اين برخي جملاتي است كه دكتر بنجامينسينگر، كارشناسارشد مجمع جهاني جنگل سازمان مللمتحد در وصف جنگلهاي هيركاني بيان ميكند. او كه دانشآموخته جامعهشناسي، حفاظت از طبيعت و سياست جنگل است ،8سال است با دبيرخانه مجمع جهاني جنگل سازمان ملل همكاري ميكند. بنجامينسينگر، روزهاي 6 تا 10آبانماه جاري براي شركت در «كارگاه ظرفيتسازي طراحي پروژههاي مديريت پايدار جنگل در ايران» مهمان سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور بود. در حاشيه همين كارگاه در هتل هما فرصتي براي يك گفتوگوي مفصل فراهم شد و او از تجاربش براي حفاظت از جنگل گفت؛ تجاربي كه ميتواند در نجات جنگلهاي روبه نابودي كشور ما بسيار كارساز باشد. سينگر در پايان گفتوگويش به نكته ظريفي اشاره كرد. او گفت كه «قدر جنگلهايتان را بدانيد و با تمام وجود از آنها حفاظت كنيد».
- جهان امروز با پديده تغيير اقليم مواجه است. اين پديده تا چه اندازه جنگلها را تهديد ميكند و از سوي ديگر حفاظت از جنگلها چه نقشي در مقابله با تغيير اقليم و كنترل گازهاي گلخانهاي دارد؟
رابطه مستقيمي بين جنگلزدايي و افزايش گازهاي گلخانهاي وجود دارد. تخريب جنگل باعث افزايش تصاعدي گازهاي گلخانهاي ميشود. آمارهاي مختلفي درباره ميزان افزايش گازهاي گلخانهاي ناشي از جنگلزدايي و تخريب جنگل وجود دارد. براساس برخي آمارها، تخريب جنگل، افزايش 18 تا 25درصدي گازهاي گلخانهاي را درپي داشته و در برخي آمارها هم اين ميزان 8درصد اعلام شده است. اما جنگلها نقشي دوگانه و منحصربهفرد دارند. همانطور كه جنگلزدايي باعث افزايش گازهاي گلخانهاي و افزايش دماي زمين ميشود جنگلكاري و توسعه جنگلها باعث جذب كربن وكاهش گازهاي گلخانهاي ميشود.
- چه راهكارهايي را براي حفاظت از جنگل توصيه ميكنيد؟
راهكارهاي حفاظت از جنگل با توجه به وضعيت هر كشوري متفاوت است؛ براي مثال، راهكارهاي حفاظت از جنگل در ايران كه در يك منطقه خشك واقع شده با راهكارهاي حفاظت از جنگلهاي تروپيكال (جنگلهاي مناطق حارهاي) در آفريقا متفاوت است؛ همچنانكه راهكارهاي حفظ جنگل در اروپا با ايران و آفريقا تفاوت دارد. بنابراين براي احيا و غنيسازي جنگل و توسعه آن كه از راهكارهاي اصولي مديريت جنگل است باتوجه به وضعيت هر كشوري بايد نسخه مناسب همان كشور را تهيه كرد. نمونههاي موفقي در جهان وجود دارد كه ميتواند براي ساير كشورها الگو باشد.
- ممكن است به چند نمونه موفق حفاظت از جنگل اشاره كنيد؟
يكي از راهكارهايي كه در 2 الي 3دهه اخير توصيه شده و با موفقيت همراه بوده است مديريت جنگلها با مشاركت جوامع محلي است. طبق اين الگو، به جاي اينكه اطراف جنگل را فنسكشي و تلاش كنيم تا جنگلنشينان از جنگل خارج شوند بايد آنها را بهعنوان يك حقيقت موجود بپذيريم كه در اكوسيستمهاي جنگلي حضور دارند. با اين نگاه ميتوان جنگل را با مشاركت و همكاري آنها حفظ كرد. بايد آنها را در امر حفاظت سهيم كرد. در بسياري از نقاط جهان با همين الگو توانستهاند تهديدات جنگل را به حداقل برسانند. وقتي منافع جوامع محلي با جنگل گره بخورد طبيعي است كه آنها براي حفاظت از جنگل از هيچ تلاشي دريغ نخواهند كرد.
