اين نمايندگان براين باورند كه با اين واگذاري ميتوان درچارچوب ضوابط، اشتغال ايجاد كرد و از اين طريق، معيشت هموطنان، تأمين و پايدار خواهد شد.
شايد از اين منظر كه جايگزيني درختان ميوه با درختان جنگلي و غيرمثمر، تفاوتي در پوشش گياهي نداشته ضمن آنكه ميتواند بازده اقتصادي بيشتري داشته وهمچنين سبب ايجاد اشتغال شود، امر مهمي تلقي شود. ليكن ضمن احترام به تصميم سياستگذاران عالي كشور، ذكر اين نكته ضروري است كه با جامع نگري و تغيير نگرش در اين رويكرد بتوان گامهاي مؤثرتري براي نيل به اهداف عالي توسعه پايدار اقتصادي برداشت.
- الف) نقش جنگلها و مراتع در حفظ محيطزيست، توليد و توجيه اقتصادي آن
1-درختان جنگلي الزاماً غيرمثمر نبوده و ميتوانند واجد بهره اقتصادي نيز باشند (كنار، عناب، زرشك، زالزالك، بنه، بادامك، سماق و...) اين درختان علاوه بر آنكه مقاومت بسيار زيادي در برابر تغييرات آب و هوايي دارند به آب كمي هم نياز دارند.
2- درختان و درختچههاي جنگلي واجد نرمش اكولوژيكي بوده و در طول ايام، خود را با شرايط سخت زيستمحيطي و همچنين تغييرات آب و هوايي سازگار كرده و بهعنوان ريه سبز محسوب ميشوند.
3-درختان و درختچههاي جنگلي براي استقرارهر چه سريعتر و زندهماني، واجد سيستم ريشهاي متنوع و عميق بوده و بدون آبياري كمكي و تنها بااستفاده از بارشهاي سالانه، بهمدت طولاني ادامه حيات ميدهند.
4-هر هكتار از جنگلهاي طبيعي، دست كاشت و مراتع بر حسب نوع جنس و گونه، معادل 500تا2000مترمكعب آب را نفوذ داده و ذخيره ميكند. اين در حالي است كه خاصيت نفوذپذيري جنگلهاي پهن برگ، 40برابر بيشتر از اراضي غيرجنگلي است.
5-وجود جنگلها با اشكوبهاي مختلف درحفظ و بالا رفتن رطوبت هوا، تابش كمتر نور خورشيد، كاهش شدت جريان باد و جلوگيري از تبخير، مؤثر بوده و نزولات آسماني را به آهستگي در خاك نفوذ ميدهند.
6-هر هكتارجنگل قادر است 68تن گردوغبار را در خود رسوب داده و ميكروبها و باكتريهاي معلق در هوا را در لا به لاي شاخهها ترسيب كند. مراتع نيز همچون پوششي به روي خاك، از فرمايش آبي و بادي تا حدود زيادي جلوگيري كرده و حتي خاك انتقال يافته را در پاي بوتهها رسوب ميدهند.
7-در زيراشكوب(اراضي منتهي به جنگل) عرصههاي جنگلي با تراكم يك تا 25درصد ميتوان از گياهان دارويي صنعتي با ارزش اقتصادي بسيار زياد، استفاده كرد زيرا اينگونهها بهصورت طبيعي زادآوري داشته و درطول ادوار خود را باشرايط سخت محيطي سازگار كرده و بهعنوان گونه همراه در عرصههاي منابع طبيعي به وفور يافت ميشوند.
- ب) نقش باغات در حفاظت از محيطزيست و ارزش اقتصادي آن
1-كاشت گونههاي باغي بهدليل نياز آبي بسيار بالا و با توجه به بحران آب در كشور، صرفه اقتصادي و زيستمحيطي نداشته و مقرون به صرفه نيست.
2-گونههاي مثمر باغي در اراضي شيبدار بهدليل عمق بسيار كم خاك حاصلخيز و شيب عرصه، ارزش اقتصادي بسيار نازلي داشته و محصولات برداشت شده نيز از كيفيت مناسبي برخوردار نيستند.
3- عرصههاي جنگلي و مرتعي شيبدار در نگهداشت آب با مشكل مواجه بوده و درصورت احداث تراس، بانكت، گرادن و چاله، بسيار پرهزينه هستند.
4- گونههاي باغي، پر نياز به مواد مغذي و آب بوده و با وجود سنگ بستركه فاقد مواد آلي است، ادامه حيات درختان ميوه بسيار مشكل و همچنين پر هزينه خواهد بود.
