او در اين مدت ازدواج كرد و صاحب 3فرزند شد اما سرانجام پليس او را شناسايي كرد تا خون مقتول پايمال نشود. به گزارش همشهري، شامگاه 27خردادماه سال84 پيكر نيمهجان مردي به بيمارستاني در ورامين منتقل شد. او در جريان يك درگيري خياباني مجروح و دچار خونريزي زيادي شده بود. با اينكه پزشكان تلاش كردند وي را نجات دهند اما چند ساعت بعد جان خود را از دست داد. با مرگ اين مرد تحقيقات براي رازگشايي از اين جنايت آغاز شد.
شواهد نشان ميداد 2جوان موتور سوار در بلوار رسالت با وي درگير شدهاند. در جريان تحقيقات يكي از متهمان دستگير شد اما دومين متهم هيچ ردي از خود به جا نگذاشته بود. جوان بازداشت شده در بازجوييها گفت: من و دوستم از يك عروسي آمده بوديم و هر دو حالت طبيعي نداشتيم. در خيابان با مقتول چشم تو چشم شديم و ناگهان دوستم با چاقو به او ضربه زد و دو نفري فرار كرديم.
اين متهم مدتي بعد در دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه و به اتهام معاونت در قتل به تحمل 10سال حبس محكوم شد. قضات دادگاه متهم اصلي را كه فراري بود نيز بهطور غيابي به قصاص محكوم كرد. با اين حال تحقيقات براي دستگيري قاتل فراري همچنان ادامه داشت. با اينكه هيچكس از مخفيگاه او اطلاعي نداشت، خانواده مقتول به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد او در يكي از شهرهاي غرب كشور بهطور مخفيانه زندگي ميكند. به اين ترتيب در شرايطي كه 12سال و يكماه از وقوع جنايت ميگذشت متهم كه فكرش را هم نميكرد پليس هنوز در تعقيبش باشد دستگير شد.
متهم كه هنگام وقوع جرم 24سال داشت و حالا 36ساله است به قتل اعتراف كرد و گفت كه در اين مدت بهطور مخفيانه زندگي كرده است. او ادامه داد: بعد از قتل مدتي در مشهد زندگي ميكردم اما مدام ميترسيدم پليس دستگيرم كند. به همين دليل مدام مخفيگاهم را تغيير ميدادم و به شهرهاي مختلف ميرفتم.
با اين حال مدتي بعد ازدواج كردم و در اين سالها صاحب 3فرزند شدم. بعد از آن هم فكرش را نميكردم دستگير شوم و به زندگي عاديام ادامه ميدادم تا اينكه سرانجام مخفيگاهم لو رفت و دستگير شدم. هرچند اين مرد به قصاص محكوم شده بود اما چون رأي دادگاه غيابي بود وي درخواست واخواهي كرد. به اين ترتيب پرونده وي بار ديگر به دادگاه فرستاده شد و قرار است وي بهزودي در شعبه چهارم دادگاه كيفري يك استان تهران به رياست قاضي اصغر عبداللهي محاكمه شود.