اما بعد از پخش اين مجموعه، سطح سليقه مخاطب بالا رفت. فيلمنامه موفق اين سريال كه حسين پاكدل و شاهمحمدي مسئوليت نوشتن آن را بر عهده داشتند و همچنين بازي قابلقبول رضا كيانيان در نقش جمشيد و داريوش فرهنگ در نقش سرهنگ كلاني، انگيزه ساخت سريالهاي پليسي را در تلويزيون بالا برد. يك سال بعد از پخش شليك نهايي و استقبال از آن، حسن هدايت دستبهكار شد تا نخستين سريال پليسي كارآگاهمحور را مقابل دوربين ببرد. «كارآگاه علوي» با بازي احمد نجفي، روايتگر پروندههاي اداره تأمينات در سالهاي 1308تا 1314بود.
- مجموعههاي ناموفق
اما در ادامه، همكاري پليس با فيلمسازان براي ساخت مجموعههاي پليسي، چنگي به دل نزد و جز «سرنخ» كيومرث پوراحمد و «خواب و بيدار» مهدي فخيمزاده، مابقي سريالها نتوانستند در خاطره جمعي مخاطبان جايي براي خود باز كنند.
اگرچه چند سالي است كه تلويزيون پخش سريال پليسي همزمان با هفته نيروي انتظامي را وظيفه خود ميداند اما هيچيك از اين مجموعهها به دلايل مختلف هنوز نتوانستهاند همپاي سريالهاي پليسي دهه70 مخاطب را با خود همراه كنند. شايد به همين خاطر امسال همكاري پليس با تلويزيون، شكل و شمايل تازهاي به خود گرفت و كريم لكزاده توانست چهره واقعيتري از پليس در فيلمنامه نوار زرد به تصوير بكشد؛ «من اساسا فيلمكوتاهساز هستم و فيلمهاي بلندي هم كه ساختهام تجربهگرا و مستقل بودهاند.ماجراي فيلمنامهنويسيام براي يك سريال تلويزيوني از جايي شروع شد كه مؤسسه «ناجي هنر» از من دعوت كرد سريالي براي پليس بنويسم. اين نخستين بار بود كه سريالنويسي را تجربه ميكردم.»
- همكاري پليس
نوار زرد به كارگرداني پوريا آذربايجاني و با بازي امير آقايي، نخستين تجربه سريالنويسي لكزاده است؛ جواني كه چندي پيش در مقام كارگردان ،فيلم «قيچي» را روانه پرده سالنهاي هنر و تجربه كرد:«طبيعتا اطلاعات و آگاهي چنداني از ژانر پليسيـ معمايي نداشتم اما ميدانستم كه اين ژانر در تلويزيون جايگاه قابلتوجهي دارد. خودم هم به اين ژانر علاقهمندم و واقعا برايم جذاب است اما علاقهاي به فيلمهاي پليسيـ اكشن به شكلي كه تا حالا در تلويزيون ديدهايم، نداشتم.»
لكزاده در بخشي از صحبتهاي خود يكي از عوامل موفقيت نوار زرد و استقبال مخاطب از آن را همكاري پليس با فيلمنامهنويس ميداند؛ اتفاقي كه پيش از اين كمتر شاهد آن بودهايم؛ «خوشبختانه در جلساتي كه با مؤسسه ناجي هنر داشتيم متوجه شديم كه گارد بستهاي ندارند؛ همان موقع تصميم گرفتيم پليس و كارآگاهي را به مخاطب نشان دهيم كه نمونهاش را كمتر ديده باشد و در عين حال مسئله آموزش به مردم براي مقابله با جرم و جنايت در لايههاي پوشيدهتري بيان شود. در واقع همراهي پليس من را علاقهمند كرد كه پروسه تحقيق را دقيقتر طي كنم.»
تأكيد فيلمنامهنويس بر معرفي كارآگاه ايراني را شايد بتوان يكي از دلايل جذابيت اين مجموعه در نظر گرفت؛ اتفاقي كه نمونه مشابه آن را در دهه70 و مجموعه كارآگاه علوي شاهد بوديم:«در ميان تحقيقات متوجه شدم كه كارآگاههاي ايراني واقعا چه ويژگيهايي دارند و اتفاقا چند جلسه با آنها داشتيم و ديديم چقدر آدمهاي جذابي هستند. اين آدمها با پيشفرضهاي ذهني مخاطب فاصله زيادي دارند؛ فاصلهاي كه بعد از معاشرتكردن با آنها، متوجه آن ميشويد. همين رفتوآمدها هم باعث شد كه من پيرنگ اصلي سريال را شكل دهم و انگيزه پيدا كنم كه فيلمنامه را بر اساس كليشهها و الگوهاي رايج پيش نبرم.»
