«ائو» به معني خانه هرچند در جشنواره ملي آشيانه سيمرغهاي بلورين نشد اما به شهادت سينماييها و منتقدان، فيلمي متفاوت، ديدني و جسورانه بود.«ائو» چند روزي است كه در گروه هنر و تجربه اكران شده و اين براي اولينبار است كه يك فيلم ايراني بهزبان تركي-البته با زيرنويس فارسي- اكران سراسري ميگيرد.كارگردانش كه مهمان سيام جشنواره فيلم توكيوست پاسخگوي سؤالات ما شد. ماحصل اين گفتوگوي از راه دور پيش چشم شماست.
فيلم در گروه هنر و تجربه كه بهطور ذاتي محدوديتهايي مثل كمبود سالن دارد به اكران درآمده و تعداد سئانسهاي درنظر گرفته شده هم لااقل در اين روزهاي آغازين بسيار محدود است. بهنظر شما فيلم از نظر اكران در مسير مناسبي قرار گرفته است؟
راستش شروع اكران مصادف شد با دوموضوع؛ يكي سفر من به ژاپن براي شركت در جشنواره فيلم توكيو و ديگري همزماني اكران با روزهاي جشنواره فيلم كوتاه تهران كه به گمانم مخاطبان فيلمهايي مثل«ائو» را به سمت خود جلب ميكند.
من تخصص و تجربهاي درباره بحث اكران ندارم و به دوستان گروه هنر و تجربه اعتماد كردم و الان تصوري درباره اينكه در مورد فيلم من كمكاري شده باشد، ندارم. به هر حال «ائو» مختصاتي داشت كه نهايتا من با تصميم شخصي ترجيح دادم فيلم در گروه هنر و تجربه كه آن را بسيار دوست دارم، اكران شود. بحث ديگر مربوط بهخود فيلم است و بازخوردي كه در همان سئانسهاي محدود خواهد داشت كه اين سبب ميشود برنامهريزي براي آن گسترده شود.
«ائو» از طريق گروه هنر و تجربه به همراه فيلم كوپال در جشنواره ملي فجر مطرح شد و شايد همين دليل هم موجب شد تا پخشكنندگان داخلي تمايل زيادي به فيلم ما نشان ندهند. فيلم با مختصاتي مانند زبان تركي و نداشتن بازيگران سرشناس كه از نظر پخشكنندگان عوامل محدودكننده در اكران است، ساخته شده است.
از طرف ديگر موفقيتهاي غيرداخلي فيلم نقطه قوتي بهشمار ميآيد براي گروه هنر و تجربه. راستش را بخواهيد من اصلا نميخواستم فيلم در اكران غيرمحدود به نمايش دربيايد ولي در انتهاي فهرست فروش قرار بگيرد و باعث ضربهزدن به فيلمهاي هنر و تجربهاي شود.
- خيليها ميگفتند چون «ائو» در جشنواره فجر ملي چندان مورد توجه قرار نگرفت در بخش بينالملل جشنواره حسابي تحويل گرفته شد. نظر شما درباره اين موضوع چيست؟ آيا شما سيمرغ دلجويي گرفتيد؟
من با اين موضوع موافق نيستم چون جشنواره فجر ملي و جشنواره فجر بينالملل را 2 جشنواره متفاوت با 2 تيم انتخاب و داوري و البته دستوركارهاي متفاوت ميدانم. من معتقدم كانديدا نشدن فيلم از سوي هيأت داوران در جشنواره ملي مانعي در مسير ديده شدن فيلم و ارزيابي آن نبود.
اگر 7 داور به هر دليلي كه قطعا براي من مهم است به «ائو» سيمرغ ندادند در مقابل، 70 منتقد طراز اول درباره فيلم نظر مثبت دادند بنابراين جشنواره ملي نفع خودش را به فيلم رسانده و آن را معرفي كرده است. من معتقدم براي يك فيلم ايراني بهترين جا براي معرفي شدن همين جشنواره ملي است. در جشنواره جهاني هم با تركيب داوران متفاوت ايراني و خارجي نتيجه بر اين شد كه «ائو» در بين 15فيلم كه 13تايشان خارجي بود جوايزي را بهدست آورد.
