حاليه هم روزي يك هزار نفر چه از گرسنگي و چه به واسطه ناخوشي حصبه تلف ميشود... در خيابان ميگذري ميبيني مردم ايستادهاند، مراجعت از همان راه، يكي يكي به خاك هلاكت افتادهاند.»مرحوم جعفر شهري براي نگارنده نقل ميكرد: «مردم دسته دسته مثل چوب خشك و هيزم، در معابر به علت بيماري و گرسنگي افتاده و مرده بودند و حكومت احمدشاه كاري در برابر اين تلفات نه تنها انجام نميداد، بلكه احمدشاه با احتكار و گرانفروشي گندم، به اين فاجعه دامن ميزد.»
طبق احصاييه نفوس شهر طهران در سال 1301 شمسي، در 10محله ارك، دولت، حسنآباد، سنگلج، قناتآباد، محمديه، قاجاريه، بازار، عودلاجان و شهر جديد، جمعا 196 هزار و 255 نفر در 4هزار و 134 خانوار زندگي ميكردند و تعداد خانههاي تهران، 21 هزار و 735 باب بود و جمعيت زنان، به تعداد 4 هزار و 547 نفر بيشتر از مردان بود و يك سال بعد، جمعيت تهران تقريبا به210هزار نفر رسيد و به ترتيب در سالهاي 1318، به 540هزار نفر،
سال 1321 به 699هزار نفر، سال 1325 به 880هزار نفر، سال 1329 به 989هزار نفر، سال 1335 به يك ميليون و 512 هزار و 82نفر، سال 1338 به يك ميليون و 706هزار نفر، سال 1342 به 2 ميليون و 317هزار نفر و سال 1345 به 2 ميليون و 719هزار و 730 نفر بالغ گشت و اين در حالي بود كه از سال 1341 برنامه كنترل جمعيت بهطور جدي در دستور كار دولتمردان وقت قرار گرفت و در سال 1343 اداره بهداشت و درمان، مادران و كودكان در وزارت بهداشت وقت تاسيس شد.
در سال 1346 كنترل جمعيت يكي از مصاديق حقوق اوليه بشر قلمداد شد و رقم رشد جمعيت كه 2.6درصد بود به 1.9درصد تقليل پيدا كرد. با پيروزي انقلاب اسلامي به رغم آن كه همچنان برنامه كنترل جمعيت در دستور كار بود، به تدريج رقم آن به 3.9درصد رسيد. نكته حائز اهميت ميزان رشد جمعيت در برابر هر يك درصد رشد است و طي مدت 70سال، در صورت رشد يك درصدي جمعيت، تعداد آنها دوبرابر ميشود و 2درصد رشد،
طي 35سال جمعيت را دوبرابر نموده و از اين پس، ضريب تصاعديگرفته و با هر دهم درصد رشد جمعيت، تعداد افزايش يافته و چنانچه رقم رشد جمعيت طي سالهاي 1375-1357 را همان 3.9درصد بدانيم، در مدت كمتر از 10سال، اين تعداد دوبرابر ميشد و اين چنين، با توجه به وقوع جنگ تحميلي، سياستهاي تشويقي، افزايش مهاجران خارجي و بهخصوص افغانستاني و همچنين كوچ بسياري از جمعيت ساكن در غرب كشور به علت وقوع جنگ، جمعيت تهران به صورت انفجاري رشد كرد.
در اين شرايط نياز به مسكن رو به رشد گذارد و شهرهاي حاشيهاي، يكي پس از ديگري، قدبرافراشتند. سرريز جمعيت در بين شهرهاي اطراف همچون شهريار، كرج و امثالهم ساكن شدند و اسلامشهر، پاكدشت و... شكل گرفتند. اين در حالي بوده و هست كه اكثر جمعيت ساكن در اين شهر و شهركها، داوطلبپيداكردن كار در تهران بوده و هستند.
ايجاد كاري كه در گذشتههاي نهچندان دور، تنها از وظايف دولتها به شمار ميرفت و هنوز هم اين نگاه ادامه دارد.
- پژوهشگر و تهرانشناس