنها را جدا كنم ولي فايدهاي نداشت تا اينكه مقتول عقب عقب رفت و زمين خورد و سرش به قفل در مغازه برخورد كرد. بعد هم ما از آنجا رفتيم. باور كنيد من در اين ماجرا نقشي نداشتم. اين متهم رديف اول بود كه با آنها خصومت و درگيري داشت.
وي ادامه داد: يك روز بعد از اين حادثه درحاليكه مرد ميانسال هنوز در بيمارستان بستري بود، متهم رديف اول سراغم آمد و گفت خودزني كن تا از آنها شكايت كنيم. من هم بهخاطر اصرارهايش مجبور به اين كار شدم و خودم را مجروح كردم و به كلانتري رفتيم اما اين كار فايدهاي نداشت و چند روز بعد هر دو نفرمان دستگير شديم.در ادامه اين جلسه وكلاي مدافع متهمان به دفاع از آنان پرداختند و در نهايت با اخذ آخرين دفاع از متهمان هيأت قضايي براي تصميمگيري وارد شور شدند.