ترجمه‌ى سارا منصورى: مى‌گوید از کودکى و نوجوانى تا حالا، همیشه عاشق دنیاى انیمیشن‌ها بوده‌ و این رؤیا را داشته که روزى خودش انیمیشن بسازد. او حالا یکى از کارگردان‌هاى شناخته‌شده و البته محبوب در دنیاى انیمیشن است.

«كارلوس سالدانا»، نويسنده و كارگردان ۵۲ساله‌ى برزيلى است كه عمده‌ى شهرت و محبوبيتش را به‌خاطر ساخت مجموعه‌ى دوست‌داشتنى «عصر يخبندان» كسب كرد. او كه پيش از اين يك‌بار به‌خاطر انيميشن كوتاه «ماجراجويى گم‌شده‌ى اسكرات»، از انيميشن‌هاى كوتاه مجموعه‌ى عصر يخبندان نامزد دريافت جايزه‌ى اسكار بود، اين‌بار هم پس از عصر يخبندان و مجموعه‌ى «ريو»، دوباره به سراغ دنياى حيوانات رفته و انيميشن «فرديناند» را ساخته است.

انيميشن فرديناند براساس كتاب «داستان فرديناند» نوشته‌ى «مونرو ليف»، نويسنده‌ى فقيد آمريكايى ادبيات كودك و نوجوان ساخته شده است. او اين كتاب را ۸۱سال قبل در سال ۱۹۳۶ ميلادى نوشت كه هم‌چنان يكى از داستان‌هاى محبوب ادبيات كودك و نوجوان آمريكا به‌شمار مى‌رود. اين كتاب، داستان يك گاو نر مسابقه‌ى گاوبازى به‌نام فرديناند است كه روحيه‌اش به مسابقه‌هاى گاوبازى نمى‌خورد و آينده‌ى خودش را طور ديگرى تصور مى‌كند.

اكران جهانى فرديناند از بيستم آبان‌ماه آغاز شده و احتمالاً تا مدتى ديگر نسخه‌ى دوبله‌ى آن به سينماها و شبكه‌ى نمايش خانگى ما هم مى‌رسد. به همين مناسبت ترجمه‌ى گفت‌و‌گويى را با كارلوس سالدانا براى اين شماره انتخاب كرده‌ايم تا بيش‌تر با حال و هواى آن و داستانش آشنا شويم.

* * *

  • چه شد که يک گاو مسابقه نظر شما را جلب کرد؟

داستان فرديناند براى من از کتابش شروع شد. کتاب، داستان ساده اما بسيار پر محتوايى داشت. فرديناند داستان يک گاو نر بزرگ است که براى مبارزه‌کردن در ميدان گاوبازى به‌دنيا آمده و اين چيزى است که همه انتظار دارند باشد. اما خب، او دوست دارد گل‌ها را بو کند و روحيه‌اش بسيار لطيف و مهربان است. من شيفته‌ى پيام بزرگى شدم که در اين داستان کوچک به ظاهر ساده وجود دارد.

  • و اين پيام چيست؟

اعتقاد و ايمان به خود. به‌نظر من داستان فرديناند مى‌خواهد به مخاطبش بگويد که روى چيزى که اعتقاد دارى هستى، پافشارى کن و مطمئن باش اين همان چيزى است که واقعيت تو را مى‌سازد. اين ايستادگى‌کردن بر روى باورهاست که شخصيت و خصوصيات هرفردى را شکل مى‌دهد. فکر مى‌کنم پيام اين داستان خيلى قدرتمند است و مى‌شود از جنبه‌هاى مختلفى به آن نگريست. داستان ساده است و کل آن حول محور شخصيت فرديناند، گاوى با خصوصياتى بسيار ساده و بى پيرايه مى‌گذرد اما لايه‌هاى مختلفى در اين قصه وجود دارد.

از نقاط قوت اين انيميشن، استفاده از شخصيتى محبوب،‌ آرام، هنرمند و البته کشتى‌گيرى بى‌نظير و قهرمان براى گويندگى شخصيت اين گاو احساساتى است. چه شد که براى اين نقش به سراغ «جان سينا» رفتيد؟

حضور جان سينا در اين انيميشن و گويندگى شخصيت فرديناند براى من، هم باورنکردنى و هم هيجان‌انگيز بود. چون به‌نظرم شخصيت جان و فرديناند تا حدودى به هم شبيه هستند. جان، جثه‌ى بزرگ و ورزشکارى دارد، اما قلبش به لطافت يک گنجشک است. فرديناند هم على‌رغم هيکل بزرگش قلب بسيار رئوفى دارد.

