حسين ۲۰ساله است و تا 4ماه ديگر صاحب فرزندي ميشود و اين براي جوان 20 ساله عراقي مسئوليت بزرگي است. ميگويد روزي ۳۰هزار دينار عراقي درآمد دارد كه بايد ۱۰هزار دينار را هر روز هزينه بنزين بدهد. هزينههاي ديگر ماشين هم كه در خيابانهاي پر فراز و نشيب و كوچههاي خاكي عراق جاي خود دارد.
حسين ميگويد: «من به نسبت خيلي از ديگر هم سن و سالهايم در عراق خوششانس بودهام كه توانستهام اين تاكسي را دست و پا كنم.» از زمان حمله آمريكاييها و اشغال عراق، داشتن شغلي ثابت براي اغلب جوانان اين كشور بهرؤيا بدل شده است.
حسين ميگويد: «كاري براي ما نيست. هيچ صنعتي نداريم كه بخواهيم در آن كار كنيم. ادارههاي دولتي هم كه سازمان استخدامي مشخصي ندارند.» ميخندد و با لهجه غليظ عربي ميگويد: «پارتي لاموجود!» معمولا فروشندهها و رانندگان تاكسي در شهرهاي پر رفتوآمد عراق، چند كلمهاي فارسي بلد هستند. اما جالب است كه اين راننده جوان عراقي هم با كلمه پارتيبازي آشناست! اينطور كه از صحبتهاي جوانهاي عراقي برميآيد، معدود فرصتهاي شغلي دولتي هم از آن آقازادهها و كساني است كه پارتي داشته باشند.
حسين ميگويد: «با اين درآمد نميشود زندگي كرد هزينهها در عراق خيلي بالاست و درآمدها كم!» بعد با حوصله توضيح ميدهد كه مثلا براي برق چگونه هم به دولت و هم به ژنراتورهاي منطقهاي پول ميدهند و تازه در كنار اينها هر خانه نيازمند يك موتور برق نيز هست!
سجاد به اندازه حسين خوششانس نبوده است. با حمله داعش به موصل، سجاد و خانوادهاش كه از تركمنهاي شيعه ساكن موصل بودهاند آواره كوه و دشت ميشوند. بسياري از فاميلش توسط داعش سربريده شده و خانههايشان ويران شده است. سجاد و خانوادهاش بعد از تجربه روزهاي متوالي گرسنگي و سرگرداني در كوهها خود را به كربلا و نجف ميرسانند و در خانههاي حلبي زندگي ميكنند. از او ميپرسم حالا كه موصل آزاد شده چرا به شهرتان بازنميگرديد؟ به تلخي ميخندد؛ «ديگر خانهاي نداريم كه برگرديم.» بسياري از اين حلبينشينها حتي پول تهيه خوراك روزانه خود را ندارند و مثل سجاد ۲۳ساله با دستفروشي امورات روزانه خود را به سختي ميگذرانند.
بيشتر جوانهاي عراقي اين روزها درس خواندن و ادامه تحصيلات آكادميك را بيفايده و عبث ميدانند. مصطفي هرايي، جوان ۳۰سالهاي است كه به دانشگاه رفته و در رشته كامپيوتر تحصيل كرده است. با اين همه طي 3 سال گذشته در جبهههاي نبرد با داعش بوده است. ميگويد:«طي اين چند سال هر چندماه يكبار مبلغي را بهعنوان حقوق به ما ميدادند كه بخشي از هزينههاي خانواده را تأمين ميكرد.»
اينطور كه توضيح ميدهد اين مبلغ ماهانه حدود ۴۰۰دلار ميشود. ميتوان به راحتي حساب كرد كه چنين درآمدي در عراق ابدا درخور توجه نيست. بهخصوص كه مصطفي هم مانند بسياري از همسن و سالهايش هزينههاي خانواده را به دوش ميكشد. سالها جنگ در اين كشور باعث شده تا بسياري از جوانهاي هم سن و سال مصطفي ناچار باشند بار پدران شهيدشان را به دوش كشيده و خرج كل خانواده را بدهند. پدر مصطفي در انتفاضه شيعيان عليه صدام دستگير و تيرباران شد.
مصطفي حالا از جنگ برگشته و فعلا بيكار است. اميد چنداني به آينده ندارد و ميگويد: «مسئولان ما اكثرا به فكر جيب خودشان هستند. اينجا كسي دلش براي مردم و كشور نميسوزد.» اين روزها در عراق مصطفي تنها كسي نيست كه نسبت به مسئولان و دولتمردان بدبين و بياعتماد است. تقريبا غالب مردم در برابر مشكلات عديدهاي كه بعد از سالها جنگ پياپي دارند احساس تنهايي ميكنند.
ابورعد، مغازهدار ميانسال بغدادي معتقد است سالها جنگ پيدرپي با ايران، كويت، آمريكا و داعش مردم عراق را خسته و كلافه كرده است؛ «مردم ما ديگر به قدرتهاي خارجي بدبين شدهاند. زماني كه آمريكا وارد عراق شد و صدام را سرنگون كرد برخي خوشحال بودند و فكر ميكردند كه آمريكاييها ميخواهند سرمايهگذاري كنند و عراق را بسازند و آباد كنند. اما چند سالي كه گذشت همه فهميدند كه آنها هم فقط به فكر منافع خودشان هستند و كاري براي ما نميكنند. اين شد كه به مبارزه با اشغال خارجيها برخاستند.»
