البته خبري از حضور و استقبال پر حرارت مردم نيست و ميتوان گفت نيمي از افرادي كه اينجا در حال قدم زدن هستند از اهالي رسانهاند. با وجود اين ميتوان در ميان آنها، افراد با ذوق و علاقه را هم ديد كه غرفهها را رصد ميكنند و در جست و جو روزنامه نگاران نام آشنا هستند. بازديدكنندگاني كه برخلاف تصور و ظاهر ساكتشان، تمايلي بسياري دارند، پاي ميز بنشينند و يا حتي پشت تريبوني قرار بگيرند و در مورد نمايشگاه مطبوعات و حتي اهداف آنها اظهارنظر كنند.
عينك گرد را با انگشت اشارهاش سُر ميدهد و به عقبتر ميبرد. نگاهش به ضبط خبرنگاري كه مقابل چهرهاش گرفته شده دقيقتر ميشود. تقريبا در كانون غرفههاي نمايشگاه مطبوعات ايستاده، سر ميچرخاند و اطراف را اينبار با اين چشم برانداز ميكند تا بتواند به سؤال كوتاه و ساده « نظرت در مورد نمايشگاه امسال چيست!؟» پاسخ دهد.«توقع داشتم در اين معبر اصلي جاي سوزن انداختن نباشد.حالا اين وسط ايستادهام و راحت دارم با يك خبرنگار گفتوگو ميكنم درحاليكه بايد از شدت ازدحام و شلوغي شانه هايمان تنه جمعيت مشتاق را لمس ميكرد. متأسفانه كفپوش سفيد رنگ نمايشگاه جاي خالي سياهه بازديدكنندگان را پركرده و تو ذوق ميزند.» آقا احمد يك عكاس 42ساله است. عكاس خبري نيست، آتليه دارد و حرفهاش برخلاف تحصيلاتش در مهندسي عمران، عكاسي از مجالس است. اما 15سالي ميشود كه ذوق مطالعه و دنبال كردن اخبار اجتماعي و سياسي او را هر سال به نمايشگاه ميكشاند. دعوت خبرنگار همشهري را ميپذيرد و وارد غرفه همشهري ميشود.
او درحاليكه نسخه روزنامه امروز همشهري را ورق ميزند، زير لب زمزمه ميكند و ميگويد: «بهنظر من مطبوعات كشورمان كارشان را خوب بلدند. بهعنوان كسي كه روزانه حداقل 5روزنامه را ورق ميزند و ميخواند ميگويم. اما قهر مردم با مطبوعات و اين بيمهري كه امروز شاهد آنيم بهنظرم چند علت مهم دارد. يكي سايتها و فضاي مجازي است. مردم سرشان به اين سايتها و كانالها گرم شده است . دليل بعدي هم كملطفي اهالي رسانه نسبت به مردم و مخاطبان است. نگاه كنيد همين تعداد اندك بازديدكننده چطور سرگردان هستند!؟ هيچ راهنمايي مقابل غرفهها نيست.»
