اقدام به كودتا از سوي ارتشي كه به واسطه وفادارياش پايه اصلي تداوم حاكميت حزب زانوپياف و رهبر تاريخياش رابرت موگابه در 4-3دهه اخير بوده است. انتظار بروز شرايط كودتايي در زيمبابوه شايد وقتي بيشتر معنادار شود كه بدانيم اين زيمبابوهاي كه روزگاري آن را بهعنوان انبار غله آفريقا و با سوادترين در دنيا ميشناختيم،
امروز بههردليل با تورم بالاي 100هزار درصد روبهروست و 70درصد جمعيت آن زير خط فقر روزگار ميگذرانند؛ مديريت انتقاد برانگيز رابرت موگابه كه از 35سال پيش در راس قدرت است، به علاوه تحريمها و انزواي بينالمللي، شرايط زندگي مردم صبور زيمبابوه را سخت و سختتر كرده؛ آنها بهعلت تعلق خاطر قبيلهاي و احترامي كه براي موگابه قائلاند شايد در يك انتخابات ديگر بازهم به وي رأي بدهند.
اماآنها به جز فقر و تورم با ايدز در ابعاد گسترده و معضلاتي مانند موج شديد مهاجرت نخبگانشان نيز مواجهند و البته رئيسجمهور 93سالهشان كه بهعلت كهولت سن بيشتر از قبل سخنرانيهاي نامفهوم دارد و البته بيشتر از قبل در جلسات دولت خوابش ميبرد؛ با اين حال اين پير استعمار ستيز آفريقا، ادامه حيات در راس قدرت به هر شكل ممكن را فراموش نكرده است؛ بر اين اساس وقتي همين هفته گذشته و در فاصله حدود يكماه تا كنگره حزب حاكم، وي كوشيد راه رئيسجمهورشدن بعد از خودش را براي همسر جوانش گريس موگابه مهيا سازد، ارتش وفادار وارد ميدان شد.
اين دستكم ديدگاه منتقدان موگابه است كه بركناري اخير امرسون منانگاواوا، معاون قدرتمند رئيسجمهور و همرزم انقلابياش را در اين راستا تحليل ميكنند؛ شخصيتي سياسي كه بيش از همگان به رهبري حزب بعد از موگابه نزديك بوده، اما اكنون راه تبعيد خودخواسته را در پيش گرفته و رابرت را به شخصيسازي و خانوادگيسازي حكومت و اهداف حزب حاكم متهم كرده است.
كونستانتينو شيوانگا، رئيس ستاد مشترك ارتش زيمبابوه و نزديك به معاون بركنار شده، وقتي دوشنبه از تصميم بركناري منانگاواوا انتقاد كرد و هشدار داد، شايد فكر نميكرد بايد 24ساعت بعد از آن، تهديدش را عملي كند؛ كنترل نهادهاي اصلي كشور، راديو و تلويزيون و البته اقامتگاه رئيسجمهور همراه با موگابه و خانوادهاش در آن، به هر بياني اقدام به كودتاست، جداي از اينكه نتيجهاش موفقيت آميز باشد يا نه؛
زيمبابوه و مردم اين كشور، در همه اين سالها به قيمت وفاداري به اهداف استقلال و آراي رهبران استعمارستيز آفريقا و در راس آنها موگابه، سختيها و محروميتهاي زيادي را بهعلت تحريم و انزواي بينالمللي و البته كشورداري نامطلوب تحمل كرده اند؛ آنها براي اينكه جوان ترها و خوشفكر ترها را بعد از قرني در راس اداره كشورشان ببينند، قطعا لياقت دارند انتقال قدرتي معقولانهتر و به زبان امروزي دمكراتيك را تجربه كنند، اما اين نيز شايد غنيمت است.