معاون امور زنان رئيسجمهور با اشاره به اينكه بايد روي بحث خشونت در جامعه كار شود، به اهميت ارائه آموزشهاي پيشگيرانه لازم در اينباره اشاره كرد و گفت: متأسفانه پيمايشها نشان ميدهند كه تمايل به خشونت در دختران رو به افزايش است. اميدواريم بتوانيم اقدامات درست و مؤثري در اينباره انجام دهيم و كارگروهي را در اين زمينه ايجاد كنيم. اما چرا تمايل به «خشونت» در بين دختران افزايش يافته است؟ در گفتوگو با 2كارشناس حوزه زنان اين موضوع را بررسي كردهايم:
- آسيبها، دختران را به خشونت سوق ميدهد
پروانه مافي، نماينده مجلس با اشاره به اينكه تمايل به خشونت در ميان دختران نتيجه تبعيضهايي است كه بر آنها وارد ميشود، گفت: همه گروههاي اجتماعي از زنان و مردان گرفته تا دختران و پسران وقتي تبعيض، نابرابري و بيعدالتي ميبينند خشونت از خود نشان ميدهند.
وي به همشهري گفت: بايد ببينيم چه شرايطي بهوجود آمده كه خشونت در ميان دختران زيادشده، جامعه چه نوع رفتارهايي را به آنها تحميل كرده است و چه رفتارهايي از طرف گروههاي اجتماعي و خانوادهها نسبت به دختران اعمال شده كه نتيجه بارز آن خشونتي شده كه اكنون از آن نام برده ميشود.
به گفته وي، وقتي دختران در جامعه احساس ناامني ميكنند و شاهد مسائلي مثل فقر، جدايي يا اعتياد والدين هستند در كنار عدمنظارت والدين به آنها بهطور ناخواسته به سمت خشونت سوق پيدا ميكنند.
نماينده مردم تهران در مجلس گفت: در شرايط عادي هيچ انساني به سمت خشونت نميرود. به همين دليل است كه بايد افزايش خشونت در ميان دختران جوان ريشهيابي شود. به گفته مافي اينكه تمايل به بروز خشونت در ميان دختران افزايش يافته ظاهر قضيه است اما ريشه اين موضوع بايد واكاوي شود كه چرا اين موضوع اتفاق افتاده است؟
يك بخش تعاملاتي است كه بر اثر توسعه همهجانبه فضاي ديجيتال و شبكههاي مجازي در جامعه ايجاد شده؛ شبكههايي كه كنترل مناسبي روي آنها نيست و دختران و پسران كم سن و سال قدرت تفكيك خير و شر و خوب و بد را در اين فضا كمتر دارند و تأثير زيادي كه اين فضاها روي افكار بچهها ميگذارند بايد بهصورت آكادميك بررسي و ريشهيابي شود چرا كه اگر با ريشهها مبارزه شود ميتوان اميدوار بود كه بروز خشونتها در دختران جوان پايين بيايد.
مافي با اشاره به اينكه اقدامات فرهنگي مؤثري ميتوان در اين زمينه انجام داد اما تأثيرات اقدامات فرهنگي بطئي و آرام است، گفت: در بخش قانونگذاري و در كميسيونهاي فرهنگي و اجتماعي مجلس بايد روي اين موضوع بهعنوان يك مسئله مهم و اولويت نخست كار شود و قوانيني را براي آن مصوب كرد كه تا اندازهاي بتوان اين شرايط را مهار كرد تا تأثيرات كار فرهنگي كه در اين زمينه بايد انجام شود بهتدريج خود را در جامعه نشان دهد.
مافي با بيان اينكه مراكز آموزشي ميتوانند كمك خوبي در كاهش اين معضل داشته باشند، گفت: آموزش و پرورش و دانشگاهها بهعنوان مراكزي كه با تعداد زيادي از دختران در ارتباط هستند، ميتوانند به خوبي با اين موضوع برخورد كرده و با مظاهر خشونتساز مبارزه كنند تا بهتدريج ريشه اين پديدهها خشكانده شود.