- يكي از معضلات بزرگ بر سر راه حفاظت از جنگلها، اجراي طرحهاي عمراني است كه هرچند تحت عنوان توسعه انجام ميشود اما مغاير با توسعه پايدار است. براي مقابله با اين معضل چه تجاربي وجود دارد؟
بهطور يقين در بعضي موارد، اجراي پروژههاي زيربنايي و عمراني بهخاطر نيازهاي اجتماعي يك كشور اجتنابناپذير و ضروري است. اجراي اين پروژهها بدون شك با تخريب همراه است اما در چنين وضعيتي معيارهايي براي جبران خسارت وجود دارد؛ به عنوان مثال، براي احداث يك جاده در جنگل، مجري طرح احداث جاده، در گام نخست بايد معادل سطح تخريب شده را در نقاط ديگر جنگلكاري كند. در گام دوم اگر جاده در جنگلهاي باستاني و تاريخي مثل جنگلهاي هيركاني ايران احداث شود علاوه بر جنگلكاري به ميزان سطح تخريب شده، دولتها بايد با ارزشگذاري جنگل موردنظر، مجري طرح عمراني را به پرداخت خسارت ملزم كنند.
- ميتوانيد به مصداق مشخصي اشاره كنيد؟
مصداقهاي متعددي وجود دارد. براي نمونه، سال 2004در كشور كامرون، طرح انتقال لوله گاز در دستور كار قرار گرفت كه از يك منطقه جنگلي بااهميت عبور ميكرد. براساس توافق صورتگرفته ميان نهاد متولي اجراي طرح و نهاد متولي حفاظت محيطزيست كامرون، مجري طرح متعهد به ايجاد 2پارك ملي در كامرون شد.
- مبحثي در محيطزيست و منابع طبيعي تحت عنوان ارزشگذاري اقتصادي منابع طبيعي و محيطزيست وجود دارد كه البته در كشور ما هنوز اجرا نشده است. آيا تعيين خسارت اجراي طرحهاي عمراني در طبيعت براساس همين ارزشگذاري تعيين ميشود؟
البته. نمونههاي موفقي هم در اين زمينه وجود دارد كه ميتواند الگو باشد. ما بايد در ازاي تخريب جنگل، هم جنگل دست كاشت ايجاد كنيم و هم خسارتي را كه اجراي يك طرح عمراني به خدمات اكوسيستمي جنگل مثل توليد اكسيژن و جذب كربن وارد كرده است، بپردازيم.
- كدام نهاد بر فعاليتهاي اجرايي و تأمين خسارات ناشي از آن نظارت دارد؟
2نهاد شامل نهاد صادركننده مجوز و نهاد متولي حفاظت محيطزيست بر فعاليتهاي اجرايي و تأمين خسارت ناشي از آن نظارت ميكنند. براي نمونه، وقتي يك شركت متقاضي معدنكاري براي اخذ مجوز بهرهبرداري معدن اقدام ميكند بايد مرحلهبهمرحله نشان بدهد كه معيارهاي محيطزيست را رعايت كرده است. با اين رويكرد براي متقاضي مجوز صادر ميشود و وزارت معدن هم به تمام مراحل نظارت كامل دارد و با دقت پيگير انجام تعهدات شركت بهرهبردار است. ضمن آنكه نهاد متولي حفاظت محيطزيست همزمان و قبل از اجراي طرح، از شركت بهرهبردار ميخواهد تا برنامه مشخص خود را براي احياي عرصههايي كه حين انجام فعاليتهاي بهرهبرداري از معدن تخريب ميشود ارائه كند. اين برنامه براساس جدول زمانبندي مورد كنترل قرار ميگيرد تا بهرهبردار به تمام تعهدات خود عمل كند.
- مشاركت مردم يكي از راهكارهاي شناختهشده براي حفاظت از جنگل و طبيعت است. چه عواملي در جذب مشاركت كارساز است؟
راههاي مختلفي براي جذب مشاركت مردم و جوامع محلي وجود دارد. يكي از نمونههاي موفق آن، همان كاري است كه سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري ايران در جنگلهاي هيركاني با همكاري برنامه عمران سازمان ملل (يو.ان.دي.پي) انجام ميدهد. براي جلب مشاركت جوامع محلي، ابتدا بايد درك مشتركي بين برنامهريزان با جوامع بومي درباره حفاظت از جنگل و اهميت آن وجود داشته باشد. با اين نگاه كه اگر تخريب جنگل ادامه پيدا كند ديگر جنگلي براي نسل آينده و بچههاي ما وجود نخواهد داشت. بهعبارت ديگر بايد جوامع محلي مجاب شوند كه تداوم تخريب جنگل به فقر جوامع محلي منجر ميشود. در گام دوم، بايد يك رويكرد «برد- برد» را با مردم محلي در دستور كار قرار بدهيم كه بين مقوله حفاظت از جنگل و تأمين منافع جامعه محلي نوعي همگرايي و همبستگي ايجاد كند. اين كار از طريق توانمندسازي جوامع محلي و ايجاد مشاغل جايگزين براي آنها امكانپذيراست. نكته مهمي كه وجود دارد اينكه در برنامهريزي براي جوامع محلي نبايد منافع درازمدت مطرح شود، مثلا اينكه جوامع محلي طي 30سال آينده از منافع جنگل بهرهمند شوند بلكه بايد برنامهريزي بهگونهاي باشد كه اقتصاد روزانه و معيشت روزمره آنها در عرصههاي جنگلي تأمين شود.