3-گونههاي باغي واجد برخي آفات و بيماريهاي خاص بوده كه فقط در مناطق محدود و محصور قابليت كنترل و مقابله با آن وجود دارد. ليكن درصورت ورود گونههاي باغي، ممكن است آسيبهاي جدي و غيرقابل جبران به درختان و درختچهها وارد شود و چه بسا، همچون پديده خشكيدگي بلوط در جنگلهاي غرب كشور، به يك فاجعه زيستمحيطي مبدل شود.
4-هر هكتار باغ يك چهلم عرصههاي جنگلي در نفوذپذيري آب نقش داشته ضمن آنكه براي توليد محصول با كيفيت نيز به آبياري بسيار زيادي نيازمند است.
5-توسعه باغات در اراضي شيبدار نهتنها در كنترل فرسايش كمترين نقش را ايفا ميكند، بلكه بهدليل چاله كني و خاك ورزي، خود بهعنوان يك عامل مهم و تشديدكننده در ايجاد فرسايش برشمرده ميشود؛ علاوه بر آنكه درصورت آبياري زياد و غيركارشناسي نيز ممكن است پديده زمين لغزش در برخي مناطق حادث شود.
6-درختان باغي در برابر آلايندههاي زيستمحيطي ازجمله ريزگردها، ميكروبها و باكتريهاي معلق در اتمسفر غيرمقاوم بوده ودرصورت ادامه حيات راندمان توليد محصول نيزبهشدت كاهش يافته و محصول مناسب و با كيفيتي حاصل نخواهد شد. شايان ذكر است، 80درصد روزنههاي برگ درختان بلوط، زير آن قرار داشته براين اساس، اثر ريز گردها و ساير آلايندهها بر اينگونهها بسيار ناچيزبوده و اين درصورتي كه بخش اعظم روزنه گونههاي باغي، روي برگها استقرار يافتهاند.
7- توليدات باغي براي حفظ كيفيت، ميبايست در اماكني با تجهيزاتي خاص و سردخانهها نگهداري شوند كه بهدليل بيثبات بودن بازار خريد و فروش محصولات باغي، استقبال بخش خصوصي در اين زمينه بسيار پايين خواهد بود.
8-توليدات باغي با شرايطي كه به آن اشاره شد و همچنين با توجه به هزينههاي داشت، برداشت و حمل و بارگيري، مقرون به صرفه نبوده و بهدليل عرضه محدود محصول و بازار خريد صرفا محلي، فاقد ارزش اقتصادي نيز هست.
9-محصولات باغي كه با بهترين نوع نهال و درمناسبترين شرايط توليد ميشوند، تنها در بازارهاي منطقه اي(كشورهاي حاشيه خليجفارس) قابليت فروش داشته وچه بسا متاثر ازبرخي جريانات سياسي، صادرات ميوه نيز بهشدت دچار اختلال شود. حال با اين اوصاف، محصولات باغي توليدشده در اراضي شيبدار و باتوجه به فقر مواد مغذي، تغييرات اقليمي و كمبود آب و بالتبع كيفيت نازل توليد، چه فرجامي خواهند داشت؟
- نتيجه گيري
1- گونههاي باغي در اراضي شيبدار، در برابر تغييرات آب و هوايي، كمبود آب، فقدان موادمغذي و آلي وهمچنين آلودگيهاي زيستمحيطي مقاومت بسيار كمي داشته و در نتيجه ازعملكردمحصول نامناسب و ازكيفيتي نازل برخوردار خواهند بود.
2- با توجه به نيازهاي بيولوژيكي، خاك شناسي و آبي گونههاي باغي و كمبودهاي موجود در اراضي شيدار، كيفيت توليد نامناسب و به تبع آن ارزش اقتصادي اين توليدات نازل است.
3- براي كنترل نرخ بازار، محصولات باغي ميبايست بهصورت تدريجي عرضه شوند ازاين رو، وجود سردخانهها و انبارهاي مجهز و متناسب با توليد، الزام آور است؛ ضمن آنكه با توجه به نوسانات وجود دربازارمحصولات زراعي و باغي، بخش خصوصي كمترين اقبال رادر اين زمينه خواهند داشت.
4- بازارعرضه توليدات باغي در اراضي شيبدار بهدليل نازل بودن كيفيت، صرفا محلي بوده و با توجه به هزينههاي داشت، برداشت، بارگيري و حملونقل به هيچ عنوان مقرون به صرفه نيست.