خود ابورعد كه اصالتش به جنوب عراق برميگردد زماني بهخاطر بمبگذاري در مسير كاروان انگليسيها دستگير و زنداني بوده است. اما حالا مثل بسياري از عراقيهاي ديگر ابايي از گفتن كارهايي كه كرده ندارد. با افتخار از مبارزهاش عليه آمريكاييها و انگليسيها ميگويد. اين پارچهفروش در بازار بغداد ميگويد: «آنها كشور ما را اشغال كرده بودند!» 2تن از برادرهاي ابورعد يكي در زمان مبارزه عليه حضور آمريكاييها و ديگري در جنگ با داعش به شهادت رسيدهاند.
در اين كشور تقريبا هر خانوادهاي زخمي از جنگ بر دل دارد؛ يكي پدرش در جنگهاي اجباري زمان صدام كشته شده و ديگري در بمبارانهاي غربيها خانوادهاش را از دست داده. بهخصوص در ميان شيعيان و كردها بسيارند خانوادههايي كه در زمان ديكتاتوري صدامحسين اعدام شدهاند. حالا در ميان خانوادههاي سني مذهب نيز جنگ اثر ويرانگر خود را بر جاي گذاشته است. آنها كه به داعش نپيوستهاند اغلب توسط سياهپوشان تكفيري كشته شدهاند و آنهايي هم كه به داعش پيوستهاند اگر تاكنون نمرده باشند دستكم سرنوشتشان نامعلوم است!
جنگ چنان با تاريخ و سرنوشت اين مردم عجين شده كه بسياري از آنها واقعا و به جد اعتقاد دارند كه اين سرزمين نفرين شده است! براي جماعتي كه چندين نسل است در جنگ بودهاند چنين باورهايي چندان عجيب نيست. حالا هم با وجود اينكه تقريبا كار داعش در بيشتر نقاط اين كشور به پايان رسيده چندان اميدي در ميان مردم و بهخصوص جوانان عراقي ديده نميشود. اكثرا بر اين باورند كه بهزودي شري ديگر و جنگي ديگر گريبانگير كشورشان خواهد شد؛ حال اينكه از كجا و به چه دليل چندان اهميتي ندارد! اينها به تجربه بسيار ديدهاند گلولههايي را كه ظاهرا بدون دليل شليك شدهاند!
- پايان حضور داعش در عراق
روز گذشته نيروهاي مشترك عراقي، متشكل از ارتش، نيروي ويژه مبارزه با تروريسم و حشد عشايري، منطقه راوه، آخرين پايگاه داعش در غرب صحراي انبار در مرز سوريه را آزاد كرده و پرچم اين كشور را باري ديگر بر فراز ساختمانهاي شهر راوه به اهتزاز درآوردند. قاسم الاعرجي، وزير كشور عراق بلافاصه بعد از انتشار خبر آزادي راوه اعلام كرد: وجود داعش در عراق به پايان رسيده است.
نيروهاي نظامي عراق، عمليات آزادسازي شهر راوه را صبح روز جمعه آغاز كردند و به فاصله كمي بعد از تصرف مناطق مسكوني غرب اين شهر (مناطق ابوكوه، البوعبيد، قادسيه و ازرشيه)، كنترل راوه را در دست گرفتند. عبدالامير رشيد، فرمانده عمليات صحراي انبار با اعلام خبر آزادي راوه گفت: اين عمليات با سرعت بسيار بالايي از 3محور آغاز شد و با مشاركت نيروي هوايي عراق و جنگندههاي ائتلاف بينالمللي، آخرين نقطه از خاك عراق كه در دست داعش قرار داشت، آزاد شده است.
شبكه الجزيره، روز پنجشنبه و چند ساعت مانده به آغاز عمليات در گزارشي خبر داده بود با توجه به فرار بخش قابل توجهي از نيروهاي باقيمانده داعش در اين شهر به سوي مناطق مرزي سوريه، عمليات آزادي راوه بسيار سريع به پايان خواهد رسيد. هماكنون، البوكمال سوريه، آخرين شهري است كه نيروهاي گروه تروريستي داعش در آن حضور دارند. ارتش سوريه هفته گذشته اعلام كرده بود با كمك برخي نيروهاي عراقي، اين شهر نيز آزاد شده، اما در پي حمله مجدد نيروهاي داعش، نيمي از مساحت البوكمال سقوط كرده و هماكنون درگيريها براي آزادي آن در جريان است.
مردم عراق بعد از سالها جنگ و مشاهده انفجارهاي مرگبار و جنايات كمسابقه تروريستهاي داعش در سالهاي اخير، در ماههاي گذشته آزادي شهرهاي اين كشور را يك به يك جشن گرفتند. ديروز كه وزير كشور عراق از پايان داعش در اين كشور خبر داد، شاهدان عيني از شادي مردم در بغداد پايتخت خبر دادند. عراق اين مرحله از جنگ را نيز پشت سر گذاشته و وارد دوران پساداعش ميشود. اين در حالي است كه همچنان خطر حملات انتحاري تروريستهاي داعش در شهرهاي بزرگ عراق وجود دارد. تجربه نشان داده هرگاه اين گروه با شكست سنگين در ميدان جنگ روبرو ميشود دست به حملات انتحاري در داخل شهرها ميزند و غيرنظاميان را كشتار ميكند.