از آن جهت او را شاهد ايكس ناميدهايم كه اظهاراتش درخصوص وضعيت بهتاراجرفتن آثار تاريخي ايران و تخريب محوطههاي باستاني توسط باندهاي قاچاق اشياي تاريخي با امنيت جانياش رابطه مستقيم دارد. شاهد ايكس پيشتر بهدليل نفوذ موفق در يك باند حفاري غيرمجاز، تا سرحد مرگ رفت و بازگشت. شاهد ايكس بيش از 11سال است كه با يگان حفاظت ميراث فرهنگي كشور همكاري مستقيم دارد. اما نامي از او در اين گزارش نخواهد بود تا نهتنها امنيت جاني كه امنيت كارياش نيز حفظ شود.
سفرهاي متعدد او به نقاط مختلف كشور (شهرها، روستاها، كوهها و درهها و تپههاي تاريخي) موجب آشنايياش با روستايياني شد كه از گنج سخن ميگفتند و بهتدريج او را با خود همراه كردند.
او توانسته است خط و ربط باندهاي قاچاق اشياي تاريخي را از بدو ورود به حفاريهاي غيرمجاز در محوطههاي باستاني تا معامله اشياي بهدست آمده در بازار سياه قاچاق اشياي تاريخي شناسايي كند. اما چه شد كه شاهد ايكس از كنجكاوي همراهي با باندهاي حفاري غيرمجاز به يگان حفاظت سازمان ميراث فرهنگي ورود كرد و توانست از خروج هزاران شيء تاريخي از كشور جلوگيري كند؟
«حدود سال84 بود كه متوجه شدم يك باند از كوهدشت لرستان 2خمره فلزي و سفالي با 14هزار سكه «شكل» هخامنشي از جنس نقره را از يك محوطه باستاني در الشتر لرستان از زير خاك بيرون آوردند و در تلاش براي خارج كردن آن از كشور هستند. روساي باند افرادي پولدار و البته داراي نفوذ محلي بودند. هر سكه شكل هخامنشي 2/5گرم وزن داشت و آنها را داخل بطريهاي پلاستيكي 1/5 ليتري ريخته بودند كه وزن هر بطري 8كيلوگرم ميشد. به داخلشان نفوذ كردم و بلافاصله به يگان ميراث فرهنگي اطلاع دادم تا شايد آنها بتوانند كاري براي توقيف سكهها كنند كه يگان حفاظت سازمان ميراث فرهنگي گفت خريد اين حجم سكه براي ما بار مالي زيادي دارد و نياز به بودجه است. پس از مدتي، تعدادي از سكههاي هخامنشي به بازار منوچهري تهران تزريق شدند.
بازار منوچهري يك نماد است و بعضي از افرادي كه در اين بازار كار ميكنند معاملات اينچنيني را خارج از منوچهري انجام ميدهند. آنزمان اين يگان تازه در حال شكلگيري بود. اعضاي يگان آشنايي با اشياي تاريخي نداشتند و اصلا متوجه صحبتهاي من نميشدند. گفتند بايد آنها را دستگير كنيم. خلاصه قراري در شهرك اكباتان تهران براي معامله صوري گذاشته شد و يك زن و چند مرد دستگير شدند. هزار عدد سكه در آن معامله بود كه آنها را در گوني ريختند و يك كارشناس ميراث فرهنگي از اداره ميراث فرهنگي استان تهران آمد و آنها را ديد و با لحني تمسخرآميز گفت اينها به درد نميخورد. سرب باتري ماشين بوده كه در قالب چكاندهاند و تقلبي هستند.
سكهها را به كارشناس آزمايشگاه موزه ملي تحويل دادند تا آزمايش شوند. 14هزار سكه هخامنشي توسط باند كوهدشت از محوطه بيرون آمد. 2 گزارش متفاوت ميراث فرهنگي استان تهران و موزه ملي ايران تهيه شد. يكي بر تقلبيبودن سكهها اصرار داشت و آن ديگري برپايه آزمايشهاي انجام شده از اصل بودن سكه هاي هخامنشي خبر ميداد. هر دو گزارش به قاضي ارائه شد و همين تناقض موجب شد قاضي نتواند حكم اصلي را براي اعضاي باند صادر كند. براساس اين تناقض پرونده مختومه و سكهها تحويل سازمان ميراث فرهنگي شد كه ديگر از عاقبت آنها خبر ندارم.»؛ اين نخستين ورود شاهد ايكس به يگان حفاظت سازمان ميراث فرهنگي بود.