- افق پيش روي فيلم خانه و فعاليت سينمايي شما چيست؟ مشغول كار جديد هستيد؟
«ائو» متناسب با وضعيت توليد و كيفيت هنري خودش مسير حركت خود را از همان جشنواره ملي و بينالملل فجر و سپس جشن منتقدان و بهدنبال آن اكران هموار كرده است و از ابتداي آبان هم حضور در جشنوارههاي جهاني را تجربه ميكند. فارغ از اين روند، من مشغول طرحي هستم كه قبل از فيلم «ائو» آن را نوشتهام.
فيلمنامه اوليه «اوگئي گلين» (عروسخوانده) آماده است و آنهم به زبان تركي خواهد بود و در تلاشم سال آينده دومين فيلمم را بسازم. فيلم به لحاظ مختصات توليد فاصله چنداني با «ائو» ندارد و در شهرستان با نابازيگر ساخته خواهد شد اما به لحاظ بصري قطعا شرايط بهتري را تجربه خواهيم كرد.
- موافقيد كه با ساختن فيلمي به زبان تركي ريسك زيادي كرديد؟
راستش شاخصه اصلي فيلم «ائو» همين زبان تركي آن است. در روزهايي كه در تلويزيون فيلم و سريال به زبان فارسي ميساختم اميدوار بودم كه توليدات مركز آذربايجان شرقي بتوانند جايي در شبكههاي سراسري باز كنند. «ائو» نخستين فيلم من به زبان مادريام است و من اقرار ميكنم زماني ريسك ميكردم كه فيلم و سريال به زبان فارسي ميساختم.
معتقدم وقتي فيلمسازي سراغ موضوع، آدمها و عناصري ميرود كه برايش خيلي ملموس و آشنا هستند درصد ريسك را پايين ميآورد. زبان تركي براي من زباني است كه 5 دهه با آن حرف زدم، زندگي كردم و اين زبان بهعنوان يك شاخصه ميتواند نشانههاي فرهنگي ما را بهتر نشان دهد. از منظر مخاطب هم اين ريسك نيست چون سينما تجربه فيلم ديدن با زيرنويس را در سطح گسترده توسعه داده است. البته در اين شك ندارم كه تركزبانها لذت بيشتري از تماشاي فيلم من خواهند برد.
- ولي فيلم در استانهاي تركزبان اكران نميشود چون سالن هنر وتجربه در آنها وجود ندارد.
بله. مطلع هستم. بعد از بازگشت به تهران با دوستان هنر و تجربه حتما مذاكره خواهم كرد چون بهجز يكبار نمايش در اردبيل فيلم اصلا در استانهاي تركزبان نمايش داده نشده و به گمانم درصورت اطلاعرساني مناسب ميتواند جاذبه مضاعفي باشد براي ديده شدن فيلم.
- سالهاي قبل از خانه
من از سال 1374بهعنوان كارگردان در صدا و سيما مشغول بهكار شدم و از سال 1382كارم روي آثار داستاني متمركز بود و سال 93هم از تلويزيون بازنشسته شدم. در سال 82سريالي ساختم با نام «باران، روياها را نميشويد» كه مصادف بود با زماني كه از روي سريالها يك تلهفيلم هم تهيه ميشد.
بر همين اساس اين سريال بهعنوان نخستين فيلم من مطرح شد. من 3 سال بعد يك سريال ديگر ساختم به نام «روياي نمناك» و سال 88هم سريال «كليد گمشده» را جلوي دوربين بردم. سال 93هم تلهفيلم «كفشاتو درنيار» را ساختم اما مجموعه اين كارها طبعا در ميان اهالي سينما انعكاسي نداشت چون براي تلويزيون بود وگرنه كمكار نبودهام. بعد از بازنشستگي از تلويزيون بود كه نخستين كار سينماييام را ساختم كه به شوخي موضوع شكوفايي ديرهنگام در اين زمينه را مطرح كردم.