بهگزارش همشهري، روز 13مردادماه سال93 به مأموران انتظامي خبر رسيد 2برادر در خانهشان واقع در منطقه خانيآباد مقدار زيادي موادمخدر نگهداري ميكنند. در اين شرايط مأموران با مجوز قضايي وارد مخفيگاه متهمان شدند و در جريان بازرسي از آنجا موفق شدند 3كيلو و 940گرم شيشه همراه با 3كيلو مواد پيشساز شيشه كشف كنند.
در چنين شرايطي 2برادر به اتهام نگهداري و توليد شيشه بازداشت شدند. متهم اصلي كه 21سال داشت و برادر كوچكتر است در جريان بازجوييها جرمش را گردن گرفت و گفت: بستهاي كه در خانه برادرم كشف شده را يكي از دوستانم به من داده بود تا برايش نگهدارم. ما نميدانستيم داخل بسته چه چيزي قرار دارد و آن را امانت نگهداشته بوديم.
از طرفي برادرم از اين ماجرا بيخبر بود و در اين ماجرا گناهي ندارد. با وجود اين اظهارات 2برادر جوان مدتي بعد در دادگاه انقلاب تهران محاكمه شدند. دادگاه متهم اصلي را به اتهام نگهداري شيشه به اعدام و برادرش را به حبس محكوم كرد. با صدور اين راي، متهم جوان كه خود را در يك قدمي چوبه دار ميديد به رأي دادگاه اعتراض كرد و پرونده به ديوانعالي كشور فرستاده شد.
او همزمان شناسنامهاي متعلق بهخودش به ديوان ارائه كرد كه نشان ميداد متولد سال77 است و زمان دستگيري 17سال داشته است. به اين ترتيب قضات ديوان، رأي دادگاه درخصوص اعدام وي را نقض كردند. طبق قانون رسيدگي به پروندههاي موادمخدر كه متهمان آن زير 18سال دارند در صلاحيت دادگاه كيفري يك استان است. به اين ترتيب پرونده به شعبه پنجم دادگاه كيفري يك استان تهران ارجاع شد.
قضات دادگاه ابتدا تلاش كردند درخصوص سن واقعي متهم تحقيق كنند. درحاليكه آنها درخصوص اصالت شناسنامه متهم ترديد داشتند از مدرسهاي كه متهم در آنجا تحصيل كرده بود استعلام كردند. پاسخي كه مدرسه به دادگاه ارسال كرد نشان ميداد كه متهم سال75 به كلاس اول دبستان رفته است و ادعاي او درخصوص اينكه متولد سال77 است و هنگام دستگيري 17سال داشته نادرست است چرا كه در اين صورت او در 2سالگي به مدرسه رفته است.
در چنين شرايطي صبح ديروز متهمان بار ديگر محاكمه شدند. در اين جلسه كه به رياست قاضي بابايي و با حضور قاضي توليت برگزار شد متهم اصرار داشت كه متولد سال77 است. او در دفاع از خودش گفت: در زندان دچار مشكلات زيادي شدم و اگر دوباره به آنجا برگردم دست بهخودكشي ميزنم. زماني كه در خانه برادرم شيشه كشف شد من 17سال داشتم. باور كنيد راست ميگويم و از سر بچگي دست به اين كار زدم. در پايان اين جلسه قضات دادگاه براي تصميمگيري وارد شور شدند.