به گزارش همشهري، سوم خردادماه سال 90به مأموران انتظامي خبر رسيد در جريان درگيري بين چند جوان در قاسم آباد شهريار يكي از آنها به ضرب چاقو به قتل رسيده است. دقايقي بعد وقتي مأموران به محل وقوع حادثه كه يك باغ بود رسيدند با جسد جواني 20ساله كه با 3ضربه چاقو جان باخته بود، مواجه شدند. هرچند عامل جنايت گريخته بود اما چند نفر وي را هنگام ارتكاب قتل ديده بودند و همه شواهد و مدارك عليه او بود. با وجود اين هيچكس از مخفيگاهش اطلاع نداشت و معلوم نبود او كجا گريخته است.
در شرايطي كه 14روز از اين درگيري خونين ميگذشت كارآگاهان جنايي به اطلاعاتي درباره مخفيگاه متهم دست يافتند و توانستند او را دستگير كنند. متهم در همان تحقيقات مقدماتي به قتل اعتراف و در ادامه صحنه جنايت را نيز بازسازي كرد. در شرايطي كه اولياي دم خواستار قصاص قاتل شده بودند او در دادگاه به قصاص محكوم و اين رأي در ديوانعالي كشور نيز تأييد شد. اما در فاصله كمي تا زمان اجراي حكم، او توانست با پرداخت 90ميليون تومان بهعنوان ديه رضايت اولياي دم را جلب كند و از چوبه دار نجات يابد. در چنين شرايطي وي چند روز قبل به لحاظ جنبه عمومي جرم در دادگاه محاكمه شد.
در اين جلسه كه در شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران، به رياست قاضي اصغر عبداللهي برگزار شد، متهم كه حالا 26سال دارد در دفاع از خودش گفت: درگيري من و مقتول يك حادثه بود و من ناخواسته مرتكب قتل شدم. وي ادامه داد: شب حادثه من و چند نفر از دوستانم از يكي از خيابانهاي شهريار عبور ميكرديم كه مقتول و دوستانش سوار بر موتورسيكلت از كنار ما عبور كردند. مقتول وقتي از كنارم رد ميشد با دست ضربهاي به من زد. وقتي من و دوستانم به او اعتراض كرديم ميخواست با ما دعوا كند كه با پادرمياني چند نفر هيچ درگيري اتفاق نيفتاد.
متهم در ادامه گفت: ما ميخواستيم به ايستگاه اتوبوس برويم و از آنجا به خانههايمان برگرديم كه مرد باغباني گفت مقتول و دوستانش كمي جلوتر منتظرند تا با ما درگير شوند. او گفت ميتوانيم از داخل باغش عبور كنيم تا آنها ما را نبينند و درگيري رخ ندهد. ما هم قبول كرديم و وارد باغ شديم اما مقتول و دوستانش ما را ديدند و درگير شدند. درحاليكه آنها ما را كتك ميزدند براي دفاع از خودم چاقويي را كه متعلق به يكي از دوستانم بود از او گرفتم و 3ضربه به پهلوي مقتول زدم و فرار كردم.
متهم درحاليكه سرش را به نشانه پشيماني پايين اندخته بود ادامه داد: باور كنيد كه نميدانستم ضربههايي كه زدهام باعث مرگ او شده است. اما 2هفته بعد وقتي دستگير شدم فهميدم كه او جانش را از دست داده است. وقتي حكم قصاصم صادر شد در يك قدمي چوبه دار بودم و هر شب كابوس ميديدم. ديگر اميدي به زندگي نداشتم اما پدر و مادر مقتول بزرگي كردند و من را در قبال دريافت ديه بخشيدند. آنها هر تصميمي كه ميگرفتند حق داشتند.
من 300ميليون تومان سفته به آنها دادم كه هيچ وقت پايم را در قاسمآباد نگذارم. در اين مدت پدر و مادرم هم سختيهاي زيادي كشيدند و مجبور شدند براي فراهم كردن ديه خانهشان را بفروشند. به همين دليل از قضات دادگاه ميخواهم كه در مجازات من تخفيف قائل شوند تا من بتوانم گذشتهام را جبران كنم.
با پايان دفاعيات متهم قضات دادگاه وارد شور شدند و متهم را به تحمل 6سال حبس با احتساب ايام بازداشت محكوم كردند. به اين ترتيب پسر جوان پس از 6سال بهزودي از زندان آزاد خواهد شد.