شامگاه 24مردادماه امسال پيرزني پس از خروج از مطب پزشك به سمت خانهاش در غرب تهران در حركت بود كه در يك كوچه خلوت هدف حمله 2فرد ناشناس قرار گرفت. يكي از آنها پشت سطل زباله پنهان شده بود و ديگري روي موتور بود. هردو كلاه كاسكت به سر داشتند و يكي از آنها ظرفي در دست داشت كه محتويات آن را روي پيرزن ريخت و هردو سوار بر موتور شدند و گريختند. همزمان با فرار آنها، مردم با شنيدن فريادهاي پيرزن به كمكش رفتند و او به بيمارستان منتقل شد.
با گزارش ماجرا به پليس، تحقيقات آغاز شد و دختر و پسر قرباني به شعبه ششم دادسراي جنايي تهران رفتند و به طرح شكايت پرداختند. دختر قرباني گفت: مادرم از ناحيه صورت، دست و پا دچار سوختگي شده و در بيمارستان بستري است. او بهدليل اينكه اسيدپاشها كلاهكاسكت به سر داشتند، آنها را نشناخته اما حدس ميزنيم كه كار يكي از آشنايانمان كه با مادرم بر سر مسائلي خصومت داشت، باشد.
او ادامه داد: اين تنها حادثهاي نيست كه در چندماه اخير براي ما رخ داده است. مدتي قبل به خانه مادرم دستبرد زده شد و 5ميليون تومان پول به همراه مدارك و كارتهاي عابربانك وي به سرقت رفت. از سوي ديگر براي برادرم پاپوش درست كردند و با جاسازي موادمخدر در مغازهاش كاري كردند كه وي مدتي به زندان افتاد. ما با تنها كسي كه خصومت داريم همان مرد آشناست كه با مادرم اختلاف داشت و تهديد كرد كه بالاخره يك روز انتقام ميگيرد.
در چنين شرايطي، قاضي محسن مديرروستا دستور بازداشت مرد آشنا را صادر كرد و او در بازجوييها خود را بيگناه دانست. هيچ مداركي عليه وي نبود و براي همين وي خيلي زود آزاد شد. تحقيقات در اين خصوص ادامه داشت تا اينكه كارآگاهان پي بردند كه پيرزن مدتهاست با عروسش اختلاف دارد و رابطه آنها خوب نيست.
- دستگيري
درحاليكه عروس خانواده مظنون اصلي بود، كارآگاهان به تحقيقات خود ادامه دادند تا مدركي در اين خصوص كشف كنند تا اينكه در تازهترين تجسسهاي پليسي مشخص شد عروس خانواده پيامهاي تهديدآميزي براي مادرشوهرش ميفرستاده است. همين كافي بود تا اين زن دستگير شود. او اما اصرار داشت كه بيگناه است و پيامكي براي مادرشوهرش نفرستاده است. اگرچه تمام شواهد عليه او بود اما اين زن حاضر نبود حقايق را فاش كند.
درحاليكه او همچنان اصرار به بيگناهي داشت حقايق ديگري افشا شد كه نشان ميداد كسي جز اين زن راز اسيدپاشي مرموز را نميداند. بررسي كارآگاهان اداره شانزدهم پليس آگاهي تهران نشان ميداد كه عروس خانواده از مدتي قبل با مردي كه در محلهشان مغازهدارد بهصورت پنهاني در ارتباط است. همين كافي بود تا مرد مغازهدار با دستور قاضي جنايي بازداشت شود.
- ما بيگناهيم
روز گذشته عروس خانواده به نام فريبا و مرد مغازهدار براي تحقيق به دادسراي جنايي تهران منتقل شدند و پيش روي قاضي پرونده قرار گرفتند. عروس خانواده باز هم مدعي شد كه بيگناه بوده و در اسيدپاشي نقشي نداشته است. قاضي جنايي از او پرسيد: پيامكهاي تهديدآميز از موبايل شما ارسال شده و همان موبايل در مغازه مردي كه با شما در ارتباط بوده كشف شده است. در اين خصوص چه ميگوييد؟ متهم اما سكوت كرد و حرفي در اين خصوص نزد. پس از آن نوبت به مرد مغازهدار رسيد. وي گفت: حدود 2سال پيش با فريبا آشنا شدم. او براي خريد به مغازهام ميآمد. نميدانستم همسر دارد.
او از مشكلات مالياش به من گفت و من هم براي كمك به او برايش كار جور كردم تا منبع درآمدي داشته باشد. وي ادامه داد: يكبار هم با خودروي وانتم فريبا و پسرش را به خانه مادرشوهرش بردم. به من گفته بود كه شوهرش فوت شده است اما وقتي دستگير شدم متوجه شدم شوهرش زنده است و او به من دروغ گفته بود. حتي يكبار فريبا به من گفت 2نفر مزاحمش شدهاند من هم سوار موتورم شدم و سراغ آنها رفتم اما در ماجراي اسيدپاشي دخيل نيستم و اصلا خبر نداشتم كه مادر شوهرش قرباني اسيدپاشي شده است.
مرد مغازهدار درخصوص گوشي موبايلي كه از آن پيامكهاي تهديدآميز به پيرزن فرستاده شده و داخل مغازه وي كشف شده است، گفت: وقتي مأموران مرا دستگير كردند 3گوشي موبايل از مغازهام كشف شد. يكي از موبايلها كه براي پيرزن پيامك فرستاده شده براي فريباست كه چند وقت پيش آن را به جاي بدهياش به من داد كه اصلا از آن استفاده نكردم.
قاضي جنايي بار ديگر درخصوص موبايل از فريبا سؤال پرسيد كه او اين سؤال را هم بيپاسخ گذاشت و سكوت اختيار كرد.
به گزارش همشهري، هماكنون قرار قانوني براي اين دو متهم صادر شده و تحقيقات در اين خصوص ادامه دارد تا معماي اين اسيدپاشي مرموز فاش شود.