جريانهاي سياسي حداقل در بيان نسبت به شكلگيري گفتوگوهاي ملي در زمينههاي مختلف رويخوش نشان خواهند داد. در اين مسئله نيز بحثي نيست كه گفتوگوهاي ملي يك ضرورت ملي در همه مقاطع زماني است، نه صرف مقطع زماني كنوني. اما راهكار اجرايي مسئله گفتوگوهاي ملي بين جريانهاي سياسي چيست؟
اين اتفاق طي سالهاي گذشته هرگز در مرحله عمل به وقوع نپيوسته است و در جستوجوي علل اصلي آن بايد به مداواي ريشهها پرداخت. در غيراين حالت اظهارنظر جريانهاي سياسي در حد حرف باقي خواهند ماند و چهبسا از آن تعبير اغراض سياسي يك جريان خاص شود. در جستوجوي راهكارهاي گفتوگوهاي ملي چند نكته قرين به اهميت است:
1-گفتوگوهاي ملي بدان معنا نيست كه افرادي دعوت شوند، محلي تعيين شود و سپس آنها در زمان مشخصي براي جلسه آشتي ملي گرد هم آيند. موضوع نبايد سادهانگاري شود. مشكل اصلي در تحقق نيافتن گفتوگوهاي ملي قانون انتخابات كشور است. در كشورهاي توسعه يافته كه احزاب و جريانهاي سياسي مختلف وجود دارند، قدرتمندان براي ورود به پارلمان، نخستوزيري يا رياستجمهوري نياز به آراي مردم دارند و جريانهاي سياسياي كه نتوانند آراي حداكثري را در يك انتخابات كسب كنند مجبور هستند براي تشكيل دولت با جريان حاكم ائتلاف كنند.
در چنين شرايطي جريان بازنده ملزم ميشود بهرغم اختلافاتي كه با طيف پيروز دارد با جريان سياسي مقابل وارد مذاكرات شود. آنها براساس قوانين انتخاباتي خود ملزم به مذاكره هستند. گفتوگوي ملي در ايران يك توصيه و رهنمود اخلاقي است ولي در كشورهاي توسعهيافته يك امر مبتني بر قانون است. بايد الزامي وجود داشته باشد تا جريانهاي سياسي در كشور ما گفتوگو كنند. تا زماني كه اين الزام وجود نداشته باشد، نتيجه اين خواهد شد كه دولت و مجلس از هر جريان سياسياي كه انتخاب شوند، جريان سياسي مقابل قلعوقمع خواهد شد. بنابراين فضاي سياسي در ايران بايد به سمت اصلاح قانون انتخابات حركت كند.
2-گفتوگوهاي ملي يك اتفاق ضروري در چارچوب منافع ملي كشورهاست. اين مفهوم بهمعناي سازش و تباني گروههاي سياسي با يكديگر نيست، بلكه اقدامي است كه ضرورتا براي حل مشكلات اساسي كشور مبتني بر اشتراكات گروههاي سياسي رقم ميخورد. اختلافنظر جريانها و احزاب در نحوه اداره كشور در كشورهاي ديگر جدي است و اين اختلاف نيز به مباني نظر آنها برميگردد. بهعنوان مثال يك جريان سياسي ممكن است كاملا سوسياليستي بينديشد و برهمين اساس خطمشي اجرايايش نيز بهگونه ديگري متفاوت از انديشه سرمايهداري خواهد بود.
با اين حال اين جناحها با يكديگر مذاكره و توافق ميكنند. اين توافق الزاما بهمعناي كوتاه آمدن از اصول فكريشان نيست، بلكه براساس منافع و مصالح ملي است. بين جريانهاي سياسي يك كشور مشتركات زياد و نقاط افتراق وجود دارد. آنها با حفظ مواضع فكري جريان سياسي خود روي مشتركات مذاكره ميكنند. در كشور ما تاكنون اين اتفاق نيفتاده است و به همين علت ترس، واهمه و ابهام جدي ايجاد ميكند. سريعا اين پرسش ايجاد ميشود كه آيا مذاكره بر سر اصول فكريمان است؟
آيا مذاكره بهمعناي تسامح و شخصيت سياسي خود را فروختن است؟ اين ابهامات بهعلت آن است كه تاكنون مذاكرهاي انجام نشده است. اين ارزيابي بهويژه درخصوص مراودات دولت و مجلس از 2جناح متفاوت احصا ميشود. آيا جناحهاي سياسي ما در مجلس ميتوانند بر سر مشتركات يك وزير پيشنهادي با يكديگر گفتوگو كنند؟ بايد بتوانند هرچند كه به توافق نرسند. بنابراين امكان گفتوگوي ملي وجود دارد ولي چون تاكنون در سطح كلان در نهادهاي قانوني كشور انجام نشده است واهمه ايجاد ميكند.
3-مذاكره و توافق سياسي با تعابيري كه در ارتباط با آن مطرح ميشود همگي بايد در نهادهاي قانوني صورت گيرد. در غيراين صورت فقط يك توصيه خواهد بود و ضمانت اجرايي نخواهد نداشت. بهعنوان يك پيشنهاد دولت ميتواند ميزبان نوعي از گفتوگوهاي ملي در يك موضوع خاص باشد. جريانهاي سياسي ما در مقطع فعلي نياز به يك محمل مناسب براي شكلگيري گفتوگوهاي ملي دارند. دولت بهمعناي كل قوه مجريه ازجمله وزارت كشور يا نهاد رياستجمهوري اين ظرفيت و سعهصدر را دارد تا باب اين گفتوگوها را فراهم آورد. همه دولتها در اين زمينه كوتاهي كردهاند.
دولت ميتواند يك موضوع خاص در زمينه اقتصادي، سياست داخلي، خارجي يا حتي فرهنگي و اجتماعي را با پيشگامي مطرح كند و جريانهاي سياسي را براي مذاكرات دعوت كند؛ حتي اگر اين مذاكرات علني نباشد يا بهصورت محدود برگزار شود. چنين اقدامي پايهاي براي آموزش جريانهاي سياسي براي نشستن دور يك ميز و همفكري خواهد شد؛ والبته كه گام نخست و كوتاه در مسير گفتوگوها تلقي ميشود. جريانهاي سياسي از اين طريق ميتوانند با يكديگر گفتوگو كنند، حرفهاي هم را استماع و همديگر را تحمل كنند. تحمل ملي ما براي مذاكره از اين طريق افزايش خواهد يافت.
- تحليلگر مسائل سياسي