- آغاز نفوذ جدي به باندهاي حفاري و قاچاق
از سال 80 كه او در گوشه و كنار كشور سفر ميكرد و با روستايياني كه در جستوجوي گنج، زمينهاي باستاني را شخم ميزدند و حفاران غيرمجازي كه زنجيره باندهاي قاچاق اشياي تاريخي را تكميل ميكردند آشنا شده بود، علاقهاش به تاريخ و ميراث فرهنگي ايران بيشتر و بيشتر شد و پس از ملاقات با باند كوهدشت و مشاهده سكههاي شكل هخامنشي و اطلاع از تلاش براي خروج آنها از كشور، به يگان حفاظت ميراث فرهنگي وارد شد.
«از سال 80 كه با موضوع اشياي تاريخي آشنا شدم شروع به خريدن كتابهاي تاريخي و باستانشناسي كردم. حالا حدود 9هزار جلد كتاب دارم و به جرأت ميتوانم بگويم كه شايد بزرگترين آرشيو كتابهاي باستانشناسي ايران را در اختيار دارم. ارتباطات با باندهاي حفاري نيز موجب شد كه خريداران و واسطهها و بازارهاي سياه اشياي تاريخي و نحوه تشخيص شيء اصل از بدل را بشناسم. در تمام آن سالها مطالعه كردم و از آدمهاي با تجربه آموختم. با كلكسيوندارها آشنا شدم و در اين روند متوجه شدم نيمي از آنها عرق ملي بسياري دارند، اما نيمي ديگر اشياي تاريخي را از كشور خارج ميكنند و كسي هم زورش به آنها نميرسد. تمام اطلاعات خود را به يگان حفاظت ميراث منتقل كردم؛ مثلا به آنها آموزش ميدادم كه فلان شيء تاريخي از جنس مفرغ است و از فلان آلياژ ساخته شده و فلان پاتيل را ميبندد و متعلق به كدام دوره است.
شاهد ايكس پيش از ورود به يگان حفاظت ميراث فرهنگي كشور يك كارشناس تجربي خبره در تشخيص آثار تاريخي بود. او توانسته بود به واسطه همراهي با روستاييان و حفاران غيرمجاز حرفهاي و غيرحرفهاي و مطالعات گسترده خود در حوزه تاريخ و باستانشناسي بياموزد كه اشياي تاريخي خارج شده از محوطههاي باستاني متعلق به چه دورهاي هستند.
«بهتدريج تجربهام زياد شد. تاريخ ايران و خارج از مرزهاي ايران را به دقت خواندهام و براساس همين دانستهها حالا ميدانم هر قطعهاي كه در هر نقطه از كشور بهدست بيايد، متعلق به چه دورهاي است. الان حتي در بازار عتيقه هم من را بهعنوان كارشناس ميشناسند و چندين لوح تقدير نيز از سازمان ميراث فرهنگي كشور دارم».
- دار و دستهخلافكاران ميراث فرهنگي
شاهد ايكس حفاران غيرمجاز كشور را به چند دسته تقسيم ميكند؛ نخست برخي از اهالي منطقه كه بهدليل بيكاري و تنها براي نياز مالي دست به حفاري در محوطههاي تاريخي كشور و فروش ارزان اشياي بهدست آمده براي امرار معاش خانواده ميزنند و ديگري گروههايي كه در قالب باندهاي حفاري غيرمجاز و قاچاق سازمانيافته اشياي تاريخي فعاليت ميكنند.
