مارها از روزگاران کهن، بر ابدیت و نامیرایی دلالت داشتند؛ چرا که میتوانستند پوستاندازی کنند و بر مرگ غلبه یابند. به گمان انسان عهدباستان، پوستاندازی مارها به دلیل دستیابی آنها به زندگی ابدی بود.
در قدیمیترین داستان حماسی جهان یعنی «گیلگمش»، این مار است که گیاه جادویی را از گیلگمش میدزدد و بدینگونه به راز حیات دست پیدا میکند.
مار، در این داستان، رقیب انسان معرفی میشود؛ چرا که او را از دستیابی به راز حیات محروم میکند. پس بیهوده نیست که مار در فرهنگهای مختلف، دشمن انسان به شمار میرود
دشمنی جادویی که بر راز حیات آگاهی یافته و انسان را از نامیرایی بازداشته است. مثلا در ایران پیشاآریایی، مار جانوری جادویی است که بایست احترامش کرد؛ در صورتیکه در ایران آریایی، او جانوری اهریمنی است که همکار ضحاک و اهریمن شمرده میشود.
اژدها یا مار در بسیاری از تمدنها، نماد بیآبی و خشکسالی است، او دوشیزگان را میرباید و دشمن خونی چهارپایان به شمار میرود.
در بسیاری از تمدنها، نظیر بینالنهرین، ایران و روم، قهرمانی که مسئولیت کشتن اژدها را به عهده میگیرد، اژدهاکش معرفی میشود که قدر و اعتبار زیادی در فرهنگ مزبور دارد؛ چنانچه در اساطیر ایران آریایی و شاهنامه، سه قهرمان اژدهاکش بهنامهای «هوم»، «گرشاسب» و «فریدون» وجود دارد.
- مار: جادویی یا اهریمنی؟
به خلاف آریاییها که مار را آفریدهای اهریمنی میدانستند، این خزندگان غریب در ایران پیشاآریایی، اعتبار و ارزش متفاوتی داشتند.
در بسیاری از سفالینههای شوش یا تمدن جیرفت، نقوش متنوعی از مار روی کوزهها، جامها و ظروف سفالی دیده میشود که اشاره به حراست و محافظت توسط مار دارد.
در این ظروف، مارهای پیچانی دیده میشود که در هم گره خوردهاند و علاوه بر حراست، بر باروری نیز تأکید دارند.
به نظر عیلامیها، مارها دافع نیروهای شر و اهریمنی به شمار میرفتهاند که نمایانگر آب بودهاند و علاوه بر زندگی زمینی، بر نیروهای زیرزمینی نیز برتری داشته و واسط دو عالم محسوب میشدهاند که بیاحترامی به آنها، نیروهای برتر زمینی و غیرزمینی را آزرده میکرده است.
در یکی از مهرهای عیلامی، «اینشوشیناک» ایزد عیلامی را میبینیم که بر تختی تکیه زده و تختش، ماری چمبره زده است که سرش را اینشوشیناک در دست گرفته.
ماران اسیر و دربند، یکی از نقوش تکرارشوندهای هستند که در بسیاری از فرهنگهای باستانی دیده میشوند و احتمالا اشاره بر زمان یا نامیرایی دارند. نقشمایه مار در عیلام، جیرفت، تپه حسنلو، شوش و تمدن میانرودان دیده میشوند.
در یکی از مهرهای به دست آمده از شوش، پادشاه ماردوشی بر تخت تکیه زده که دو مار پیچان و خمان روی کتفهایش دیده میشود. این پادشاه ماردوش بعدها در شاهنامه فردوسی، نقش پررنگتری گرفت.
- ضحاک، شاه ماردوش
در فرهنگ ایرانزمین، «اژیدهاک» یا «ضحاک»، مظهری اهریمنی است، ماری سه سر با سه پوزه و شش چشم. میگویند اژیدهاک، پیکی اهریمن بود که با امشاسپندان «آذر» میجنگید.
شباهتهای اهریمن و ضحاک در اساطیر ایرانی بسیار است؛ یکی آنکه هر دو قهرمانان و چهارپایان را میکشند همچون «کیومرث» و «گاو یکتاآفریده» که به دست اهریمن کشته شدند و ضحاک نیز که پدرش «مرداس»، «جمشید» و گاو فریدون یعنی «برمایه» را کشت.