- دعواي خير و شر
لكزاده در همان مراحل تحقيق، تصميم گرفت بخشي از داستان را به صورت مستند و با نگاه به پروندههاي واقعي پيش ببرد: «بخشي از پروندههايي كه در سريال ميبينيد، بر اساس مستندات است. البته بخشهايي از اين پروندهها به دستكاري و تخيل هم نياز داشت كه اين كار را انجام داديم. همچنين فرمي را در نظر گرفتيم كه در پايان هر قسمت، مخاطب از داستان اصلي دور نشود و خردهپيرنگها را در قسمتهاي بعدي دنبال كرديم. علاوه بر اين به گرههاي عاطفي هم فكر كرديم؛ اينكه قرار است با كارآگاهي روبهرو باشيم كه پيش از پليسبودن، يك انسان است. همه اينها به متفاوتشدن مجموعه كمك كرد. اما اگر بخواهيم به شكل بدوي به داستانهاي پليسي نگاه كنيم، به همان دعواي خير و شر ميرسيم. در چنين شرايطي اگر شر را نشان ندهيد، خير نميتواند خودنمايي كند و همين مقابله تكراري، تا اندازهاي دستمان را ميبست.
در نهايت با همكاري پليس، شكل تازهاي از جنايت و مكافات را به تصوير كشيديم و به نظرم نواز زرد قدم اول متفاوتكاركردن را برداشت.» اين كارگردان، نگاهي هم به مجموعه داستانهاي پليسيـمعمايي نويسندگان خارجي داشته است؛ همانهايي كه محبوبترين سريالهاي پليسي خارجي با الهام از آنها ساختهشدند: «نمونه داستانهاي آگاتا كريستي در مجموعه «پوآرو» هميشه برايم جذاب بود؛ اينكه در كشف جنايت هم رگههايي از درام وجود دارد و كارآگاه تنها آدم تأثيرگذار حل معما نيست؛ به همينخاطر سعي كردم تركيبي از شرلوك هلمز و پوآرو را در ذهن داشته باشم؛ مدلي كه به صورت ميداني پروسه چگونگي وقوع جرم را كشف ميكند. اين شيوه جذاب در داستانهاي پل استر هم وجود دارد.»
- نوار زرد؛ شروعي تازه
جزئيات شخصيتپردازي و اجراي آن در سريال نوار زرد، محور اصلي نقد منتقدان است. برخي معتقدند كه واقعگرايي در شخصيت اصلي سريال با بازي امير آقايي، در سكانسهايي جاي خود را به اغراق ميدهد اما لكزاده از نتيجه كار راضي است: «در كل از نوار زرد و پروسه توليد آن راضيام. اين نخستين تجربه فيلمنامهنويسي من براي تلويزيون است.
من خودم فيلمساز هستم و زمان نوشتن هر سكانس، ميتوانستم در ذهنم آن را كارگرداني كنم؛البته شايد اين ديدگاه اشتباه باشد اما گريزي از آن نبود. بخشهايي از سريال با آنچه در ذهن من بود، تفاوت دارد اما خب، اين موضوع كاملا طبيعي است چون مولفي به نام كارگردان وجود دارد كه دخلوتصرفهاي خودش را در فيلم انجام ميدهد و فيلتر او با فيلتر نويسنده متفاوت است.
برخي ويژگيهاي شخصيت كاوه كيهان، همان چيزي بود كه زمان نوشتن به آن رسيدم اما اگر قرار بود خودم بهعنوان كارگردان پشت دوربين قرار بگيرم، تغييراتي در طراحي لباس و برخي جزئيات كاراكتر ايجاد ميكردم. با اين همه از نتيجه كار راضيام.» نوار زرد با همه نقاط ضعف و قوتش ميتواند شروعي تازه براي همكاري پليس با تلويزيون باشد؛ فصل تازه سريالسازي در ژانر پليسي ـ معمايي. به گفته لكزاده،كمي فاصلهگرفتن از بخشنامههاي آموزشي و بايدها و نبايدهاي ارگاني و سازماني و توجه به جذابيت دراماتيك در ساخت چنين آثاري، ميتواند بيش از هميشه تأثيرگذار باشد. با اين روند ميتوان اميدوار بود كه ارگانهاي سفارشدهنده ابتدا به جذابيت درام توجه كنند نه فقط پيامهايي كه قرار است منتقل كنند.