«دارودسته حفاران غيرمجاز متفاوت هستند؛ نخست حفاران حرفهاي كه به اپراتورهاي حرفهاي مشهورند و با دستگاههاي «گرت»، «باني»، «هانتروايت» و «لورنس» كه عمق نفوذشان 5/2متر است و البته ديسكهاي جديد واردشده آنها به كشور عمق بيشتري ميزند، فعاليت ميكنند. دسته دوم حفاران غيرمجازي هستند كه سازمانيافته فعاليت ميكنند و خريدار و واسطه و قيمت، از پيش تعيين شده است و بدون سروصدا اشياي تاريخي را ميفروشند كه البته باندهاي بسيار پيچيدهاي هستند.
بيشتر سردستههاي اين باندها در لندن سكونت دارند و گاهي به دبي نيز رفتوآمد دارند. بعضيها بزرگترين خريداران اشياي تاريخي اين باندها هستند كه به خريداران درجه يك شهرت دارند. آنها خريداران درجه 2را كه در داخل كشور فعاليت ميكنند در اختيار دارند و خريداران درجه 2نيز واسطههايي كه به خريداران درجه 3شهرت دارند را به روستاها و نقاط مختلف كشور اعزام ميكنند تا كار خريد و فروش اشياي تاريخي را آنها انجام دهند.
اينها ميدانند اشياي تاريخي خوب را كجا خريداري كنند. خريداران درجه 2 كمتر بهصورت حضوري براي معامله اشياي تاريخي مراجعه ميكنند و در معاملاتي كه يك تا 2ميليارد تومان ارزش داشته باشد حضوري به محل معامله ميروند. برخي اوقات اتفاق افتاده است كه روي يك شيء تاريخي 2 يا 3 باند فعاليت ميكنند كه موجب برخورد و حتي درگيري مسلحانه نيز شده است. دسته سوم حفاران غيرمجاز، افرادي هستند كه دستگاههاي فلزياب را از برخي شركتها خريداري ميكنند. اين دستگاهها را برخي شركتها وارد كشور ميكنند و حتي يگان حفاظت ميراث فرهنگي هم نميتواند با آنها برخورد كند.
اين دستگاهها بيشتر با هدف كلاهبرداري فروخته ميشوند. اما باندهاي تازهكار حفاري غيرمجاز آثار تاريخي، آنها را خريداري ميكنند و نتيجه كارشان تنها تخريب شديد محوطههاست.»
- سرنوشت مبهم اشياي توقيفي
شاهد ايكس به همشهري اعلام كرده است كه وضعيت جلوگيري از قاچاق اشياي تاريخي در كشور نهتنها بهتر نشده كه حفاران غيرمجازچند برابر شدهاند و شركتهاي فروش دستگاههاي حرفهاي فلزياب نيز همينطور. چرا جلوي اين شركتها گرفته نميشود؟ اين سؤال شاهد ايكس از مسئولين كشور است.
او ميگويد اگر اين شركتها دستگاه در اختيار مردم قرار ندهند دست حفاران غيرمجاز هم به اشياي تاريخي در گوشه و كنار كشور نميرسد.
او انتقادهايي به شيوه تحويل اشياي تاريخي به سازمان ميراث فرهنگي دارد و ميگويد كه مشخص نيست سرانجام اشياي توقيفي چه ميشود؟
«تعويض اصل با بدل اشياي تاريخي از احتمالاتي است كه آثار كشفشده را در خطر قرار ميدهد.»اشياي توقيفي طبق قوانين بايد تحويل دادگاه شود و بعد دادگاه آنها را تحويل ادارات ميراث فرهنگي استانها بدهد. اين وسط تنها يك صورتجلسه ميشود و بدون آنكه عكس با كيفيتي از شيء گرفته شود و وزن دقيق آن مشخص شود تحويل و ديگر مشخص نميشود اين اشيا كجا نگهداري ميشوند يا تحويل چهكسي ميشوند. در اين شرايط ميتوان چند سكه تقلبي از بازار سياه تهيه كرد و آنها را جايگزين سكههاي اصل كرد چون سندي از اصالت سكههاي تحويل شده وجود ندارد».
