و تنها در قبال اسقاط و از ردهخارجکردن یک خودرو، امکان شمارهگذاری فراهم خواهد بود.
راستش از شما چه پنهان، وقتي نام يك خودروي ژاپني فرد اعلا را در ميان نامهاي آشناي ديگر خودروها ديدم، با خود گفتم: واقعا؟! و اين واقعا، اصلا به وقوع نپيوست و مجددا اعلام شد: سقفزني و اسقاط، بياسقاط و اين خودروها شماره خواهند شد. حالا كه در نخستين دهه آبانماه هستيم و سرما كمكم حاكم شده و وارونگي هوا و آلودگي آن حتما از راه خواهد رسيد، نميدانم چه بلايي بر سر «طرح كاهش آلودگي» يا همان L.E.Z آمد كه 3-2ساليست حرف از آن است اما از قوه به فعل درنميآيد و به قول قدما سر زا، رفته است!
تهران در مجموع بيش از 5ميليون خودرو و موتورسيكلت فعال را در طول روز براي تردد در خود جا داده و ميان اين خيل عظيم مصرفكنندگان بنزين يورو4، ميليونها خودرو و موتورسيكلت انژكتوري نيستند و همچنان اين كاربراتور است كه آنها را هدايت سوخت ميكند و در بهترين حالت، ميزان آلودگي جناب كاربراتور، اگر 4برابر انژكتور نباشد حتما 3برابر ميتواند باشد و بماند كه اين همه موتورسيكلت كه بلاي جان تهران از هوا گرفته تا زمين شدهاند و اكثريت قريب به اتفاق راكبان آنها قانون، بيقانون و از چراغ قرمز گرفته تا داخل تونلهاي شهري، براي آنان قابل استفاده بوده و هست و انشاءالله خدايشان حفظ فرمايد كه آمار تلفات و تصادمهاي آنان، بسي نگرانكننده است. يكصدوچهارسال پيش، يعني 12سال بعد از ورود اولين خودرو به ايران در سال1280 توسط مظفرالدينشاه، وستاهل سوئدي، رئيس پليس (نظميه) آنزمان تهران قوانيني براي تردد خودروها وضع كرد كه اگر امروز فقط به بخشي از آنها توجه و مراعاتشان كنيم بعيد ندانيد كه به رغم وجود اينهمه خودرو و موتورسيكلت، اينچنين وضع اعصابخردكني در ترافيك و ايضا در آلودگي هوا نخواهيم داشت. جناب وتساهل در قوانين موضوعه خود چنين آورده است:
1ـ شوفرها بايد هميشه، حتي مواقعي كه راه خلوت است از طرف دست راست عبور نمايند.
2ـ پيش از اينكه در حركت به حيوان يا آلت نقاله [خودرو يا گاري و درشكه] ديگري برسد، بايستي آلتخبر [=بوق] را به صدا درآورد و مطمئن شود كه راه، آزاد و بدون مانع است.
3ـ سرعت سير، تعليمات مندرجه در ماده8 نظامنامه اتومبيلها: در روز در اماكن پرجمعيت، ساعتي 10كيلومتر و در خارج از شهر، ساعتي 25كيلومتر. شبها يا مواقع مه و ابر، در جادههاي شهر و اماكن پرجمعيت، ساعتي 10كيلومتر.
4ـ هر وقت در شهر بيش از 5دقيقه توقف نمايد، بايستي اولا موتور را از حركت بازداشته، ثانيا از زيادي [مصرف بنزين] روغن جلوگيري نموده تا از دود و كثافات جلوگيري شود. ثالثا از صداي فوقالعاده ماشين جلوگيري نموده و با اشماپمان [دنده] آزاد حركت نمايند.
5- در موقع نزديكشدن به حيوانات از قبيل اسب و قاطر كه طبعا از صداي ماشين وحشت دارند، سرعت سير را تخفيف داده، ملايم حركت نمايند.
6- ترمز اتومبيل بايد درست و محكم باشد.
7- اول غروب آفتاب چراغها را بايد روشن نمايند.
8- در مواقعي كه ماشين عيب و علتي پيدا ميكند، بايستي اتومبيل را در طرف راست جاده نگاه داشته تا اسباب زحمت عابران فراهم نشود.
9ـ هيچوقت نبايد اتومبيل را در جاده يا در شهر بيصاحب گذارده، بروند.
10ـ شوفرها بايد هميشه به اوامر آژانهاي نظميه اطاعت كرده و در موقعي كه امر ميكنند، نگاه داشته يا سرعت سير را تخفيف دهند.
11ـ شوفرها بايد هميشه در هر موقع نوشتهجات خود را از قبيل تصديقنامه و... به آژانهاي نظيمه كه ميخواهند تفتيش نمايند، ارائه نمايند.
خودمانيم! به جز صدادرآوردن بوق ـ كه امروز نامش آلودگي صوتي است ـ بقيه قوانين كاملا بهروز است و خداوكيلي اگر طي يك قرن گذشته، اينگونه قوانين، ملكه ذهن و رفتار شوفرها شده بود، ما شاهد اينهمه گرفتاري بوديم؟ ژاپن، وسعتي كمتر از يكپنجم ايران با جمعيتي بيش از 120ميليون نفر و ايضا با تعداد خودروي بيشتر دارد اما يكصدم گرفتاريهاي ما را ندارد. در نحوه رانندگيمان تجديد نظر كنيم.