- شما از جنگلهاي هيركاني ايران بازديد كرديد. اگر ممكن است اين جنگلها را وصف كنيد؟
شگفتانگيز؛ يك محدوده سبز بينظير؛ يك جواهر در هم فشرده مثل يك الماس؛ يك گوهر و يك پديده منحصربهفرد؛ رويشگاهي كه براي ايران نقش حياتي دارد؛ بهويژه آنكه پوشش جنگلي ايران نسبت به وسعتي كه دارد بسيار اندك است. مهمتر از همه اينها، جنگلهاي هيركاني، باستاني و تاريخي است. جنگلهاي هيركاني از قابليت بسيار بالايي براي جذب توريست برخوردار است. علاوه براين، جنگل تأمينكننده آب است آن هم در شرايطي كه آب براي ايران يك چالش و يك بحران جدي است. اين همه دلايلي نيست كه بتواند اهميت جنگلهاي هيركاني را نشان بدهد. دلايل ديگري هم وجود دارد اما اين حداقل دلايلي بود كه من ميتوانم براي اهميت اين جنگلها بيان كنم. قدر جنگلهايتان را بدانيد و با تمام وجود از آنها حفاظت كنيد.
- اهميت جنگل
جنگلهاي شمال كشور سالانه 5ميليارد و 10ميليون كيلوگرم اكسيژن توليد ميكنند كه ارزش آن بالغ بر 12 هزار و 525 ميليارد تومان است. جذب سالانه 6ميليون تن گردوغبار و ذخيرهسازي 3ميليارد و 3ميليون مترمكعب آب از ديگر كاركردهاي اين رويشگاههاست. قابليتهاي گردشگري و جذب توريست، طبيعت درماني، زيستگاه حياتوحش، ذخيرهگاه گياهان دارويي و صنعتي از ديگر كاركردهاي اين جنگلهاست؛ اينها بخشي از قابليتها و عملكرد جنگلهاست اما همه آنها نيست.
- نمونههايي از تجارب جهاني براي تامين منابع مالي جنگل
دكتر بنجامينسينگر ميگويد: در كاستاريكا صندوقي به نام «صندوق ملي تأمين مالي جنگل» راهاندازي شده، با اين توضيح كه همه مردم به ازاي مصرف هر ليتر سوخت فسيلي، درصدي از بهاي سوخت را براي حفاظت از جنگل به اين صندوق واريز ميكنند. اين مبلغ بسيار ناچيز است و هيچ مشكلي براي شهروندان ايجاد نميكند كسي هم شكايتي ندارد؛ ضمن آنكه براساس سازوكاري كه وجود دارد با خريد هر ليتر سوخت فسيلي، مبلغ مورد نظر به صندوق واريز ميشود. مجموع اين مبلغ ناچيز، منبع بزرگي است براي حفاظت از جنگل كه همواره در حال شارژشدن است. در ايران هم ميتوان سازوكاري براي تأمين مالي جنگل تعريف كرد؛ مثلا براي استفاده از هر مكالمه تلفن همراه مبلغ اندكي را به حفاظت از جنگل اختصاص داد يا از فروش هر سيمكارت مبلغي را براي اين منظور تعيين كرد. نمونه ديگر اينكه در ايالت كاليفرنيا براي هر واحد صنعتي سقف توليد آلايندگي تعيين شده است و واحد صنعتي مورد نظر بايد به ازاي مازاد توليد هر تن كربني كه بيشتر از حجم آلايندگي تعيين شده توليد ميكند 12يورو بهحساب نهادي واريز كند كه وظيفه توسعه جنگل را برعهده دارد. اين درآمدها صرف توسعه و احياي جنگل ميشود.