- خشونت را نميتوان جداي از آسيبهاي اجتماعي ديد
آذر منصوري، فعال حقوق زنان نيز با اشاره به اينكه براي بررسي ميزان خشونت در دختران نياز به ارائه شواهد دقيق و عيني است، به همشهري گفت: بايد در اين زمينه پژوهشهاي مؤثري انجام شده باشد كه بتوان با درك دقيق صورت مسئله ابعاد آن را شناخت و در مرحله بعد به عوامل و ريشههاي پيامدهاي آن پرداخت و در نهايت در جستوجوي راهكارهاي كارآمد و مؤثر براي پيشگيري و درمان اين آسيب اجتماعي بود. به گفته وي خشونت، عكسالعمل طبيعي انسان در برابر كنشهايي است كه او را رنج ميدهد و در باور خود تنها واكنش مؤثر در برابر آنها را اعمال خشونت نسبت بهخود يا نسبت به اطرافيان ميداند. براساس پژوهشهايي كه در سخنان خانم ابتكار به آن اشاره شده سن خشونت در دختران به دوران پس از مقطع ابتدايي يا همان راهنمايي قديم كاهش پيدا كرده است كه بهطور طبيعي دوران آغاز بلوغ دختران محسوب ميشود. در واقع با آغاز دوران بلوغ ميتوان گفت كه خشونتها بيشتر خود را بروز ميدهند. با اين فرض بايد ديد چه آموزشهايي به پسران و دختران ما در دوران قبل از بلوغ براي آمادگي اين دوران داده ميشود و اين آموزشها تا چه حد آنها را براي تغييرات فيزيكي و رواني اين دوره آماده ميكند؟
منصوري تأكيد كرد: اينجا نقش خانواده، صداوسيما، رسانهها، تريبونهاي رسمي و غيررسمي و بهخصوص آموزش و پرورش بهعنوان تنها نهاد رسمي تعليم و تربيت در كشور بيشتر است. اينها تماما قابل بررسي است. بايد ديد چه مقدماتي براي تخليه هيجانات نوجوانان بهخصوص دختران در كشور فراهم شده و نقش توليدات صدا و سيما، سينما و...در اين زمينه چيست؟ وي تصريح كرد: نياز است روي اين دو مسئله بررسي جدي صورت گيرد چراكه خشونت فقط يكي از آسيبهاي اجتماعي است كه سن آن پايين آمده است. مسئله ديگر اين است كه تمام آسيبهاي اجتماعي در مجاورت يكديگر قرار دارند. نميتوان به يك آسيب اجتماعي پرداخت اما آسيبهاي اجتماعي ديگر را مدنظر قرار نداد. در مورد خشونت هم اين مسئله هست.
خشونت را نميتوان جداي از آسيبهاي اجتماعي ديگر مورد بررسي قرار داد. وي در پاسخ به اين سؤال كه تداوم افزايش خشونتها در دختران چه عواقبي را ميتواند در آينده داشته باشد، گفت: تداوم خشونت خود ميتواند زمينه بروز آسيبهاي اجتماعي ديگر در كشور باشد. بهعنوان مثال اين دختران در آينده نميتوانند از پس مشكلات خود برآيند چون آنها خشونت را بهعنوان راهكار مقابله با ناملايمات انتخاب كردهاند؛ البته شايد ما انتخاب ديگري برايشان نگذاشتهايم. هر خشونت خود مولد خشونتهاي ديگر است و دختران يك جامعه اگر اين راهكار را برگزينند بايد نگران آينده آن جامعه و كشور بود.
- روي مشكلات سرپوش نگذاريم
به گفته وي مشكل اصلي در كشور ما در مواجهه با آسيبهاي اجتماعي، ديدهنشدن درست و دقيق صورت مسئله است. مسئله خشونت دختران هم از اين قاعده مستثني نيست. از يك طرف مسئله درست ديده نميشود و از طرف ديگر يا سرپوش گذاشته ميشود و يا صورت مسئله پاك ميشود اما نخستين قدم درك درست و دقيق ميزان خشونت در اين نسل است.
منصوري تأكيد كرد: قدم بعدي از يكسو آموزش صحيح است كه بايد در سياستگذاري كلان نظام اين جمعبندي بهوجود بيايد. هر نهادي كه محصول آموزش به جامعه توليد ميكند بايد در اين سياستگذاري كلان برايش نقش و مأموريت تعريف شود. بايد ديد دختران امروز ايران چگونه فكر ميكنند و بهنظرم بايد به آنها فرصت حرفزدن و خودنمايي داد. بايد راههاي اعتماد به نفس را به آنها آموخت و مادران و والدين آنها را نيز در اين آموزشها درگير كرد.صدا و سيما و ديگر رسانههاي كشور كه در شكلگيري باور و رفتار افراد جامعه نقش دارند، بايد در اين آموزش هم نقش داشته باشند و هم مسئوليتپذير باشند. بايد ببينيم كشورهاي موفق دنيا از چه مدلهاي آموزش استفاده كردهاند كه امروز وضعشان از ما بهتر است؟ در نهايت بايد بيشتر از درمان به فكر پيشگيري بود.
به گفته منصوري شكاف جنسيتي ايران در گزارش مجمع جهاني اقتصاد ٢٠١٧در بين ١٤٤كشور جهان ١٤٠اعلام شده، اين هم بخشي از صورت مسئله است.با اين شكاف جنسيتي و سطح از تبعيض عليه زنان و حذف آنان از فرايند توسعه و پيشرفت همهجانبه كشور نميتوان انتظار نسلي ايدهآل داشت. بايد ببينيم در مقطع پيشدبستاني و دبستان چه آموزشهايي به دخترانمان ميدهيم و چه فضايي براي تربيت جسمي و رواني آنها آماده كردهايم و تناسب اين دادهها با اقتضائات دنياي امروز چيست كه پاسخ به اين سؤالات خود بخشي از درمان است.