خيزش نرم او از سالها قبل از وزارت جنگ شروع شده بودكه بعد از آن در نخستوزيري و پس از آن پادشاهي جواب داد. روز 9آبان 1304در جلسه فوقالعاده مجلس شوراي ملي با خلع احمدشاه، ماده واحده انقراض سلطنت قاجار با 80 رأي موافق در مقابل 5 رأي مخالف به تصويب رسيد و حكومت موقت به سردار سپه واگذار شد. اما از ماهها قبل احمدشاه قاجار كه در سفر اروپا بهسر ميبرد از ماجراي تحركات رضاخان نخستوزير آگاه شده بود. او در شهريورماه با ارسال تلگرافي اعلام كرد كه 18روز ديگر به ايران بر ميگردد اما رضاخان با ايجاد مشكلاتي در كشور ازجمله مشكل كمبود گندم به شاه خبر داد كه مردم از كمبود گندم شاكياند و ممكن است در مسير بازگشتتان به شما تعرض كنند.
چند روز بعد و در اوايل مهرماه حوادثي در تهران رخ داد كه منجر به كشتهشدن چند وزير مختار مقيم در تهران شد. نابسامانيهاي تهران احمد شاه را قانع كرد كه عطاي بازگشت به تهران را به لقايش ببخشد. يكماه بعد، او از سلطنت خلع شد و تا پايان مرگش هرگز به كشور برنگشت. از نكات جالب اين سال تعيين روز و ماه تولد براي رضاخان و تعيين اين روز به نام روز ملي و جشن و چراغانيكردن اجباري است. از ساير رويدادهاي مهم در اين سال ميتوان به انتخاب تقويم شمسي بهعنوان تقويم رسمي كشور اشاره كرد. براساس تقويم جديد بهجاي ماههاي نجومي(حمل، ثور، جوزا) از ماههاي شمسي(فروردين، ارديبهشت، خرداد) استفاده شد. بانك سپه بهعنوان نخستين بانك ايراني هم در اين سال تاسيس شد.
- نخستين بانك ايراني
با توجه به اهميت تحكيم شرايط اقتصادي، بانك سپه كه به افسران ارتش اختصاص داشت با سرمايه 950/883/3 ريال از محل صندوق بازنشستگان درجهداران قشون در چند مغازه از خيابان سپه تاسيس شد. نخستين رئيس اين بانك، امير خسروي بود. تصوير، شعبه اين بانك در رشت را در سال 1304 نشان ميدهد.
- سلطنتي كه در زيرزمين بهدست آمد
پرونده حكومت قاجارها در اصل يك روز پيش از جلسه مجلس يعني روز 8آبان 1304خورشيدي با تصميمي كه در زيرزمين خانه رضاخان گرفته شد بستهشده بود. در اين روز گروهي از نمايندگان مجلس به خانه رضاخان فراخوانده شدند تا ماده واحدهاي را كه علياكبر داور آن را تهيه كرده بود، امضا كنند. اين ماده واحده قرار بود در جلسه فرداي مجلس شوراي ملي قرائت شود. سيدمحمد تدين، نايبرئيس مجلس، در اين مورد مينويسد: «غروب روز جمعه 8آبانماه 1304بود. بنده در شميران بودم. ديدم تلفن كردند حضرت اشرف (رضاخان) ميفرمايند به شهر بياييد كه شما را ملاقات كنم. آمدم شهر. رفتم منزل خدمتشان رسيدم.
فرمودند در زيرزمين، داور مشغول كارهايي است، برويد به او كمك كنيد. رفتم زيرزمين ديدم داور پشت ميزي نشسته و وكلا ورقهايي را امضا ميكنند و داور به پيشخدمت ميگويد به منزل بقيه وكلا هم تلفن كنيد بيايند. بعد از آن وكلا رفتند و اتاق خلوت شد. داور آمد پيش من، ماده واحده را نشان داده گفت: اين وكلا اين نامه را امضا كردهاند شما هم موافقت داريد امضا كنيد». البته انقراض قاجار در مجلس مخالفاني هم داشت. آيتالله سيدحسن مدرس كه از نقش رضاخان در طرح اين موضوع آگاه بود با اين طرح به مخالفت پرداخت. وي خواستار تعيين رياست مجلس شد و تأكيد كرد استعفانامه حسن مستوفي كه پيش از آن نوشته بود و باز هم بار ديگر نوشت و بهدست حسين علايي داد بايد خوانده شود. در نهايت هر دو استعفانامه مستوفي خوانده شد و آيتالله مدرس پيشنهاد كرد: «نظر به اينكه مطلب مهمي در كار است... عصر دوباره مجلس تشكيل شده، رئيس معين و وارد دستور شويم». پيشنهاد وي رأي نياورد و ماده واحده انقراض سلطنت قاجار براي رأيگيري در مورد فوريت آن قرائت شد؛ «مجلس شوراي ملي به نام سعادت ملت، انقراض سلطنت قاجاريه را اعلام كرده و حكومت موقتي را در حدود قانون اساسي و قوانين موضوعه مملكت به شخص آقاي رضاخان پهلوي واگذار ميكند. تعيين تكليف قطعي موكول بهنظر مجلس مؤسسان است كه از تغيير مواد 36-37-38 و 40متمم قانون اساسي تكميل ميشود».
پس از خواندن اين ماده آيتالله مدرس گفت: «مطابق قانون اساسي اين را نميشود اينجا مطرح كرد» و صحن مجلس را ترك كرد. وي در حال ترك مجلس گفت: «صد هزار رأي هم بدهيد خلاف قانون است. محمد مصدق نيز كه تا پيش از آن از موافقان رضاخان بود به مخالفت با او پرداخت و در نطقي گفت: «تفويض قدرت پادشاه به رضاخان يعني استبداد. خب اگر ما قائل شويم كه آقاي رئيسالوزرا شاه هستند آن وقت در كارها هم دخالت دارند و ايشان همهجور زمامدار هستند؛ پادشاه هستند، رئيسالوزرا هستند، وزير جنگ هستند، رئيس عالي كل قوا هستند. من اگر سرم را ببرند، قطعهقطعه، ريزريزم كنند، به اين شكل حكومت رأي نخواهم داد». مصدق اين تصميم مجلس را سير قهقرايي خواند و در پايان سخنان خود مجلس را ترك كرد. پس از آن با تشكيل مجلس مؤسسان حكومت رسما از قاجار به پهلوي تغيير كرد و رضاخان رضاشاه شد.
- آغاز مدرنسازي در تهران
با نخستوزيري رضاخان، كريم آقا بوذرجمهري به كفالت بلديه تهران منصوب شد و 10سال متوالي رئيس بلديه تهران بود. نقش بوذرجمهري در ابتداي دوران سلطنت پهلوي و نفوذش نزد رضاخان باعث شد امور شهرداري در سال 1304سرعت بيشتري بهخود بگيرد. وي در نوسازي شهر تهران و خيابانكشي و ساختن عمارات مورد لزوم زحمات زيادي متحمل شد. كريم آقا عوارض جديد را وضع و ماليات خودروها و كالسكهها و ساير عوارض شهري را لغو كرد، اداره خيريه و مريضخانه بلديه و دارالمجانين و آتشنشاني را تأسيس كرد و در آسفالتكردن خيابانهاي تهران كوشيد. بوذرجمهري توانست سهم عمدهاي در مدرنيزه كردن تهران بين سالهاي ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ داشته باشد. ويران كردن دروازههاي دوازدهگانه شهر تهران نيز در همان زمان صورت گرفت.