«درسته. نظر من هم همينه!» خانم جواني كه بالاي سر ميز ايستاده و از بازديدكنندگان غرفه است اين جمله را بيهوا به زبان ميآورد. انبوهي از مجلات و نشرياتي كه در دست دارد را مرتب ميكند و سراسيمه ميگويد: «ببخشيد. شنيدم از همكارانتان كه با بازديدكنندهها مصاحبه ميكنيد و قرار است جوياي نظراتشان باشيد. به همينخاطر من هم وارد غرفه و بحث شما شدم.» شيما خانم آرايشگر است و 4دهه از عمرش ميگذرد. 6 سال نمايشگاه را دنبال ميكند، ميگويد از خوانندگان پر و پا قرص ضميمه همشهري دوچرخه است و از زمان آشنايي با اين نشريه با مطبوعات آشتي كرده است. او برخلاف آقا احمدنظرش نسبت به بازديدكنندگان مثبت است: «استقبال خوب است. با اين آمار وحشتناكي كه از سرانه مطالعه مردم به گوش ميرسد و همچنين با توجه به اينكه امروز تازه نمايشگاه افتتاح شده بهنظرم چندان هم استقبال مردم بد نيست. هميشه روزهاي آخر، نمايشگاه شلوغ ميشود.» در كنار اين دو مخاطب و مراجعهكننده به نمايشگاه با دعوت از 8 مخاطب ديگر ميزگرد كوچكي با موضوع نمايشگاه مطبوعات از ديدگاه مخاطبان درغرفه همشهري برگزار ميشود. علاوه بر آقاي عكاس و خانم آرايشگر، پسر نوجوان پشت كنكوري، قاضي يكي از شعبههاي دادستاني، مرد ميانسال كارمند، خانم دانشجوي ترم چهارم رشته اقتصاد، زن ميانسال خانهدار، مرد جواني كه شغلش آزاد است و پدر بازنشستهاي كه دغدغه مطالعه فرزندانش را دارد در اين ميزگرد حضور دارند.
- ميزگرد با اين سؤال شروع ميشود؛ چرا به نمايشگاه مطبوعات آمدهايد؟
خانم آرايشگر:به اين دليل كه نشريات را از نزديك بشناسم.
آقاي عكاس: براي من نشستهاي خبري و سخنرانيهايي كه در نمايشگاه برگزار ميشود جذاب است. وقتي سؤالات خبرنگاران چالشي ميشود لذت ميبرم از دنبال كردن اين موضوعات.
نوجوان پشت كنكوري: سال اولي است كه به اين نمايشگاه ميآيم. دانشجوي تهرانام اما در شهرستان زندگي ميكنم. فعلا كه فقط آمدهام غرفهها را تماشا كنم، برايم جذابيت و تازگي دارد.
آقاي قاضي ترجيح ميدهد بعد از شنيدن پاسخهاي ديگران به اين سؤال پاسخ دهد. مرد ميانسال كارمند ميگويد: علاقهمند به سياست هستم. كتابها و نشريات با موضوعات تاريخي را مطالعه ميكنم. آمدهام تا علاقهمندي هايم را دنبال كنم.
خانم دانشجوي ترم چهارم رشته اقتصاد آمده تا با نشريات و روزنامههاي اقتصادي ارتباط برقرار كند و معتقد است اگر بستري فراهم شود دست به قلمش بد نيست و ميتواند خبرنگار فعالي در اين حوزه باشد. ميگويد:« دروغ نگويم در اين بازديد گوشه چشمي براي حل دغدغه اشتغال دارم و اميدوارم بتوانم ارتباطي با اهالي رسانه در اين زمينه برقرار كنم.»
زن ميانسال خانه دار چند كيسه بزرگ مملو از نشريات و كاغذهاي تبليغاتي مختلف به همراه دارد. از روي صندلي بلند ميشود و ميگويد: «راستش من خانه دارم. امروز آمدهام اينجا تا به سفارش همسرم تعدادي مجله مجاني جمعآوري كنم. اين مجلات در مغازه شوهرم در اختيار مشتريان قرار ميگيرد تا حوصلهشان سر نرود. فكر ميكردم ميخواهيد مجله مجاني بدهيد!خدانگهدار.» از صراحت بيان خانم ميانسالي كه غرفه را ترك ميكند، شركتكنندگان ميزگرد حيرت زده ميشوند در اين بين بحث مقداري به حاشيه كشيده ميشود كه مرد جوان شيك پوش بازاري در پاسخ به سؤال اصلي ميگويد: «براي من شفافسازيها مهم است! آمار و ارقام. چندين سال متوالي تجربه بازديد از نمايشگاه و حضور در سخنرانيها و نشستهاي چالشي با مسئولان را در غرفهها دارم. واقعا برخي خبرنگاران دست مريزاد دارند. سؤالات مهمي مطرح ميكنند كه از دل آنها پاسخهاي شفافي بيرون ميآيد. هرچند اينگونه پاسخها اغلب منتشر نميشود اما شفافسازيهاي مسئولان در اينگونه موقعيتها برايم جذاب است. آنها در نمايشگاههاي مطبوعات گاهي ناگفتههايي را به زبان ميآورند كه قبل از آن به دلايلي از ايراد آنها پرهيز ميكردند.»
