نخستين برگ اين پرونده هفتم شهريورماه سال 92، ورق خورد. آن روز مردي با مأموران كلانتري 135آزادي تماس گرفت و با صداي لرزان گفت: «من مردي به نام فريد را با ضربات مجسمه به سرش كشتهام و هماكنون جسدش در سالن آپارتماني به آدرس.... افتاده است. حالا هم قصد دارم به زندگي خودم پايان بدهم اما پيش از آن تصميم گرفتم موضوع را به پليس اطلاع بدهم.» همين تماس كافي بود تا مأموران راهي آدرسي كه مرد تماس گيرنده اعلام كرده بود شوند.
هنوز معلوم نبود ماجرا از چه قرار است و اينكه آيا گفتههاي مردتماس گيرنده صحت داشت يا نه. درحاليكه كارآگاهان براي بررسي موضوع راهي محل شده بودند، خبر رسيد كه مردي 62ساله ازپشت بام ساختمان به پايين سقوط كرده است. بهنظر ميرسيد كه او كسي جز فرد تماس گيرنده نيست كه به پليس اعلام كرده بود قصد خودكشي دارد.
گروهي از كارآگاهان بالاي سر او رفتند كه جسدش در محوطه افتاده بود و گروهي ديگرپس از شكستن قفل راهي طبقه اول آپارتمان شدند. گفتههاي مرد ناشناس صحت داشت چرا كه جسد مردي ميانسال روي زمين افتاده بود كه بر اثر ضربه مجسمهاي به سرش جانش را از دست داده بود. درچنين شرايطي موضوع به قاضي ويژه قتل پايتخت گزارش شد و با دستور وي جسد مرد 58ساله كه فريد نام داشت به پزشكي قانوني منتقل شد. قاتل كه از پشت بام سقوط كرده بود مردي 62ساله به نام سعيد بود كه از دوستان خانوادگي مقتول بود اما هنوز كسي نميدانست كه با چه انگيزهاي دست به جنايت زده است.
- دست نوشتههاي قاتل
كارآگاهان براي بهدست آوردن سرنخ و راز اين جنايت خاموش به تحقيق از همسايهها پرداختند. آنها ميگفتند قاتل از دوستان خانوادگي مقتول و پدرش بوده است كه از مدتي قبل به همراه همسرش مهمان خانه آنها بود. اما آنطور كه مشخص بود همسرقاتل زمان حادثه در خانه نبوده است.
كارآگاهان در قدم بعدي به جست و جو در خانه پرداختند كه در آنجا 5دست نوشته از قاتل پيدا كردند. او يكي از نامهها را براي همسرش و بقيه را براي دخترش، مراجع قضايي، خواهرش و فرزندان مقتول نوشته و ماجرا را براي آنها توضيح داده بود. او مدعي بود كه مقتول به همسرش نظر داشته براي همين او را به قتل رسانده است.
قاتل در دست نوشتهها زندگي خودش را شرح داده بود. آنطور كه در نامهها آمده بود، سعيد (عامل جنايت) با پدر مقتول دوست و بچه محل بودند اما وي پس از پايان دوران دبيرستانش براي تحصيل به اروپا رفت. سالها در آنجا بود و پس از آن به ايران بازگشت. او نوشته بود كه 3بار ازدواج كرده اما هر بار بهخاطر اختلافاتي كه با همسرانش داشته از آنها جدا شده است.
مدتي بعد با زني آشنا شده و در چهارمين ازدواجش، وي را به عقد خود درآورده اما مدتي دچار مشكلات مالي و ورشكست شده است. بهحدي كه حتي پول براي اجاره خانه هم نداشتند. تا اينكه چند وقت پيش از حادثه بهصورت اتفاقي پدر مقتول را ديده و وقتي ماجراي زندگياش را براي او تعريف كرده، قرار شده تا زماني كه خانه پيدا ميكند به همراه همسرش به آپارتمان آنها برود و همراه خانواده دوستش زندگي كند.
او در ادامه نوشته بود كه شب در خانه دوستش، مقتول هم بود و با آنها زندگي ميكرد تا اينكه شب حادثه همسر قاتل به او زنگ زده و مدعي شده بود كه شب در محل كارش ميخوابد و به خانه نميآيد. قاتل نوشته بود كه شب حادثه بهصورت اتفاقي شنيده كه مقتول با همسرش تماس گرفته و حرفهاي عجيبي زده است براي همين عصباني شده و با مجسمه به سر او كوبيده است. پس از قتل هم تصميم بهخودكشي گرفته است. با مشخص شدن حقايق ماجرا، پروندهاي در اين خصوص در دادسراي جنايي تهران تشكيل شد و مأموران به تحقيق از همسر قاتل پرداختند.
او گفتههاي همسرش را تأييد كرد. حالا با گذشت 4سال از ماجرا خانواده مقتول با مراجعه به دادسراي جنايي تهران در خواست ديه از بيتالمال را كردهاند. به گزارش همشهري، قاضي جنايي، پرونده را به دادگاه كيفري استان تهران فرستاد تا قضات در اين خصوص نظر خود را اعلام كنند.