تا چهره‌به‌چهره، روبه‌رو (فیس‌تو‌فیس سابق!) به انواع و اقسام پرسش‌های فلسفی و عرفانی و سیاسی و اقتصادی و... آنها پاسخ دهند... و البته با لبخند، که نشان دهند از دیروز قوی‌ترند. نمایشگاه مطبوعات، معدن انواع خبرنگار در سایزهای مختلف است.
از جمله مديران بامرامي كه دل به دريا زده بود و آمده بود، آقاي مهندس محسن هاشمي ـ رئيس محترم شوراي شهر تهران ـ بود كه ملت با رأي بالاي خود به مشاراليه، به همه فهماندند كه دوستش دارند (حتي به شما برادر عزيز كه در اين جور مواقع، خودت را به كوچه علي‌چپ مي‌زني!).
آقاي شورا... ببخشيد... آقاي مهندس در اين نشست و ديدار صميمي، حرف‌هاي زيادي در پاسخ به سؤالات خبرنگاران زده بودند كه صدالبته همه‌اش در منبع موثق ما جا نمي‌شود (حتي با فشار يا به درخواست گروه‌هاي فشار! وقتي كه جا نمي‌شود، خب جا نمي‌شود ديگر. چرا بيخودي هي از اتاق فرمان اشاره مي‌كنيد؟ واعظي بر فراز منبر، روضه مي‌خواند و از قول خودش مي‌گفت: «اينجا جا داشت كه حضرت بفرمايند...». يكي از پاي منبر، سر بر كرد و گفت: «خب اگر جا داشت كه مي‌فرمودند!»... حالا حكايت ماست).
فقط يك جاي سخنان آقاي مهندس هاشمي بيشتر، گيرنده‌هاي طنز ما را حساس كرد. منظورم اشاره ايشان به هفت‌خط‌شدن مترو در دوره قبل شوراي شهر نبود كه باعث شد خط7 را به‌دليل ناامن‌بودن، عجالتا تعطيل كنند و مسافران اين مسير، تا اطلاع ثانوي از خط11 استفاده نمايند كه خرجي هم ندارد! نه‌خير؛ منظورمان آن بخشي بود كه با اشاره به لزوم صداقت‌داشتن شورا گفتند كه بايد در انجام كارها و برنامه‌ها به توان تجربي و اجرايي شورا هم توجه كنيم. شوراي شهر، سوپرمن كه نيست و نمي‌تواند برخي مسائل را حل كند (نقل به مضمون).
نظر منبع موثق: جناب مهندس كاملا صحيح و منطقي مي‌فرمايند منتها ،نه كه پاره‌اي از اعضاي شوراي شهر (نه لزوما تهران كه در سراسر كشور) درايام تبليغات انتخاباتي خود، يك‌جوري حرف مي‌زدند كه آدم خيال مي‌كرد حتي قادرند تنگه هرمز را هم گشادترش كنند فلذا در بعضي‌ها همچين تصور و توقعي پيش آمد كه لابد شوراي شهر، سوپرمن است. شما را به خدا ببينيد براي گرفتن رأي مردم، چي‌چي براي آنها مي‌بافتند:
كوه‌و مي‌ذارم رو دوشم/ رخت هر جنگ‌و مي‌پوشم/ موج‌و از دريا مي‌گيرم/ شيره سنگ‌و مي‌دوشم/ ميارم ماه‌و تو خونه/ مي‌گيرم بادو نشونه/ همه خاك زمين‌و/ مي‌شمرم دونه به دونه/ اگه چشمات بگن آره/ هيچ‌كدوم كاري نداره...
ـ شهرداري به«سپورمن» بيشتر از«سوپرمن» نياز دارد؛ يك شب نباشد، شهر را بوي گند از جا برمي‌دارد (اين را يك عزيزي تماس گرفت گفت و نخواست نامش فاش شود!).