دوم آنکه هم کالبد اهریمن و هم ضحاک، مار است؛ «ضحاک» یا «اژیدهاک» به معنی «مار گرگسان» است که در طول تاریخ، این اژدها، دگرگون میشود و به ماری تخفیف مییابد که پس از بوسه اهریمن بر شانههای ضحاک میروید و سوم آنکه اهریمن و ضحاک، هر دو به بند کشیده میشوند
اهریمن به دوزخ رانده میشود و ضحاک نیز در دل کوه دماوند، اسیر میشود.
در اساطیر آریایی گفته میشود که در پایان دومین سههزاره، اهریمن به شکل ماری از آسمان به سوی زمین روانه شد و زمین و «ایرانویج» را پر از مار و دیگر «خرفستران» گزنده مانند کژدم، وزغ و چلپاسه میکند.
در فارسی میانه، «az» و «gaz» به معنی مار است و بنمایه «gaz » نیز از همین اسم آمده است. واژه «مار» در فارسی و پهلوی به معنی «میراننده و نابکار» است.
به نظر برخی از پژوهشگران، «اژیدهاک» یا «ازیدهاک» به معنی «مار انسان شده» است که از دو بخش «ازی» و «دهاک» ساخته شده است.
میگویند پس از آنکه فریدون قصد هلاکت ضحاک را کرد، چندینبار گرزش را بر شانههای ضحاک کوبید، اما آن دیو نمرد.
سپس به او خنجر زد که از خنجر نیز نمرد، سپس از اهورامزدا پیغام آمد که «او را مشکاف، وگرنه زمین پر از خرفستر یا مار و کژدم میشود» و بدینگونه، اژیدهاک در کوه به بند کشیده میشود.
- خزندهای شفابخش
یکی از معروفترین نشانههای مار که حتی در دنیای امروز نیز دیده میشود، علامت «کادوسه» یا عصا و مار است که اشاره به یکی از ایزدان یونانی دارد.
کادوسه، چوب درخت «غار» یا زیتون نام داشت که دو مار به دورش پیچیده بودند و به نظر یونانیها نماد پزشکی بود که امروز نیز بر سردر بسیاری از داروخانهها دیده میشود.
«اسکلیبوس»، پزشک ماهری در یونان باستان بود که جنگجویان و زخمیان جنگهای یونانی را مداوا میکرد.
«هومر» شاعر بلندآوازه یونانی در صحنهای توصیف میکند که این پزشک مشهور از زهر مار، برای شفای بیماران و مجروحان استفاده میکرد.
به نظر برخی از پژوهشگران، «فریدون» که بر ضحاک غلبه یافت نیز پزشک و کیمیاگر مشهوری بود و ویژگیهای مشترکی با نماد پزشکی در یونان باستان دارد.
خواص دارویی زهر مار، در کنار ویژگیهای جسمی نظیر پوستاندازی مار، باعث شد تا این خزنده مرموز به نماد پزشکی و سلامت در یونان و روم باستان بدل شود.
به غیر از یونان و روم باستان، مار در اساطیر و افسانههای مصریهای باستان نیز نقش پررنگی دارد چنانچه مار کبری، نقشمایهای است که فرعونها و پادشاهان مصری در تاجهای سلطنتیشان از آن استفاده میکردهاند.
مار کبری در مصر باستان یکی از نشانههای سلطنت بود. نماد مشهور «اوروبوس» یا چرخه مرگ و تولد دوباره، که ماری را در حال خوردن خودش نشان میدهد
یکی از نمادهای تکرارشوندهای است که تقریبا در میان اکثر اقوام و فرهنگهای مختلف دیده میشود و رایج است.
مارها در اساطیر هند باستان نیز حضور دارند و مثلا مسئولیت کشتن اژدهای «ویتره» به عهده «ایندره» است و «ویشنو» که یکی دیگر از ایزدان هندی است بر ماری به نام «ششا» تکیه کرده که به معنی «جاودانی وابدی» است و به نوعی خاطره قهرمانان و اساطیر ایرانی را زنده میکند.
منبع:همشهري سرزمين من