مرد ميانسالي هم در اين نشست غرفه همشهري، كنارمان نشسته، او باغبان بازنشسته يك سازمان دولتي است. ميگويد دغدغه سواد فرزندانش را دارد. به اينجا آمده تا با بردن نشريات و روزنامههايي كه جمعآوري كرده به خانه و قرار دادن آنها مقابل ديدگان 3فرزند جوانش شايد بتواند ميلي براي مطالعه در آنها بهوجود آورد. «7سالي ميشود كه به نمايشگاه ميآيم. به نمايشگاه كتاب هم ميروم. روزانه 3هزار تومان روزنامههاي مختلف ميخرم.
برايم اين گردهمايي جذابيت دارد كه آمدهام. با بازديد از نمايشگاه شناخت بيشتري نسبت به مطبوعات پيدا ميكنم. راستش در مورد مجلات اطلاعات چنداني ندارم. جوانان مجلات را بيشتر ميپسندند. چند مجله خوب هم براي بچه هايم پيدا كردم، شايد اين مجلات بتواند سرشان را از گوشيهاي موبايل بيرون بياورد.»
در آخر آقاي قاضي بعد از شنيدن نظرات ديگران وارد بحث ميشود و ميگويد: شناخت براي من از همه مهمتر است. من علاقهمند به مسائل حقوقيام و نمايشگاه مطبوعات فرصت خوبي است كه نشريات در اين حوزه را ارزيابي كنم تا بهترين آنها را براي مطالعه با توجه به فرصت كمي كه دارم، انتخاب كنم.
- سؤال دوم: از مطبوعات و رسانهها چه انتظاري داريد و چه ميخواهيد؟
اما جداي از اينكه اين افراد و مخاطبان رسانهها چرا سري به نمايشگاه مطبوعات ميزنند، شايد سؤال اصلي رسانهها از بازديدكنندگان اين باشد كه چه انتظاري از رسانهها دارند و چه ميخواهند؟ سؤالي كه آن را با افرادي كه در غرفه و ميزگرد كوچك همشهري شركت كردند، مطرح كرديم:
خانم آرايشگر: انتظار داريم رسانهها با مخاطبان برخورد بهتري داشته باشند، به آنها تنها به ديد يك منبع مالي نگاه نكنند و با مطالب روز و طرح مشكلات مردم به فكر ما باشند. علاوه بر اين احترام و طرز برخورد در چنين مكانهايي براي مخاطبان خيلي مهم است.
آقاي عكاس: شفافسازي و راستگويي فقط.
نوجوان پشت كنكوري: به مسائل جوانان و مشكلات ازدواج و بيكاري آنها بپردازند و گزارشي از اين موضوعات هم تهيه و اين مشكلات را پيگيري كنند.
آقاي قاضي: مطبوعات و رسانهها دغدغهشان مردم و مشكلات اساسي مردم باشد. زياد وارد بازيهاي سياسي بينتيجه نشوند.
مرد ميانسال كارمند: از حق مردم دفاع كنند. سينه سپر كنند مقابل مسئولان و از آنها بخواهند براي مردم كار كنند.
خانم دانشجو: به فكر اشتغال و معيشت مردم باشند. ريشهكني فقر را دنبال كنند.
مرد بازاري: رسانهها، مطالبه گري كنند. خواستههاي مردم از مسئولان را با جديت تمام پيگيري كنند و حقايق را بنويسند.
مرد بازنشسته: اجازه ندهند كسي فقط شعار بدهد. در مقابل خبري كه چاپ ميكنند و وعدهاي كه به مردم ميدهند مسئول باشند. پيگيري كنند تا اينقدر مسئولان وعده و وعيد بيخودي ندهند.