به گزارش همشهري، ساعت 7:40صبح شنبه 13آبان رهگذري هنگام عبور از خيابان اشرفي اصفهاني، كوچه شقايق چشمش به جسد سوختهاي افتاد كه داخل جوي آب افتاده بود. وي بلافاصله با پليس تماس گرفت كه طولي نكشيد مأموران كلانتري 140باغفيض در محل حاضر شدند. بررسيها نشان ميداد كه مرد جوان به قتل رسيده و بعد از جنايت قاتل يا قاتلان جسدش را به آتش كشيدهاند.
در ادامه ماجرا به قاضي محسن مديرروستا، كشيك جنايي پايتخت گزارش شد و وي به همراه تيمي از كارآگاهان جنايي پا به محل حادثه گذاشتند و تحقيقات خود را شروع كردند. آنطور كه مشخص بود قرباني حدودا 40ساله بود كه كفش به پا نداشت. اين يعني كه وي در جاي ديگري به قتل رسيده و قاتل يا قاتلان او را به جوي آب انتقال داده و به آتش كشيده بودند. كارآگاهان در قدم بعدي به تحقيق از ساكنان ساختمان مقابل پرداختند تا ببينند آيا متوفي ساكن آنجا بوده يا نه.
در بررسيها مشخص شد كه هيچكس او را نميشناخته اما يكي از ساكنان ساختمان كه دختري جوان بود سرنخهايي را در اختيار تيم تحقيق قرار داد. او گفت: ساعت 4 صبح شنبه خواب از سرم پريده بود، براي همين به مقابل پنجره رفتم تا بيرون را تماشا كنم. همان لحظه چشمم به پارچه قرمز رنگي افتاد كه داخل جوي آب بود.
كنار پارچه يك بطري بود اما جسدي نديدم. بعد از اتاقم بيرون رفتم تا آب بنوشم. 3يا 4دقيقه بعد دوباره به كنار پنجره برگشتم كه اينبار چشمم به آتشي افتاد كه از داخل جوي آب به بيرون زبانه ميكشيد و شعلههاي آن هر لحظه در حال گسترش بود به حدي كه به برگهاي درخت رسيده بود. تصور كردم پارچه آتش گرفته و ديگر اهميتي به موضوع ندادم. حالا با شنيدن خبر كشف جسد مرد سوخته احتمال ميدهم كه جسد مرد جوان زير پارچه قرمز بوده است.
- كشف تازه
با دستورقاضي جنايي، جسد قرباني به پزشكي قانوني منتقل شد تا علت مرگ وي مشخص شود. از سوي ديگر بررسيها براي شناسايي هويت قرباني و عامل يا عاملان اين جنايت خاموش شروع شد. تيم جنايي در نخستين اقدام به بررسي پرونده افراد گمشده در آن منطقه پرداخت كه مشخصات مقتول با يكي از افرادي كه ناپديد شده بود، مطابقت داشت. او از ساعت 15پنجشنبه 11آبان به طرز مرموزي ناپديد شده بود و برادرش گزارش گم شدن وي را به پليس اعلام كرده بود.
همين كافي بود تا برادر وي به پزشكي قانوني احضار شود. او با ديدن جسد سوخته، از روي بقاياي لباسها و ظاهر جسد وي را شناسايي كرد. با وجود اين قاضي جنايي دستور آزمايش دياناي در اين خصوص را صادر كرد چرا كه جسد بهطور كامل سوخته بود. در ادامه قاضي جنايي به تحقيق از برادر وي پرداخت و مرد جوان گفت:
من و برادرم در مغازه سبزي خردكني در غرب تهران كار ميكرديم. برادرم از چند وقت پيش بهدنبال مغازه ديگري ميگشت تا به تنهايي كار كند. آخرين بار ساعت 15پنجشنبه از مغازه خارج شد و حتي با من تماس گرفت و گفت براي ديدن مغازه به خياباني در غرب تهران ميرود. اين آخرين مكالمه من و برادرم بود و بعد از آن ديگر خبري از او نشد.
وي ادامه داد: خانوادهاش به من زنگ زدند و گفتند برادرم به خانه نرفته، از طرفي هرچه با موبايلش تماس ميگرفتم جواب نميداد. براي همين نگران شدم و موضوع ناپديد شدن وي را به پليس اعلام كردم. حالا هم با ديدن جسد سوخته، احتمال ميدهم كه برادرم باشد چرا كه قد و ظاهر جسد با برادرم مطابقت دارد.هرچند صورتش كاملا سوخته و قابل شناسايي نيست. تحقيقات در اين پرونده همچنان ادامه دارد.