5- ريشه گونههاي باغي درسنگ بستركه فاقد مواد آلي است، رشدي كند خواهند داشت.
ضمن آنكه بر فرض پايدار بودن توليدات باغي، سؤالهاي زير مطرح ميشود:
1-آيا بازار خريد محلي، كفاف هزينههاي توليد را داشته و سودي عايد چنين باغداراني ميشود ؟
2-آيا تضميني بر خريد محصولات توليدي وجود دارد كه باغداران عزيز بتوانند بدون دغدغه و با خاطري آسوده به توليد محصولات باغي خود پرداخته و حداقل سودي از دسترنج خود كسب كنند؟
3- درصورت اشباع بازار از محصولات باغي و ميوه، چه تمهيداتي براي اينگونه باغداران انديشيده شده است؟
4-آيا با كيفيت نازل محصولات باغي در اراضي شيبدار، ميتوان راهي براي ورود به بازارهاي منطقهاي ايجاد كرد؟
5-آيا صادركنندگان ميوه به كشورهاي همسايه، كمترين توجه و استقبال را به توليدات اينچنيني نشان خواهند داد ؟
6-در زماني كه فروش منطقهاي و فرامنطقهاي محصولات باغي، بهشدت مورد سؤال و ترديد است، به چه علت، اصرار به توسعه باغات در اراضي شيبدار صورت ميگيرد ؟
7- آيا محل نگهداري مناسب، با كيفيت ومجهز به سردخانه و متناسب با اين حجم توليد، موجود است ؟
8-آيا كارخانههاي فرآوري و تبديلي اين محصولات در حد كفايت وجود دارد تا درصورت اشباع بازار به روال سنوات اخير، توليدكنندگان دچارمشكل فروش نشوند و به عوض مواجهه با ضايعات محصول، حداقل درآمدي را براي دسترنج خود كسب كنند؟
- پيشنهادها
با توجه بهمراتب فوق و بهمنظوربهره مندي از ظرفيتهاي موجود در عرصههاي منابع طبيعي با مشاركت مردم وهمچنين ايجاد بسترهاي مناسب مبتني بر اقتصاد مقاومتي، ميتوان در زمينه اشتغالزايي، تأمين معشيتي پايدار و توان افزايي هر چه بيشتر مردم و علي الخصوص جوامع گرانقدرمحلي، اقدامات مؤثرتري را به انجام رساند.
براين اساس، پيشنهاد ميشود درصورت تغيير رويكرد در مصوبه مزبور و جايگزين كردن طرح توسعه گياهان دارويي، بهداشتي و صنعتي در اراضي شيبدار، ميتوان در آيندهاي بسيار نزديك، خواسته مورد توجه سياستگذاران، برنامهريزان و قانونگذاران كه همانا نيل به اهداف توسعه پايدار و تأمين معشيت پايدار آحاد ملت است دست يافت زيرا توسعه و توليد گياهان دارويي صنعتي و فرآوري شده به بازارهاي فرامنطقهاي و بينالمللي راهي بس آسان داشته و اين مهم در شرايطي محقق خواهد شد كه صنايع فرآوري و بسته بندي رشد وتوسعه يابند و از اين طريق ضمن ايجاد اشتغال ورقابت در بازارهاي جهاني، بخش مهمي ازصادرات و ارزآوري كشور، تأمين شود.
گياهان دارويي صنعتي تفاوتي آشكار و معنادار با گونههاي باغي داشته و دارند وبهدليل استقرارطبيعي، سازگاري با شرايط سخت محيطي، تأمين مواد مغذي از خاك سطحي باوجود ريشههاي سطحي، مقاومت در برابركم آبي و سازگار باكشت ديم، ماندگاري زياد محصولات توليدشده، خريداران متعدد داخلي، عرضه فرا محلي، وجود بازارهاي جهاني و نه فقط منطقهاي، ارزآوري زياد و... ميتواند جايگزيني بيبديل براي مصوبه مزبور محسوب شده علاوه بر آنكه، عرصههاي جنگلي و مرتعي نيزمي توانند در قالب ماده 3قانون حفاظت و بهره برداري، احاله مديريت شوند. شايان ذكر است از اين طريق، ضمن ايجاد اشتغال، ارزآوري و معشيتي پايدار، عرصههاي منابع طبيعي وانفال نيزبه بهترين شكل حفاظت و مديريت خواهندشد.