  • پيش از اين انيميشن هم‌ديگر را مى‌شناختيد؟

نه، قبلاً با هم ملاقاتى نداشتيم. وقتى براى اولين‌بار براى صحبت درباره‌ى حضورش در اين پروژه با هم قرار ذاشتيم و او را ديدم با خودم فکر کردم چه‌قدر درون و بيرون اين آدم با هم فرق دارد. منظورم از نوع خوبش است! يعنى در برخورد اول ممکن است شما تحت‌تأثير هيبت و بزرگى جان قرار بگيريد، اما وقتى چند کلمه‌ بينتان رد و بدل شود، متوجه مى‌شويد چه‌قدر صميمى و خودمانى است. جان شخصيت بسيار بسيار مهربان و آقا‌منشى دارد. آرامش و روحيه‌ى صلح‌جوى‌اش براى هرکسى که دقايقى با او هم‌صحبت شود بارز است. جان حقيقتاً انسان درست‌کارى است. او درونش صداقتى پاک دارد و وقتى او را شناختم با تمام وجود مى‌خواستم نقش را قبول کند و آن صداقت درونى‌اش را به شخصيت فرديناند وارد کند.

 

«جان سينا» و «فرديناند»

 

  • قبول داريد که بخش اعظم موفقيت انيميشن فرديناند به انتخاب درست گويندگان آن مربوط مى‌شود؟

خب، اين يک تعريف خوب از اين انيميشن است. پيدا‌کردن صداى مناسب و درست براى شخصيتى در يك انيميشن، اصلاً كار آسانى نيست. ما در اين پروژه قبل از انتخاب نهايى‌مان، نه‌تنها به صداهاى زيادى گوش داديم، بلکه بازى بازيگران مورد نظرمان را در سريال‌ها و فيلم‌ها به‌دقت زير نظر گرفتيم. اما مى‌دانيد، در گويندگى براى انيميشن تا ضبط صدا انجام نشود، هيچ چيز دستتان نيست! يعنى همه‌چيز به آن لحظه‌اى بستگى دارد که گوينده، ديالوگ‌ها را بيان مى‌کند و آن کلمه‌ها با انرژى گوينده بر جان شخصيت انيميشنى مى‌نشيند. وقتى صداى هنرمند و شخصيت انيميشن با هم يکى مى‌شود، لحظه‌‌ى حيرت‌انگيزى است. ما از اين لحظه‌هاى حيرت‌انگيز در فرديناند زياد داشتيم. علاوه بر کار فوق‌العاده‌ى جان سينا، بقيه‌ى گويندگان هم کارشان بى‌نقص بود؛ مثل «کيت مک‌کينون» که به جاى شخصيت بز حرف مى‌زند.

  • شما در پروژه‌هاى بزرگ و مشهور دنياى انيميشن، مثل مجموعه‌ى «عصر يخبندان» «ريو»، حضور داشته‌ايد. چه‌چيزى شما را به سمت دنياى انيميشن هل مي‎دهد؟

من هميشه عاشق انيميشن بوده‌ام. از کودکى تا نوجوانى و بعد جوانى، هميشه با عشق و علاقه انيميشن مى‌ديدم و هميشه اين رؤيا را داشتم که روزى خودم يک انيميشن را کارگردانى کنم. به‌نظر من در جهان هنر انيميشن، چيز خاص و ويژه‌اى وجود دارد. انيميشن شما را به هرجهانى مى‌برد که دوست داشته باشيد تخيل کنيد و آن را بسازيد. اين يعنى انيميشن به شما قدرت آزاد‌بودن مى‌بخشد. جهان انيميشن فقط دنيايى نيست که شما را مسحور خودش کند. به‌نظرم حتى براى بچه‌ها درک اين جهان، عميق‌تر است. آن‌ها خودشان را در ميان شخصيت‌ها مى‌بينند، از نظر احساسى با آن‌ها رابطه برقرار کرده و وجودشان را باور مى‌کنند. اين همان قدرت انيميشن است؛ فانتزى جهانى را خلق مى‌کند که واقعى و باورپذير مى‌شود.

  • دوست داريد مخاطبان فرديناند از تماشاى آن چه دستاوردى داشته باشند؟

فرديناند يک انيميشن طنز، رنگارنگ و لذت‌بخش است. دلم مى‌خواهد تماشاگران علاوه بر حظ بصرى، پيامى را که من از اين داستان گرفتم دريافت کنند، به آن فکر کنند و آن را در زندگى‌شان به کار ببندند. اين خيلى مهم است که شما بدانيد واقعاً مى‌خواهيد در زندگى چه کسى باشيد و براى اين خواسته مبارزه کنيد؛ حتى اگر اين مبارزه، دشوارترين مبارزه در طول عمرتان باشد؛ درست مثل فرديناند!