شاهد ايكس از پروندههايي ميگويد كه به كشتار بر سر يافتن اشياي تاريخي در باندهاي حفاري و قاچاق اشياي تاريخي انجاميده است. او راه جلوگيري از قاچاق اشياي تاريخي و كاستن از حجم قتل در پروندههاي قاچاق اشياي تاريخي را ايجاد مركزي براي خريد آثار بهدستآمده توسط حفاران غيرمجاز ميداند.
«بهتر است دولت مكاني مانند يك حراجي ايجاد كند كه اگر مثلا يك راننده بيل مكانيكي همانطور كه منجر به يافتن اشياي جوبجي شد يا كشاورزي كه شيئي تاريخي را در كشتزارها يافت و حتي حفاران غيرحرفهاي توانستند شيئي تاريخي بيابند، آنها را به اين مركز در داخل كشور تحويل بدهند. الان متأسفانه اينگونه نيست.
يابندگان آثار تاريخي از يكسو از تحويل آثار به سازمان ميراث فرهنگي و يگان حفاظت ميراث فرهنگي وحشت دارند. چون دهان به دهان شنيدهاند اگر اثر را تحويل بدهند پدرشان را درميآورند، درحاليكه اينگونه نيست.
از سوي ديگر اشخاص درمانده ميشوند كه اثر را چگونه و به چهكسي بفروشند. قاچاق از همينجا شكل ميگيرد و هر شيء تاريخي كه قاچاق شود فساد و جرم و جنايت هم در آن حوزه بيشتر ميشود اگر سازمان ميراث فرهنگي مكاني درست ميكرد و چند فرد امين و كلكسيونرهاي مطمئن را پاي كار داشت تا اشياي تاريخي را از اين افراد خريداري ميكردند آنوقت نهتنها جلوي قاچاق اشيا گرفته ميشد كه كشتار در اين حوزه هم متوقف ميشد. چون گاهي باندهاي حرفهاي حفاري غيرمجاز و قاچاق اشياي تاريخي در معاملات پنهان و زيرزميني خود، يكديگر را خفت ميكنند و همديگر را ميكشند.»
- گيلان زير يوغ تاراجكنندگان آثار تاريخي
شاهد ايكس طي 11سال گذشته به سياهكل، ديلمان، منجيل، املش و شاهشهيدان رفته است. او ميگويد كه حفاري غيرمجاز در اين مناطق به مرحله وحشتناكي رسيده و بيشترين تخريب آثار تاريخي، در استان گيلان صورت گرفته است. اول از همه قبور تاريخي، بعد هم تپههاي باستاني و در آخر قلعههاي تاريخي نقاطي هستند كه حفاران غيرمجاز به گفته شاهد ايكس بيشترين لطمات را به آنها وارد كردهاند. «دليل عمدهاي كه گيلان بيشترين تجمع اشياي تاريخي را دارد، يكي آب و هوا و ديگري زيستگاه حيوانات وحشي بودن و بعد هم جنگلهاي انبوه است. زماني كه اعراب به ايران حمله كردند بسياري از توانمندان آنزمان به شمال ايران فرار كردند. عدهاي از مرز پاكستان به موهانجارو رفتند و از آنجا به هندوستان گريختند. وقتي اعراب به شهرهاي ثروتمند همچون كاشان حمله كردند آنها كه توانمند بودند و خدمتكار و اسب و ارابه داشتند توانستند مهاجرت كنند.
آنها اشياي واجد ارزش را با خود ميبردند، به همين دليل تراكم فلز در اشياي باستاني استان گيلان بسيار زياد است. قبوري كه در استان گيلان توسط حفاران غيرمجاز حفاري شده است نسبت به شهرهاي ديگر 50برابر، ارزش ريالي براي آنها داشته و معروف است كه قبرهاي باستاني گيلان شمشير نقره و دستبند طلا ميدهد. حفاران غيرمجاز پدر محوطههاي تاريخي گيلان را درآوردهاند و جايي در اين استان نمانده كه آنها حفاري نكرده باشند. شما پروندههاي اين استان را بررسي كنيد. امروز حفاران غيرمجاز را ميگيرند و فردا آزاد ميكنند. ميراث فرهنگي اين استان آنجا چه كار ميكند؟ گيلان را با خاك يكسان كردهاند. »